«شعارزدگی» سم مهلک «حکمرانی خوب»

-«شعارزدگی» را بسیاری آفت می خوانند؛ آفت باور و عمل گرایی؛ آفتی که گاه با افتادن به جان فضای سیاسی و فرهنگی کشورها اعتماد عمومی را قربانی خود می کند.طرح شعارهای منطبق با آرمان های یک جامعه در فضای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی یک کشور، اگر چه می تواند در برهه هایی التیام بخش جامعه […]

-«شعارزدگی» را بسیاری آفت می خوانند؛ آفت باور و عمل گرایی؛ آفتی که گاه با افتادن به جان فضای سیاسی و فرهنگی کشورها اعتماد عمومی را قربانی خود می کند.طرح شعارهای منطبق با آرمان های یک جامعه در فضای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی یک کشور، اگر چه می تواند در برهه هایی التیام بخش جامعه باشد و نگاه ها را به آینده یی روشن و سرشار از آرامش معطوف سازد، اما در صورتی که تمرکز اصلی بر شعاردادن باشد و تلاش جدی در عرصه ی عمل صورت نگیرد، این وضعیت نتیجه یی جز سرخوردگی و البته «لوث شدن» آرمان ها و شعارها نخواهد داشت.

اهمیت دوری از شعارزدگی این روزها در فضای سیاسی و اجتماعی ایران نیز بسیار حس می شود؛ تا جایی که در ماه های گذشته برخی مسوولان نیز در اظهاراتشان بر این موضوع تاکید کرده اند.چندی پیش «حسن روحانی» رییس جمهوری در مراسم تجلیل از استادان، محققان و هنرمندان برجسته و نخبه ی کشور که در سالن «شهید بهشتی» نهاد ریاست جمهوری برگزار شد، در انتقاد از شعارزدگی و لزوم حرکت به سمت عمل گرایی در کشور گفت: کشور با شعار و گفتار درمانی درست نمی شود.رییس جمهوری پیش تر در 19 آذرماه پارسال، در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بر اهمیت دوری از شعارزدگی در باورهای دینی و اخلاقی جامعه برای صیانت از این باورها تاکید کرد و گفت: ما معتقدیم باورهای دینی باید در کنار عقلانیت و اعتدال، از افراطی گری و خرافه گرایی و شعارزدگی فاصله بگیرد.

اگر چه شعارهای بی پایه و اساس و مبتنی بر هیجان زایی عمومی، همواره به عنوان تسکین کننده ی موقت به کار می آید و به دلیل جامه ی عمل نپوشیدن این شعارها، تاثیری مخرب بر روی جامعه و افکار عمومی خواهند داشت، اما شعارهای مبتنی بر هدف که کارکردی برنامه ریزی شده و زمان بندی شده دارند، می توانند به انگیزش عمومی برای رسیدن به هدفی ملی منجر شوند. اینگونه شعارها به طور معمول مبتنی بر ارزش ها و با دیدی عقلانی مطرح می شوند و در پس آنها قصد فریب افکار عمومی وجود ندارد.گروه پژوهش های خبری ایرنا برای روشن تر شدن چند و چون تاثیرهای مخرب شعار زدگی در فضای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی با «هادی معتمدی» روانپزشک و آسیب شناس اجتماعی و «علی تاجرنیا» فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده ی مجلس ششم شورای اسلامی گفت و گو و لایه های پنهان و مخرب شعارزدگی را بررسی کرد.

*** چرا شعار؟

در دورانی که به دلیل افزایش سواد و آگاهی های عمومی و گردش آنی اطلاعات، کمتر می توان برای به دست آوردن اعتماد عمومی از ابزار فریب استفاده کرد و مسوولان تنها باید با زبان آمار و ارقام و ارایه ی اسناد با مردم سخن بگویند، تعجب آور است اگر همچنان برخی تلاش کنند تا افکار عمومی را با سر دادن شعارهای واهی و ارایه ی آمارهای عجیب و غریب فریب دهند.

بدون شک نبود شفافیت یکی از عوامل مهم در شکل گیری و گسترش شعارزدگی در یک جامعه به شمار می رود.در همین ارتباط هادی معتمدی در گفت و گو با ایرنا، ایجاد فضای شعارزدگی را ناشی از شفاف نبودن مسایل دانست و گفت: وقتی ما در کارها شفاف باشیم، مشکل ها را به صورت شفاف بیان کنیم و آمار، منابع و ماخذ درست در دسترس باشد، چیزی به نام شعار معنا و جایگاه ندارد.

به اعتقاد این آسیب شناس اجتماعی در خوشبینانه ترین حالت، شعار زمانی مطرح می شود که آمار درستی از مسایل در دست نیست و افراد اگر چه صداقت دارند و نمی خواهند دروغ بگویند، اما مجبور به متوسل شدن به شعار می شوند.معتمدی در ادامه حالت دومی را برای استفاده از شعار مطرح کرد و آن زمانی است که آمار وجود دارد، اما فردی که صداقت ندارد برای فرافکنی به استفاده از ابزار شعار روی می آورد و با به اصطلاح هوچی گری و داد و بیداد می کوشد، به پنهانکاری در خصوص مسایل و مشکل ها بپردازد و این بدترین نوع بهره گیری از ابزار شعار است.

*** شعارزدگی نسخه ی عوام و مختص جوامع غیر مدرن

اگرچه به تجربه ثابت شده است که استفاده از ابزار شعار توخالی، هیچ گاه نتوانسته است در دراز مدت اثر بخش باشد و تنها اثر نافرجامی که از خود به جای می گذارد، خدشه دار کردن اعتماد و باور عمومی است، اما همچنان دست اندرکاران سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در برخی از جوامع از ابزار شعار برای تزریق آرامش موقت به جامعه استفاده می کنند.کارشناسان بر این باورند که ابزار شعار بیش از همه در کشورهای غیر مدرن به کار گرفته می شود و مخاطبان آن را فقط افراد عوام تشکیل می دهند.

علی تاجرنیا در این ارتباط در گفت و گو با ایرنا گفت: شعارزدگی مخصوص یک جامعه ی غیر مدرن است و مخاطبان آن از میان عوام هستند.به گفته ی این فعال سیاسی اصلاح طلب کسانی که روند شعارزدگی را پیگیری می کنند نیز افرادی هستند که به رشد و بالندگی مردم توجه ندارند و همواره با رفتارهایی که جنبه ی شعاری دارد، سعی می کنند افکار عمومی را فریب دهند؛ مانند آن چیزی که متاسفانه در چند سال گذشته شاهد آن بودیم.

این نماینده ی پیشین مجلس در ادامه تاکید کرد: در جوامعی که مردم از سطح آگاهی مناسبی برخوردارند و گروه ها، جریان های سیاسی و مطبوعات در آن جوامع به رشد و بالندگی رسیده باشند، شعارزدگی راه و جایی ندارد.تاجرنیا در ادامه با اشاره به توجه دولت تدبیر و امید به نهادهای مدنی، گروه ها و احزاب سیاسی افزود: به نظر می رسد دولت تدبیر و امید با اتخاذ رویکردهایی چون تلاش برای تقویت نهادهای مدنی، گروه ها و احزاب سیاسی به نوعی می کوشد پاسخگو باشد و پاسخگویی خودش را در بحث ارزیابی عملکردهای خود جست و جو می کند؛ بنابراین من فکر می کنم راهبرد پرهیز از شعارزدگی که از طرف دولت روحانی دنبال می شود، به طور کامل درست است.

آنچه بیش از همه در خصوص استفاده از ابزار شعار آن هم شعاری که با واقعیت همخوانی ندارد اهمیت دارد، این است که این ابزار حتی میان جمعیت عوام در یک جامعه هم تاریخ مصرف دارد و تنها در کوتاه مدت می تواند کارآمد باشد.هادی معتمدی در این زمینه به پژوهشگر ایرنا گفت: ممکن است شعار در کوتاه مدت بر روی افرادی که عوام محسوب می شوند و خیلی علمی به مسایل نگاه نمی کنند موثر باشد، اما افرادی که دید علمی به مسایل دارند و مسایل را ریشه یی می بینند در قبال پذیرفتن یک شعار، ارایه ی آمار و ارقام را خواستار می شوند.به اعتقاد معتمدی فقط در زمانی که فرد نتواند خودش را به اثبات برساند، اعتماد به نفس نداشته باشد و در خود توانایی انجام کاری را نبیند، از شعار استفاده می کند و این راهبرد با تاثیر بر روی عوام و نه خواص، فقط در کوتاه مدت می تواند اثر گذار باشد و در دراز مدت بی تاثیر خواهد شد.

*** آفت های شعارزدگی در فضای سیاسی- اجتماعی

همانگونه که پیش تر نیز اشاره شد شعارزدگی آفت های زیادی برای یک جامعه به همراه دارد که از دست رفتن اعتماد عمومی یک از مهم ترین این آفت ها به شمار می رود.شکاف میان مردم و مسوولان، حاکم شدن فضای دروغ در میان افراد و از دست رفتن ارزش های اخلاقی و دینی نیز از دیگر نتایج منفی شعارزدگی در یک جامعه است.علی تاجرنیا در ادامه ی گفت و گو با ایرنا در خصوص آفت های ناشی از شعارزدگی در جامعه گفت: حاکم بودن فضای شعارزدگی در یک جامعه فرایند پاسخگویی را از حالت نهادمند خود خارج می کند و عوام فریبی را در فضای سیاسی و اجتماعی به وجود خواهد آورد؛ در این شرایط چون پاسخگویی به افکار عمومی وجود ندارد و عملکردها، متناسب با وعده های داده شده نخواهند بود، بین مردم و حاکمیت بی اعتمادی ایجاد خواهد شد .

نماینده ی مجلس ششم افزود: طبیعی است که دامن زدن به انتظارهای مردم در قالب شعارزدگی به بالارفتن انتظارهای عمومی منجر می شود و چون امکان دارد شعارها نیز به هر دلیلی تحقق پیدا نکند، در نهایت شکاف بین دولت و مردم ایجاد خواهد شد که متاسفانه در چند سال گذشته شاهد آن بودیم.

هادی معتمدی نیز در خصوص آفت های شعارزدگی به ایرنا گفت: عواقب بسیاری برای وضعیت شعارزدگی در جامعه وجود دارد؛ از عواقب فردی تا عواقب اجتماعی.به گفته ی معتمدی، شعارزدگی نه تنها شخصیت فرد شعار دهنده را زیر سوال می برد-به گونه یی که مردم دیگر به او اعتماد نمی کنند-؛ عواقب اجتماعی نیز در پی دارد؛ عواقبی که بسیار بدتر و وخیم تر از عواقب فردی شعارزدگی است.این آسیب شناس اجتماعی در تشریح عواقب اجتماعی ناشی از شعارزدگی افزود: شعارزدگی اعتماد را در سطح جامعه پایین می آورد و پایین آمدن اعتماد در سطح جامعه، می تواند بر تمام جنبه های زندگی اجتماعی اثر منفی بگذارد. به این ترتیب اطمینان در جامعه کم می شود، جامعه به سمت دروغ گویی، سهل انگاری و غیر علمی شدن پیش می رود و الگوهای رفتاری بدی در اختیار مردم و به خصوص نسل جوان قرار می گیرد.

معتمدی در ادامه با یادآوری باورهای دینی و مذهبی ما در زمینه ی راست گویی و صداقت گفت: بر اساس اعتقادهای دینی ما نیز گفتن دروغ در قالب های مختلف که شعار می تواند یکی از آنها باشد، به سخیف شدن جامعه، پاک شدن ارزش ها و از بین رفتن سنت های مفید در جامعه که راستگویی یکی از آنهاست منجر خواهد شد و در نهایت جامعه را به سمت یک جامعه ی نابسامان پیش خواهد برد .این روانپزشک و آسیب شناس اجتماعی افزود: دروغ گویی آرام آرام به همه ی لایه های زندگی افراد از جمله به فرزندان آنها و اعتقادها، ارزش ها و آرمان های آنها تزریق می شود و زمانی که در ظرف غذایی را که به خیال خودمان با دروغ پختیم برداشته شود بوی فساد آن، جهان را بر می دارد.

*** آیا شفافیت خطر آفرین است؟

شاید خطر آفرین بودن بیان حقیقت یکی از توجیه هایی باشد که برخی افراد همواره برای سر دادن شعار در شرایط مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از آن بهره می گیرند.حال پرسش این است که آیا شفافیت و بیان حقیقت برای ثبات سیاسی و اجتماعی خطرآفرین است یا شاید بر عکس می تواند به همبستگی اجتماعی برای رفع مشکل ها و معضل های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منجر شود؟

در این زمینه علی تاجرنیا در ادامه ی گفت و گوی خود با ایرنا به دو رویکرد متفاوت در حکومتداری اشاره کرد و گفت: یک رویکرد معتقد به این است که مردم باید در جریان همه ی امور قرار گیرند و هر قدر جامعه شفاف باشد و مطبوعات و جریان های سیاسی بتوانند به مسایل مختلف ورود پیدا کنند، به طور طبیعی نقش نظارتی بر دولت و مجموعه ی حاکمیت بیشتر می شود. جریان دیگری نیز وجود دارد که معتقد به دموکراسی و دانستن مردم نیست و سعی آن بر این است که به نوعی تفکرات مردم را کنترل کند؛ به گونه یی که مردم در حدی که آنها می پذیرند مطلع شوند.

این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه افزود: به نظر من آنها (گروه دوم) سعی می کنند که شفافیت را به نوعی در تعارض با ثبات جامعه و اعتماد مردم القا کنند، اما من فکر نمی کنم که شفافیت باعث شود که مردم بی اعتماد شوند.هادی معتمدی نیز در این ارتباط عقیده دارد: آن چیزی که خداوند می فرماید خوب است، به طور حتم خوب است. خداوند می فرماید «از دروغ دوری کنید، راست گو باشید، مسایل را بزرگ نکنید، غلو نکنید، لاف نزنید، واقع گرا باشید، افراد را تحقیر نکنید، خودتان را بزرگ تر از چیزی که هستید معرفی نکنید»؛ آن چیزی که خدا فرموده است به طور حتم درست است.

این روانپزشک و آسیب شناس اجتماعی در ادامه افزود: شفاف سازی و گفتن حقایق با مردم هیچ خطری ندارد. شفافیت نه جامعه نه نظام و نه دولت را تهدید نمی کند. وقتی دولت با مردم صادقانه و شفاف رفتار کند بر میزان پایداری آن افزوده خواهد شد.به گفته ی این آسیب شناس اجتماعی، این ادعا در مقایسه ی میزان ثبات و پایداری سیاسی و اجتماعی در جوامع دموکراتیک با جوامع دیکتاتوری به روشنی به اثبات می رسد.به باور معتمدی در بعضی جوامع افراد دروغ گفتن را بلد نیستند و به هیچ وجه چیزی به نام دروغ گویی در ذات آنها رشد نکرده است، اما در عوض بعضی جوامع را می بینیم که از صبح افراد کارشان را با دروغ پیش می برند و در نهایت پایه های این جوامع به آرامی سست خواهد شد.

*** مرز شفافیت در فضای سیاسی و اجتماعی تا کجاست؟

اگر چه دوری از شعارزدگی و رسیدن به فضایی عمل گرا، نیازمند شفافیت و بیان پوست کنده ی حقایق است، اما این پرسش مطرح می شود که مرز این شفافیت تا کجا خواهد بود؟

علی تاجرنیا مرز شفافیت را قانون و به طور مشخص قانون اساسی می داند. به گفته ی وی قانون اساسی دانستن را حق مردم می داند، حاکمیت را حق مردم می داند و حتی تاکید می کند که به اسم استقلال کشور نمی شود آزادی های مردم را محدود کرد؛ بنابراین حرکت هایی که ما در مجالس یا دولت های گذشته شاهد بودیم که به نوعی تحدید آزادی مردم از جمله تحدید آزادی ها در حوزه ی اطلاع رسانی یا آزادی های سیاسی و اجتماعی بود، به هیچ عنوان با روح قانون اساسی سازگار نیست.

این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه افزود: موضوع بعدی موضوع عدالت در حوزه ی شفافیت و اطلاع رسانی است. نمی شود که امروز در رسانه های منتقد دولت آنقدر آزادی باشد که این رسانه ها به مسایل شخصی رییس جمهوری نیز ورود کنند، اما در مقابل برخی از قوا، گروه های نظامی و مجموعه هایی که کمتر زیر تاثیر افکار عمومی هستند، هیچ گونه انتقادی را بر نتابند و اگر کسی هم چیزی مطرح کند، فوری با آن برخورد شود.

تاجرنیا در بخش پایانی گفت و گوی خود با ایرنا اضافه کرد: من فکر می کنم که این دو مقوله که مردم، مطبوعات و جریان های سیاسی باید آزادی داشته باشند و در عین حال پاسخگویی هم در تمام ارکان حکومت جاری و ساری باشد، هم متناسب با روح قانون اساسی است و هم موجب می شود فضای جامعه از رشد و بالندگی بهتری برخوردار شود. بدین ترتیب نقش نظارتی مردم برای رشد و اعتلای جامعه نیز تقویت می شود.

هادی معتمدی نیز «راستگویی واقع بینانه» را به عنوان مرز شفافیت در مسایل سیاسی و اجتماعی مطرح کرد و گفت: راست باید گفت و هر راست نشاید گفت.به گفته ی وی به عنوان مثال در برخی موارد که آبرو و حیثیت افراد در میان است، نباید به بهانه ی راستگویی آبرو و حیثیت آنها را به باد دهیم.این روانپزشک و آسیب شناس اجتماعی افزود: احترام، قوانین و قواعد اجتماعی به ما دیکته می کنند که باید حرمت و آبروی افراد حفظ شود؛ در شرایطی که دروغ گفته نشود. اگر بر اساس این مدل پیش برویم به طور قطع شاهد کاهش بسیاری از آسیب های اجتماعی خواهیم بود.

*** سخن پایانی

شعارزدگی را اگر مثلثی با سه ضلع در نظر بگیریم، به یقین یک ضلع آن را دروغ، ضلع دوم را فریب و ضلع سوم را ترس از بیان حقیقت تشکیل می دهد.اما آنچه بیش از همه در بیان شعارهای تهی از واقعیت، مردم و جامعه را می آزارد، شنیدن دروغ در قالب سخن های زیباست؛ دروغ هایی که در مدت زمان کوتاه بر ملا می شوند و هویت واقعی شعار و فرد شعار دهنده را برای فریب خوردگان آشکار می سازد.

اینجاست که اعتماد و باور عمومی جامعه از دست می رود و مردم به عنوان کنشگران اصلی یک جامعه که می توانند برای رفع معضل های جامعه ی خود عنصری فعال باشند، انگیزه ی خود برای نقش آفرینی مثبت را از دست می دهند؛ چرا که همواره دروغ شنیده اند.

شاید به همین دلیل و البته دلایل بسیار دیگری که بیانشان در این مطلب نمی گنجد است که دروغ از دید دین مبین اسلام نیز «مادر فسادها» (ام الفساد) نام گرفته است.

از منظر اسلام، دروغ گویی و نداشتن صداقت عامل فزاینده ی نا هنجاری ها و گناهان در شخص و جامعه است. پیامبر اسلام (ص) در این زمینه می فرمایند: سه چیز هست که در هر کس باشد منافق است؛ اگر چه روزه بگیرد و نماز بخواند و گمان کند که مسلمان است: 1- آنگاه که او را امین بشمارند و خیانت کند 2- آنگاه که سخن براند و دروغ گوید 3- آنگاه که پیمان ببندند و پیمان بشکند.

بنابراین شعارزدگی به عنوان یکی از مظاهر دروغ گویی نه تنها ناجی جامعه و شعاردهندگان نیست، بلکه آنها را روز به روز از هدف دورتر و نسبت به یکدیگر بی اعتمادتر می سازد.از این رو سر دادن شعارهای واهی نه تنها به قدر کور سوی امیدی برای حل مشکل ها اعتبار ندارد، بلکه روز به روز با روشن تر شدن جنبه ی فریب آمیز، سطحی و تکراری آنها از کاربردشان نزد مردم، آن هم در قرن بیست و یکم کاسته خواهد شد.

منبع : ایرنا