آبفای اهواز آسوده از هر گونه عِقاب !

در قوانین آمده است که هزینه های دولتی باید بر اساس ردیف اعتباری یا تخصیصی خود هزینه شوند. بر این اساس، وجوهی که مردم تحت عنوان فاضلاب در کنار آب به آبفا می پردازند، در کجا و چگونه هزینه می شود؟ آیا آبفا وجوه هنگفتی که به نام فاضلاب بصورت منظم دریافت میکند را واقعا […]

در قوانین آمده است که هزینه های دولتی باید بر اساس ردیف اعتباری یا تخصیصی خود هزینه شوند. بر این اساس، وجوهی که مردم تحت عنوان فاضلاب در کنار آب به آبفا می پردازند، در کجا و چگونه هزینه می شود؟ آیا آبفا وجوه هنگفتی که به نام فاضلاب بصورت منظم دریافت میکند را واقعا در زمینه تنظیف، تعمیر و یا تغییر و اصلاح شبکه و مجاری زیر زمینی هزینه میکند؟ در فرض وجود حساب و عِقاب از سوی نهادهای نظارتی، باید اعلام شود که کدام بخش از شهر مشمول چنین هزینه هایی شده است؟

اندک بارانهای چند سال اخیر و مشاهدات عینی ما شهروندان نشان می دهد که در رابطه با فاضلاب کاری و به تبع آن هزینه ای صورت نگرفته است که بر این اساس چرا مردم برای کار نشده باید پولی بپردازند. بعبارت دیگر وجوهی که ماهیت اخذ انها کاملاً نامشروع و به ناحق است، چرا باید از مردم دریافت شود؟ فارغ از نطقهای آتشین نمایندگان اهواز که هیچگاه انعکاس و تبلور عملی به همراه نداشته اند، از سه نفر آنها که مدعای امانت داریشان نسبت به آراء مردم بشدت گوش خراش شده می خواهیم این توضیح را بدهند که طی نزدیک به سه سال از آغاز دوره ی نمایندگیشان در این زمینه ی مشخص یعنی ” سرنوشت پولهایی که به نام فاضلاب از مردم اهواز دریافت می شود “، چه کرده اند؟آیا توانسته اند گامی هر چند کوچک در زمینه پولهایی که به نام فاضلاب اخذ اما در محلی دیگر خرج می شود، بردارند؟

آنچه مردم اهواز را بشدت آزار می دهد، دو توجیه کاملاً غیر منطقی از سوی مدیریت آبفا است. آنها برای پوشاندن ناکارآمدی مدیریتی حاکم بر شرکت در زمینه بحران فاضلاب اهواز، همواره بر ” فرسودگی شبکه ” و ” موظف دانستن شهرداری در هدایت آبهای سطحی ” تاکید و اصرار می ورزند و در بحثی پر سفسطه و مغالطه انگیز در صدد فرار از مسئولیت هستند؟در رابطه با دو توجیه غیر منطقی آبفا چند نکته بعرض می رسد:

هیچکس مُنکر فرسودگی بخشهایی از شبکه فاضلاب شهری نیست اما با توجه به پولی که از مردم دریافت می شود، آیا این امکان وجود نداشت یا ندارد که با بخشی از وجوه دریافتی اقدام به تمیز کردن حداقلی شبکه، تعمیر ضروری و رفع موانع از مسیر آن و… بنمایند و متناسب با بخش دیگر و باقیمانده ی آن پولها، بر اساس یک جدول اولویت بند، اقدام به احداث فاضلاب جدید در نقاط بحرانی شهر کنند تا حداقل مردم از عاقبت پولهای پرداختی خود مطمئن شوند.

خطاب به نمایندگان اهواز که در توجیه های نظری به خبرگی کافی رسیده اند می گویم که : در نگاه توسعه محور جهان، ” رسم بر این است که قبل از واگذاری مدیریت حوزه های بحرانی به اشخاص، شرط می شود که شخص مزبور با همین امکانات موجود می تواند حوزه ی مزبور را از آشفتگی و بحران خارج نماید … ” . از این منظر و نگاه توانمندی و مسئولیت پذیری شخص، شرط واگذاری مدیریت به ایشان است. در بازگشت به آشفته کلان شهر اهواز، آیا سه نماینده ی مرکز استان که از ریز و درشت مشکلات و معضلات فاضلاب شهری اطلاع کافی داشته و دارند، آیا شرط توانمندی و قدرت مدیر منصوب شده در حل مشکل یا تعدیل آن و مشخص شدن پولهایی که بنام فاضلاب از مردم دریافت می شود را بعنوان شرط اصلی انتصاب وی در نظر گرفته بودند یا آنکه ملاک مورد نظر آنان چیز دیگری بوده است؟

اخیرا ریاست شورای شهر اهواز، که در عمل چهره ای پیگیر مشکلات شهری از خود نشان داده است گفت:” بیشترین تخریب و حفاری توسط آبفا صورت میگیرد اما آنها خود را موظف به پرداخت هزینه ترمیم حفاری نمی بینند. کارگران شهرداری در اولین باران رفع گرفتگی خطوط فاضلاب و لایروبی منهول ها را انجام دادند در حالیکه فقط دفع آبهای سطحی وظیفه شهرداری است، یعنی این هزینه نیز بر دوش شهرداری قرار داده شده است. آبهای سطحی از منهول ها باید به رودخانه هدایت شوند که بدلیل اینکه آبفا نتوانسته است سیستم دفع فاضلاب را راه اندازی کند آبگرفتگی صورت می گیرد. همه این هزینه ها از جیب مردم پرداخت می شود” . (نقل به مضمون)

با توجه به این سخنان رییس شورا، آیا بهانه ای برای حقیقت پوشانی و کتمان آنچه در آبفا می گذرد وجود دارد و دلیل عدم ورود نمایندگان در این زمینه چیست؟ در راستای لزوم اطلاع مردم از مبالغی که می پردازند، چرا میزان هزینه هایی که بنام رفت و روب و تخلیه و تنظیف مجاری زیر زمینی فاضلاب اهواز صورت می گیرد اعلام نمی شود؟کدام مرجع مسئول بررسی در باره ی این وضعیت و خاتمه بخشی به آن را تقبل می کند؟ مردم سایر شهرها و استانها از نمایندگانشان حل و فصل مشکلاتی که زندگیشان را مختل کرده یا می کند را می خواهند و برایشان چندان مهم نیست که نماینده شان پشت تریبون مجلس با چه درجه ای از حرارت سخن می راند.‌ بدلیل عارضه ی ناشنوایی، کمافی السابق این گفتار و مقال مخاطبی بنام نماینده ندارد زیرا وکلای ما در مجلس، به استثنای سخنان تریبونیشان قادر به تامین خواسته های اساسی شهروندان نبوده و به نظر نمی رسد در یک سال باقیمانده از عمر نمایندگیشان بتوانند مشکلی از مشکلات عدیده ی آموزشی، بهداشتی – درمانی، زیست محیطی، استخدام و اشتغال، اقتصاد و کشاورزی و… را حل کنند.

علی عبدالخانی – روزنامه نگار

چهارشنبه ۲ آبان ۱۳۹۷