زخم های ناسور خدماتی در دشت آزادگان / امید حلالی

برای فاتحه پدر بزرگوارهمکار مطبوعاتی جناب حاج رحیم الهایی سحر مدیرمسئول هفته نامه رضوان به اتفاق دوستان آقایان سید رسول موسوی و عبدالرحمان نیک سرشت به سوسنگرد رفته ایم و افطار را میهمان یکی از بزرگان منطقه می شویم که همچون بسیاری مردم این دیار طبعی کریمانه دارد جناب حاج طاهر سبحانی از بزرگان عشایر […]

برای فاتحه پدر بزرگوارهمکار مطبوعاتی جناب حاج رحیم الهایی سحر مدیرمسئول هفته نامه رضوان به اتفاق دوستان آقایان سید رسول موسوی و عبدالرحمان نیک سرشت به سوسنگرد رفته ایم و افطار را میهمان یکی از بزرگان منطقه می شویم که همچون بسیاری مردم این دیار طبعی کریمانه دارد جناب حاج طاهر سبحانی از بزرگان عشایر و مردمان ریشه دار. طی راه و بر سفره و پس از آن و شرکت در مراسم ترحیم مباحث مختلفی در رابطه با دشت آزادگان مطرح می شود و تصاویری را به عینه می بینیم.

IMG-20150630-WA0109

نخست اینکه راه مواصلاتی اهواز – سوسنگرد که جاده ای نسبتاً پر رفت و آمد است در برخی قطعات نیاز به تعریض و لکه گیری و روکش آسفالت دارد که همت ویژه اداره کل راه و شهرسازی را می طلبد. شهرهای حاشیه ورودی سوسنگرد یعنی «کوت» و «ابوحمیظه» مناطقی که زخم ناسور اشغال دژخیمان بعثی همچنان بر آنها هویداست چرا که رونق و شکوفایی که باید مرهم خاطرات و زخم های تلخ ویرانی نشده است. با توجه به بافت عشایری و درآمد متکی به کشاورزی و دامداری پیش از هر چیز برای بهبود وضعیت معیشتی و رفاهی نیاز دارد به راه اندازی مجتمع های صنایع غذایی تا بتواند شیر منطقه را فرآوری نماید و به بازارهای داخلی و کشور همسایه عراق صادر نماید که بدین منظور فرماندار محترم می تواند طرح های اشتغال زا و مولد را به کارگروه اشتغال آورده و حمایت بانک ها را برای دادن تسهیلات به افراد علاقمند و کاندیدای راه اندازی چنین طرح های زیربنایی جلب نماید. ورودی سوسنگرد یکی از زیباترین مبادی ورودی شهرهای خوزستان را دارد یادگاری کار اجرایی دوره یکی از شهرداران موفقی که مردم قدرشناس نیز مزد وی را با فرستادنش به بهارستان داده اند با نخل های برافراشته و پارک شهربازی که متاسفانه فعال نیست و خبری از شور و شوق کودکان و نوجوانان و بساط خانواده ها را نمی بینی.

از دیگر مسائلی که شهروندان بخصوص جوانان تحصیل کرده را آزار می دهد می توان به عدم جذب و بکارگیری آنها در تاسیسات نفتی آزادگان اشاره کرد که در صورت برنامه ریزی می تواند از رده های مختلف افراد تحصیل کرده گرفته تا نیروهای فنی فاقد مدرک دانشگاهی را پوشش دهد. در هر صورت تنظیم رابطه نفت با جامعه محلی امری ضروری و توقعی بجاست که در صورت عدم انجام منتج می شود به وجود صنعت شهرهای بازنشسته و در رکود محضی همچون نفت سفید و آغاجاری و هفتکل و در نمونه ای دیگر مسجدسلیمان و روا نیست که پس از گذشت 107 سال از کشف نفت دشت آزادگان نیز به این جرگه در دهه های بعد و پس از استحصال مواد نفتی بپیوندد. لذا نفت می بایست خود را متعهد به ایجاد خدمات زیربنایی عام المنفعه در گام اول مانند تاسیس بیمارستان و جاده و تاسیسات آب شرب و تصفیه خانه و مدارس و خانه های بهداشت و دانشکده و هنرستان های فنی و … بنماید که در صورت انجام همه این موارد به عنوان تعهدات هزینه آنها یک میلیونیم یا یک میلیاردم درآمدی نیست که از حوزه نفتی آزادگان عاید می شود بنابراین مدیران نفتی می بایست گشاده دستانه و سخاوتمندانه نسبت به مردم محلی برخورد کرده و از خدای ناکرده داشتن نگاه تنگ نظرانه در جذب و استخدام و پرورش نیروی فنی گرفته تا دادن خدمات عمومی پرهیز کنند.

استفاده از موهبت مرز با کشور عراق نیز جزو پتانسیل های این منطقه است که می بایست به تجهیز و توانمند سازی زیرساخت ها و خدمات مرز اقدام شود و توجه کرد که مرز برای تبادلات در همه رده ها و مقیاس هاست چه کلان و چه خرد و از بکار بستن تدابیری که منجر به انحصار درآوردن کالاها توسط تجار بزرگ خاصه با پشتوانه ها و ساپورت های رانتی و حکومتی ست جداً پرهیز و در صورت مشاهده برخورد کرد تا اقتصاد مردمی در اطراف مرز شکل گرفته و منجر به باروری و رونق و ارزآوری و تامین نیازها گردد. سوسنگرد به مثابه اهواز دارای رودخانه است که گذری از شهر دارد و اطراف آن را بولوارهایی از گذشته بسته اند و هوا و فضایی با نشاط دارد یعنی آنچه به خدا مربوط است و عنصر خدادادی ست با طراوت است اما از ساحل رودخانه یک خیابان که بروی عقب (به طور مثال منطقه آلبوجلال شمالی) آنچه شدیداً در ذوق می زند و موجب تکدر و نارضایتی خاطر مردم و شهروندان سوسنگردی ست وضعیت بسیار نامرتب آسفالت، تنظیف خیابان ها و جوی های روباز فاضلاب است که رفاه و رضایت عمومی را به چالش می کشد.

آسفالتی که به عینه مشخص است حداقل 20 سال است که رنگ و روی یک روکش جدید را به خود ندیده است و وضعیتی نابسامان دارد و راستی فلسفه چندین دوره برگزاری انتخابات شوراهای اسلامی شهر و انتخاب و بردن و آوردن شهرداران مختلف و این همه هزینه های برگزاری انتخابات و دادن وعده و وعید و … برای چیست؟ آیا انجام خدمات حداقلی به شهروندان صبور و مقاومی همچون مردم دشت آزادگان که به همه انواع پای نظام ایستاده اند کار شاقی ست؟ آیا درآمدهای شهرداری یا اعتبارات این نهاد و شهرستان کفاف روکش آسفالت محلات پرجمعیت را نمی دهد؟ و در این صورت که بعید است صائب باشد آیا نفت یا استانداری نمی تواند تقبل دادن این خدمات حداقلی به مردم را داشته باشد؟ و اگر مسئولان اصرار بر چنین گزاره ای بخاطر عدم وجود اعتبارات را دارند پس واقعاً چه منتی بر مردم دارند؟ لطف کنند سمت های خود را تحویل مردم دهند تا شاید بتوان با صرفه جویی در پرداخت حقوق و مزایای آنها چند خیابان را لوله گذاری اصولی فاضلاب کرد و حداقل خدماتی مانند روکش آسفالت و بهسازی محیط و درختکاری و رفت و روب معابر را انجام داد.

بر سیاهه این مشکلات بیفزایید عدم وجود حق آبه مکفی را برای زمین های زراعی روستاهای اطراف که موارد یاد شده فصل مشترک سخن و درد دل جوانان، بزرگان عشایر و طوایف و ریش سفیدان، نخبگان و اهل فضل و متدینین بود که چنانچه انگیزه جهادی در خدمت به مردم لایق و صبور و مقاوم خوزستان و دشت آزادگان در میان باشد هزینه مادی این حداقل ها را در کوتاه ترین زمان ممکن می توان – از هر جا که شده – جور کرد و بر شکوفایی سایر ظرفیت های بالقوه منطقه تمرکز یافت که از مهم ترین آنها مرز با کشور عراق، تالاب، رودخانه، کشاورزی و دامداری پر رونق و خلق و خوی کریمانه عشایر منطقه و بازار منصف شهر است که مثلاً می توان با احداث مجتمع های مجهز درمانی انواع خدمات پزشکی را به عراقی ها ارائه داد یا آنکه تبدیل منطقه به قطب خدماتی در زمینه های مختلف را تعریف و تمهید کرد تا منجر به ارزآوری از آن سوی مرز گردد.

و راستی که مطالب فوق الذکر نه رویا پردازی ست و نه آرزوی طول و دراز، فقط اجرایی کردن آنها قدری همت می خواهد و دلسوزی و انصاف و پای کار خدمت به مردم آمدن. مردمی که چاره شان از گرفتن امکانات اولیه ناچار شده و مثلاً از بس در دفع فاضلاب در مضیقه اند اقدام به حفر چاه فاضلاب به شکل سنتی در بیرون منازل خود مانند سبک و سیاق برخی روستاهای هم اکنون یا گذشته های شهری یک سده قبل می نمایند که خود در آن ساعت شب و در کوچه منتهی به مسجد برگزاری مراسم ختم (صاحب الزمان) شاهد آن بودیم و گفت و گویی را با صاحبخانه فی المجلس داشتیم که چنین وضعیت ناکارامدی در دادن خدمات به مردم زیبنده نظام اجرایی کشور نیست و تحولی عمده را می طلبد