سید عبدالرضا موسوی آخرین فرصت گروه ملی!

من امروز با اختیار و اراده‌ی خود در بیست و هفتمین سال اشتغال رسمی خود در گروه ملی صنعتی فولاد ایران، تقاضای بازنشستگی پیش از موعد کردم تا به سهم خودم باری به‌اندازه‌ی یک حقوق از دوش مالک جدید شرکت بردارم. سید عبدالرضا موسوی آخرین فرصت گروه ملی است؛ این را هم می‌گویند! این را […]

من امروز با اختیار و اراده‌ی خود در بیست و هفتمین سال اشتغال رسمی خود در گروه ملی صنعتی فولاد ایران، تقاضای بازنشستگی پیش از موعد کردم تا به سهم خودم باری به‌اندازه‌ی یک حقوق از دوش مالک جدید شرکت بردارم. سید عبدالرضا موسوی آخرین فرصت گروه ملی است؛ این را هم می‌گویند! این را از رفت‌وآمد مقامات عالی‌رتبه کشوری و استانی به این شرکت می‌توان فهمید. این را از حجم رایزنی‌های دوروبر گروه ملی می‌توان دریافت کرد. من که در بحران‌های اخیر یکی از حلقه‌های زنجیره‌ی ارتباطی گروه ملی با استاندار و دیگر مقامات عالی‌رتبه‌ی استان در پروژه‌ی نجات گروه ملی بودم؛ این روزها دریافتم، وقتی نام گروه ملی را نزد مسئولان استان می‌برم سگرمه در هم می‌کشند، یعنی که هر آنچه از دستشان برآمده انجام دادند و این آخرین نسخه‌ی شفابخش دولت است.

دکتر غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان بر بالین گروه ملی از ماساژ قلبی شروع کرد و چون علائم حیاتی ندید، باز کردن راه هوایی تنفس را وجهه‌ی همت خود ساخت و چون این مرحله هم نتیجه‌بخش نبود؛ حالا به تنفس مصنوعی روی آورده است. استاندار – پزشک خوزستان تلاش‌های زیادی اعم از متعارف و غیرمتعارف اداری – اجرایی، برای احیای گروه ملی انجام داد. بدون تردید اگر تلاش‌های استاندار شریعتی نبود، حالا گروه ملی در مرحله‌ی ایست قلبی – تنفسی قرار داشت. البته در این راه پیگیری‌های تکمیلی حضرت آیت‌الله موسوی جزایری نماینده محترم ولی‌فقیه در استان و دیگر اعضای مجلس خبرگان رهبری، نمایندگان محترم مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی، مقامات قضایی، امنیتی، سیاسی، رسانه‌های گروهی و کرنش طلبکاران دولتی و خصوصی نظیر مالیات، بیمه، آب، برق، شهرداری، طلبکاران مواد اولیه، تأمین‌کنندگان قطعات، کارکنان، بازنشستگان و غیره شایان‌ذکر و توجه و احترام است.

اما سید عبدالرضا موسوی مردی که «غیرتِ خوزستانی»، او را به‌پای امضای قرارداد خرید گروه ملی کشانده است. برای گذر از شرایط بحرانی ناچار است که دست به اصلاحات ساختاری کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت بزند. اصلاحاتی در حوزه ساختار منابع انسانی و هزینه‌های اداری، اصلاحاتی در کاهش هزینه‌های سربار تولید، اصلاحاتی در کاهش هزینه‌های مالی ترازنامه، اصلاحاتی در مدل کسب‌وکار به‌منظور کسب سهم حداکثری فروش در بازار فوق‌العاده رقابتی محصولات نوردی و این‌ها همه دردناک هستند؛ و البته برخی نیاز به عمل جراحی دارند.

اما این روزها صف کامیون‌های حامل آهن اسفنجی و تریلرهای شمش علائم حیاتی را به گروه ملی بازگردانده است. امید را از غرش کوره‌های ذوب می‌توان فهمید. نشاط را از فریاد چرخ‌دنده‌ها و غلتک‌های نورد می‌توان شنید. فرداست که به یاری خداوند سبحان انبارها از مواد اولیه و محصولاتی نظیر میلگرد، مفتول، تیرآهن و لوله پُر شوند.حال، ما و سید عبدالرضا موسوی مانده‌ایم، چنانچه مسئولان و کارکنان حمایتش کردند که این روند مثبت ادامه خواهد یافت و دوران خوش گروه ملی بازخواهد گشت و این شرکت برای خوزستان و خوزستانی استوار و بابرکت خواهد ماند؛ اما خدای‌ناکرده چنانچه این آخرین فرصت گروه ملی از دست برود دیگر جز زمین که به هکتار و قطعات را به قیمت خرید باید فروخت، چیزی برای فرزندان این آب‌وخاک به ارث باقی نخواهد ماند.

اهواز – لفته منصوری