استانی که به انفعال مشهور است! / علی عبدالخانی

پدری را در نظر بگیرید که به حکم وظیفه و تکلیف یا عاطفه در اول مهرماه فرزندش را روانه مدرسه می کند و البته همه امکانات مورد نیازش را نیز مهیا می سازد اما مهمترین وظیفه خود یعنی ارزیابی تربیتی و تحصیلی فرزند خود را به فراموشی می سپارد و وقتی با نتیجه خسران یک […]

پدری را در نظر بگیرید که به حکم وظیفه و تکلیف یا عاطفه در اول مهرماه فرزندش را روانه مدرسه می کند و البته همه امکانات مورد نیازش را نیز مهیا می سازد اما مهمترین وظیفه خود یعنی ارزیابی تربیتی و تحصیلی فرزند خود را به فراموشی می سپارد و وقتی با نتیجه خسران یک دوره فعالیت و هدر رفتن یک فرصت آموزشی مواجه میشود، بجای تجدید نظر در رفتار انفعالی خود همان شیوه فاقد الگوی نظارتی را تکرار و در مدت زمان نه چندان زیاد همه چیز را از دست رفته می بیند و بجز پذیرش تلخ حقیقتی بنام ناکامی فرزند کاری از دستش بر نمی آید.

پدر مفروض این مقال اگر با رفتار فعال آشنا می بود باید وضعیت درسی و اخلاقی فرزند خود را بطور مستمر به ارزیابی می گذاشت. ضعف را شناسایی و چنانچه به دانش آموز باز می گشت یا اینکه مدرسه در خلق این ضعف دخیل می بود یا حاشیه همسالان مسیر فرزند را به سمت سقوط کشانده و…در اولین فرصت نسبت به اصلاح امر اقدام می نمود و مانع از تکرار و تراکم خطاها می شد. وضعیت مدیریت بسیاری از موسسات مرکز استان با مفروض فوق تشابه عمده دارد و نظارتی که به اصلاح امور آنها منجر بشود، بر آنها صورت نمی پذیرد.

انگار مفهوم جوابگویی و مسئولیت پذیری از این موسسات رخت بر بسته و چیزی بنام بازخواست مسئولان ناکارآمد که عامل اصلی شیوع مفاسد اقتصادی، مالی و اداری بشمار می روند، وجود ندارد. بسیاری از اشخاص بدون تطبیق معیاری بویژه سوابق مرتبط و تخصص و طی کردن فرایند حداقلی و به صرف تبعیت از قاعده سهم دهی و سهم گیری به مدیریتهای حساس و حوزه های اقتصادی و مالی دست می یابند و مافیاگونه هر آنچه را که در تصور و مخیله آدمیان نمی گنجد بر سر حوزه مدیریتی به عاریت گرفته شده و امکانات تحت اختیار می آورند و پس از چند صباحی آن حوزه به پوک تبدیل شده را بدون هیچگونه بازخواستی رها و احتمالا به حوزه بکر و پروارتر دیگری مشرف و سریال تباهی بگونه ای که همه ما می بینیم ادامه پیدا میکند. پتروشیمی می سوزد، اموال عمومی دود و محیط زیست نابود می شود و…

در مقابل این حادثه که حداقل تعامل با آن عزل قهری و فوری ارشدترین مدیران آن مرکز عظیم نفتی است، می بینیم که مسئولان سطوح ملی و محلیمان به همان آفت همیشگی یعنی انفعال مدیریتی روی می آورند و در عالمی مملو از وهم آغشته به خودمحوری به قهرمانان ملی در زمینه مهار و کنترل آتش تبدیل می شوند و در این میان کسی پاسخگوی این سوال نیست که عامل یا عوامل مدیریتی که در الحاق این خسارات هنگفت دست داشته اند، چه کسانی هستند و چرا تاوان سخت نزول این قبیل بلاهای بشری که قطعا به بی مبالاتی، بی کفایتی و عدم تعهد آنها باز میگردد را نباید بپردازند؟

هنر رییس جمهور این نیست که رفتارهای انفعالی همچون مهار آتش را تحسین کند و کارمندان خود همچون استاندار را به جایگاه استحقاقی بنام مدح و ستایش سوق دهد، هنر ایشان اتخاذ رفتار فعال در زمینه گزینش مدیران توانمند، لایق و متعهد بمنظور جلوگیری از تبدیل شدن دستگاهها و موسسات به ویرانه های درون تهی است. آری بیماری کشور بطور عام و خوزستان بطور خاص بیماری انفعال مدیران کم کفایت، کارنابلد، سهمیه ای و توصیه ای است که تا ناکارآمدی این قبیل مدیران بویژه در حوزه هزینه کرد و معاملات و توزیع امتیازات مقاطعه ای و باندسازی و حاشیه پروری تحت نظارت دقیق دستگاههای صالح قرار نگیرد و پیگرد قانونی دامنگیر این قماش از مدیران نشود، انتظار بهبودی وضعیت استان از آنچه هست، انتظاری عبث گونه و بیهوده خواهد بود، همانگونه که تلاش مفروض این مقال پس از دریافت نتیجه مردودی فرزندش، تلاشی فارغ از فایده تلقی می شود. باید دید که استاندار جدید خوزستان در کدام سمت از دو معادله قانون یا ادامه روند فعلی قرار میگیرد.

این مقال ادامه دارد…

?علی عبدالخانی ?نوزدهم تیرماه 1395