گوشتِ مغز پخت گوسفندی و سلمان مراقی!

چند روز پیش، با تعدادی از مسؤلین استانی و شهرستانی برای وقت ناهار منزل یکی از متمولین شهر دعوت بودیم، تمول مادی ایشان را وقتی فهمیدم، که موقعیت مکانی و منزل و سفره ایشان را از نزدیک شاهد بودم، در کنار هر فرد غذاهای دریایی و دشتی و پروازی از ماهی و میگو گرفته تا […]

چند روز پیش، با تعدادی از مسؤلین استانی و شهرستانی برای وقت ناهار منزل یکی از متمولین شهر دعوت بودیم، تمول مادی ایشان را وقتی فهمیدم، که موقعیت مکانی و منزل و سفره ایشان را از نزدیک شاهد بودم، در کنار هر فرد غذاهای دریایی و دشتی و پروازی از ماهی و میگو گرفته تا بلدرچین و مغز و ران گوسفند چیده شده بود، میزبان لبخند بر چهره از مناقصه و ارادتی که به مهمانان داشت، سخن میگفت، مرتب بیان میکرد، که برای اهل بیت (علیهم السلام ) جلسات شعر و شاعری میگذارد، و… ما مشغول خوردن بودیم!!، گوشت گوسفندی کیلویی شصت و پنج هزار تومانی و ماهی کیلویی پنجاه هزار تومانی کمتر مورد توجه بود، شاه میگو و بلدرچین مشتری بیشتری داشت، میزبان ما که گویا درس میزبانی را نزد حاتم طائی آموخته بود، مرتب گوشزد میکرد، به غذای خود لیمو ترش اعلای شیراز بیافزاییم، تا چربی غذا بریده بشه و اشتهای دوستان بیشتر رنگ خواهش بخود بگیرد…

در پایان هم مثل دربار عباسیان در مدح برخی مهمانان که جایگاه دنیوی! رفیعی داشتند، اشعاری قرائت شد، اما از بس که بازار آروغ زیاد بود، معنی و مفهوم اشعار گم شد،من زیاد اهل این برنامه ها نبوده و نیستم، و هر وقت در این موقعیت‌ها قرار میگیرم، بلافاصله احساس گناه وجودم را میگیرد، اما اعتراف میکنم، در خیلی مواقع هوای نفسم ، مرا در کنار این سفره ها زمین میزند، و پاسخی برای ندای درونم نمیابم،

امروز…در یکی از گروهها خواندم، برادر مومنی بنام سلمان مراقی بدلیل مشکل بیکاری و وضعیت اقتصادی نامطلوب دچار ناراحتی روحی شدیدی شده و از همه گروههای مجازی خارج شده است،نام بردن بنده از ایشان نه من باب خدای نکرده کسر شأن ایشان است ، بلکه تلنگری است به خودم.جالب اینکه بعد از اعلام به دلیل خروج این برادر دینی، هیچکداممان حتی در حد همدردی با نامبرده احساس مسوولیت نکردیم،و دردناکتر اینکه متوجه شدم، میزبان چند روز پیش که از؛ هذا من فضل ربی؛ از دهانش نمی‌افتاد، در گروه قرار داشت و مطلب سلمان را خوانده بود!بیاییم ماه رمضان امسال را غیر از اینکه ماه خودسازی بنامیم، اقدام به یک تحول رفتاری و فرهنگی در رابطه با مسوولیت اجتماعی تعریف کنیم، که در آن بجای پهن کردن سفره های آنچنانی، کودکان، زنان و خانواده هایی را دریابیم که هزینه یک سفره افطار ما میتواند آنها را در تمام ماه رمضان خرسند و تأمین کند.بیاییم! امسال سفره های رنگین را از سبد رفتاریمان خارج کرده و همنوایی با مستمندان را جایگزین نماییم،طبیعی اشتغال و ایجاد درآمد برای سلمان ها از صدها سفره ای که با مغز گوسفند و بلدرچین تزیین شده باشد، نزد باری تعالی خوشایندتر است.

فاضل خمیسی