شادگان بی نصیب از همه حلقه ها! / علی عبدالخانی

در مباحث مربوط به عمران وتوسعه همواره قاعده ای بنام اثر همجواری در آبادانی وجود دارد.به این معنا که یک محیط مشخص تحت تاثیر پیرامون خود قرار میگیرد ومتناسب باحجم تاثیرگذاری ناشی از وجود یک همجوار ایجابی (ونه سلبی) آن محیط به درجه ای مشخص از رشد و توسعه و آبادانی دست می یابد.بعنوان مثال […]

در مباحث مربوط به عمران وتوسعه همواره قاعده ای بنام اثر همجواری در آبادانی وجود دارد.به این معنا که یک محیط مشخص تحت تاثیر پیرامون خود قرار میگیرد ومتناسب باحجم تاثیرگذاری ناشی از وجود یک همجوار ایجابی (ونه سلبی) آن محیط به درجه ای مشخص از رشد و توسعه و آبادانی دست می یابد.بعنوان مثال احداث یک پل یا یک اتوبان بطور طبیعی بر مناطق پیرامونی خود اثر میگذارد،کمااینکه احداث یک موسسه تولیدی و…در مجاورت یک روستا (چنانچه همه چیز وفق اصول وضوابط باشد) می تواند در افزودن برخی عناصر توسعه به آن روستا کمک کند.تاثیرگذاری مثبت همجوار بر مناطق پیرامون خود از امور بدیهی است که نیازمند پرداختن بیش از این به آن نیست.در مقابل این قاعده بدیهی ومنطقی اما نقاطی از تناقض دیده می شود که بدلیل کثرت آنها،بتدریج شبیه به قواعد قابل قبول و پذیرفته شده ،تبدیل شده اند. موسساتی دیده میشوند که وقتی همجوار محیط جغرافیایی مشخص یامنطقه ای شوند،نه تنها اثر و تاثیری بر آبادانی و توسعه آن منطقه نخواهند گذاشت،بلکه محیط و منطقه پیرامون خود را از آثار منفی وجود سلبی خود بشدت متاثر می نمایند.

شادگان این نام نامانوس از جهت تطبیق معنایی و ناآشنا بامفهوم شادی ،برغم پراکندگی وسیع چاههای نفت در اطراف آن،اما از ابتدایی ترین امکانات وخدمات بی بهره مانده است.ضعف شدید درحوزه ها وبخشهای مختلف اقتصادی، بهداشتی،آموزشی،فرهنگی و…از یک طرف و بیکاری، فقر ،خشک شدن بزرگترین تالاب منطقه وعوارض زیست محیطی و معیشتی آن بر اهالی بویژه روستاییان و…از طرف دیگر،از این شهر ومناطق تابع وپیرامون آن ،شهری به معنای کلمه توسعه نایافته وناآبادان تبدیل کرده است.راقم برای لمس حقایق و واقعیتهای حاکم برآن منطقه،سری به شادگان وبرخی روستاهای آن زدم و با حجم انبوه مرارتها و حرمانهای گسترده ووسیع آن دیار آشنا شدم.روستای منصوره،روستایی که به محاصره کامل چاههای نفت درآمده،آما در ابتدایی ترین خدمات اولیه اهالی خود مانده است.اصل همجواری این روستا با موسسه عظیم حفاری ونفت نه تنها موجب آبادانی یا توسعه ورونق آن نشده،بلکه وجود این تاسیسات غیرافزاینده ،بخودی خود به معضلی در مسیر فعالیتهای کشاورزی ودامپروری اهالی تبدیل شده است.قاعده منطبق براصل انصاف آن است که موسسه حفاری ونفت در ازای فقدان وایجاد خلل واختلال شدید در فعالیتهای اقتصادی پایه واصلی ساکنان روستا، بخشی از بیکاری تحمیل شده به آنان را از طریق ،استخدام آنها جبران می نمود.

چنانچه گفته شد همجواری با موسسات بزرگ بویژه آندسته از آنها که مقید به قید ملی هستند،قاعدتا باید همراه با نسبتی از آبادانی وتوسعه نسبت به پیرامون باشند،اما در مثال شادگان ناشاد که وجه تسمیه اصلی آن،حکایت از خرمی زیاد آن داشت،وضع به گونه ای دیگر است. خاطره همجواری شادگانیان با طلای سیاه،این ماده دگرگون ساز و رونق بخش،خاطره کدر و سیاه است.خاطره ای که بخش پر طراوت و براق آن را از قسمت سیاه آن جدا ساخته وبر تلخی خاطره وتیرگی آن افزوده اند.همجواری منفی شادگان ونفت را چگونه باید به رسم کشید.

علی عبدالخانی
هفته نامه التزام
هفدهم مردادماه1394