اندیشه ی مردی با جندی سلیمانی بر بال فرشتگان

محمدرضا چمن نژادیان :در آستانه سالروز شهادت و ملکوتی شدن محبوب دلها سردار قاسم سلیمانی بدست شقی ترین موجودات تاریخ بشر و روی زمین قرار داریم.شهادت او مستقیماً به دستور ریاست جمهور خبیث و شمر لشکر یزدیان زمانه و بدست قدرت یکتاز و ظلمه ی روز که شرق و غرب عالم از سیطره ی قلدری آنان مصونیت ندارد.نشان از عظمت ابر مرد ایرانی مسلمان و عجز و حقارت قاتلین در رورویایی میدانی و نبرد مردانه با او دارد.گذشته از روحیه ی جهادی و قدرت بلامنازع مدیریتی که سردار سلیمانی داشت.

او تسخیر کننده ی جبهه های کفر و تکفیر توسط جندی‌جانثار و عشاقی دل داده همچون فرشتگان نشسته بر فرش بلقیسی زمان سلیمان نبی بود.هنر سردار دلها شهید سلیمانی ره هرگز و تنها در جنگ و قتال برای دفع شر کفر و تکفیریان نبود.بلکه هنر او ترویج رافت اسلامی، اخلاق مهربانی انسانی و محبت به ابنا بشر و مسلمانانی بود.که گرفتار خشونت سیاه بنام خدا، خونریزی مقدس بنام دین و تفرقه ی تکلیفی عبادی با کینه ورزی بنام پیامبر رحمت و مهربانی ها بود.او جنگ و قتال را ابزاری برای رفع و دفع شر، سد اشاعه ی کدورتها و صیانت از آبرو و حرمت نفس انسانها با هر دین و آیینی می دانست.او بدنبال اشاعه ی فرهنگ تبعیض با سیاه و سفید دیدن عقیدتی انسانها و یا خودی و غیر خودی نمودن شهروندی جوامع بشری، اسلامی و ایرانی نبود.

بلکه شهید سلیمانی ره در صدد تعمیق دفاع مقدس فرا سرزمینی، ترویج محبت به همنوعان فرامرزی و تکامل و حرمت بشریت فرا دنیوی بود.تا توسعه گرایی کیفی، نگاه فرهنگی جهان شمول و وحدت آفرین عمومی علوی و بین المللی در جامعه ی بشری و مسلمانان را با خواستگاه استقلال طلبی، آزادیخواهی و عزتمندی ایرانیان پیوند بزند.گر چه درک این مطالب برای بسیاری از خشک مقدس مآبان وطنی و بیرونی ثقیل و مشکل بخاطر مصادرات محقرانه به منویات و مطلوبات کوچک اندیشانه است.که متاسفانه بر همین اساس نگاه بلند دینی و منش مدیریتی، اخلاقی الهی و انسانی سردار دلها در سرزمین مادری و زاد بومش هم خریدارچندانی به جزء شعار برای ترویج و عمل تاکنون نداشته است.

و آرمان و تفکرات حضرت سرداردلها تا زمان شهادتش در مدیریت عالی و از منظر اشاعه ی نوع دوستی ومحبت شهروندی بدون مرزبندیهای دگم اندیشانه،غریب و مهجور مانده بود.و هم اکنون که از صدقه ی شهادتش کمی گرد و غبار تحجرگرایی درونی و تقدس مآبی داعش مسلکانه ی وطنی با سخنان روشنگرایانه اش کنار رفت،نباید بصورت ریاکارانه مجدداً پنهان و یا استفاده ی ابزاری گردد.سلیمانی تنها مامور تسخیر و پاکسازی سرزمینها از جیش بذر نفاق و کینه نبود،او فرا سر زمینی اندیشه برای بدست آوردن و نزدیکی دلهای مالامال از کینه با پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک داشت.

و اندیشمندانه و با بصیرت بدنبال تحقق غایات و آمال مفقوده ی ناب انسانی والهی با پیوندهای مشترک، تالیف قلوب و رفع خشونتهای مقدس شده بود.امید است سینه چاکان و مقدس مآب دینی با تمسک به اندیشه، تفکر ات و عمل به سیره و سنت شهید سلیمانی دست از نگاه متحجرانه، تفرقه افکنانه و داعش مآبانه بردارند، و نوع دوستی، وحدت آفرینی و تکثر اندیشی را با آزاد اندیشی وجهی همت خود با پرهیز از ریا، تزویر و دو رویی با افکار سلیمانی قرار دهند.