مجسمه ای دیگر افتاد

فاضل خمیسی : امروز و در ادامه ی اعتراضات در آمریکا و بقیه کشورهای غربی مجسمه ی «ادوارد کولستون» تاجر برده در قرن ۱۷ میلادی در شهر بریستول انگلیس توسط معترضین به زیر کشیده و پس از شکستن و رنگ پاشی به آن به رودخانه انداخته شد ، گفته میشود«کولستون» پایه گذار شهر بریستول بوده […]

فاضل خمیسی : امروز و در ادامه ی اعتراضات در آمریکا و بقیه کشورهای غربی مجسمه ی «ادوارد کولستون» تاجر برده در قرن ۱۷ میلادی در شهر بریستول انگلیس توسط معترضین به زیر کشیده و پس از شکستن و رنگ پاشی به آن به رودخانه انداخته شد ، گفته میشود«کولستون» پایه گذار شهر بریستول بوده و علاوه بر مجسمه ، میدان مرکزی شهر نیز بنام ایشان نامگذاری شده و یکی از درخواست های تظاهر کنندگان نیز تغییر نام این میدان بود .

مرگ «جورج فلوید» سیاه پوستی که زیر زانوی پلیس آمریکایی کشته شد ، باعث گردید که بسیاری از شهرهای آمریکایی و بقیه نقاط جهان در یک همنوایی یکسان اینبار شعار عدالت خواهی را بر آزادی پر رنگتر درخواست نمایند ، هر چند وجود این آزادی موجب عدالتخواهی شد اما جهان دانست که بشریت در مسیر و تحقق آرمانخواهی خود، آزادی را برای اجرای عدالت میخواهد و تا عدالت نباشد آزادی مفهومی انتزاعی و یک ویترین زیبا بیش نخواهد بود ،

همانگونه که آزادی آسان بدست نمیآید و پاسداشت آن بسیار سخت است نهادینه شدن عدالت که اصلی ترین میوه آن بشمار میآید از وظایف بنیادین حکومت ها بشمار می‌رود .خطر مجسمه یک تاجر برده و ارزش گذاری به آن هر چند که شهری را با زحمت ساخته باشد نمادی از تبعیض ، ظلم و بی عدالتی بوده که اکنون و در هزاره ی سوم و بیداری بشریت جایی برای آن متصور نیست ، وقتی متظاهرین سفید پوست انگلیسی و آمریکایی تصویر « جورج فلوید»سیاه پوست را بدست گرفته و شعارعدالت خواهی را سر میدهند و مجسمه و نمادهای تبعیض را به زیر می کشند یعنی بشریت ، خردمندانه خواستار یک زندگی مسالمت آمیز بهمراه عزت خواهی برای همه ی گروههای انسانی می باشد.آزادی

و عدالت مفاهیمی هستند که نمیتوان آنها را فقط برای زیبندگی قوانین برای مدت طولانی در حبس ِنوشتار ِمحض نگه داشت زیرا این دو مفهوم حقوقی هستند که در قفس هنجارها و امیال شخصی قابل استتار و نادیده گرفتن نیستند .

شاید غرب و آمریکا در بسیاری از جلوه های آزادی پیشرو و قابل ستایش هستند اما در اعتراضات اخیر نشان داده شده که پاشنه ی آشیل ِ نظم و انسجام و حتی دستاوردهای علمی آنها «عدم بسط عدالتی» است که نسبت به بقیه دستاوردها عقب مانده و کنون مردمشان هوشیارانتر از حاکمانشان به این نقض پی برده اند .

و در پایان شاید اگر «ادوارد کولستون» برده دار معروف و سازنده شهر بریستول انگلیس میدانست پس از دهها سال مجسمه اش چنین با خفت به زیر کشیده و خانواده اش برای فرار از سرزنش ،مجبور شوند نام خانوادگی اشان را تغییر دهند هرگز دست به تجارت برده نمیزد و بیشتر ِ زندگی خود را صرف آموزه های انسانی و عدالت می نمود …