جشنواره تأتر عربی، قربانی سیاست‌کاری مدعیان فرهنگ!!

اصولاً بعد از هر انتخاباتی و به رسم قانون نانوشته هم قطاری، سکان برخی از ادارات بین دوستان، مریدان و مجاهدان مثل نقل و نبات پخش می شود و اساساً در این بین چیزی که در نظر گرفته نمی شود سنخیت، تخصص و کارآمدی است. و البته توقع کارآمدی از کسی که به دنبال نازکی […]

اصولاً بعد از هر انتخاباتی و به رسم قانون نانوشته هم قطاری، سکان برخی از ادارات بین دوستان، مریدان و مجاهدان مثل نقل و نبات پخش می شود و اساساً در این بین چیزی که در نظر گرفته نمی شود سنخیت، تخصص و کارآمدی است. و البته توقع کارآمدی از کسی که به دنبال نازکی کار بوده است و کلفتی نان !! توقعی نابجاست.

این نذر و ادا اینقدر تکرار شده ، که دیگر به مراد انتخاباتی تبدیل شده است. کاریش هم نمی توان کرد چون آنکه برای سیاست گذاری انتخابش می کنیم، جز سیاست کاری هم چیز دیگری کف دستمان نمی گذارد. اصلاً انگار در این شهر بی صاحب هیچ چیز و هیچ کس سرجایش نیست. از جمله اداراتی که همیشه به قربانگاه سیاست کاری پیشکش می شود اداره فرهنگ و ارشاد است !. اداره ای که هر دوره گوشت نذری اش می شود و آخر کار آن که به مرادش نمی رسد، فرهنگ است.

در ناکارآمدی این سکانداران طفیلی همین بس که آن اداره چندین سال است نه توسعه سخت افزاری داشته و نه توسعه نیروی انسانی. یک سرپرست در شرف بازنشتگی دارد و یک کارمند !آینه تمام نمای علی و حوضش! و جالب است که با اندک اتفاق هنری، سیل عزیزان دوربینی روانه صحنه می شود و خودشان را بروز می دهند و چه جایی بهتر از صحنه نمایش !!. اصلاً اینان نمایش در عمق ژنتیک‌شان نهادینه شده است.

گاهی درد آنچنان است که حتی کلمات را از جوهر قلم‌ت می گیرد انگار باید برای خیلی از اتفاق ها فقط و فقط باید تاسف خورد. چند روز پیش با خبر شدم که جشنواره تأتر عربی که در آخرین دوره اش در سطح بین المللی برگزار شده، امسال استانی برگزار می شود و دردآورتر اینکه حتی دبیرهای‌ش را غیر بومی انتخاب کرده اند. انگار نه انگار این جشنواره ۱۵ سال در این شهرستان و بر دوش همین هنرمندان کمتر دیده شده اجرا شده بود ! و مهلک تر از همه اینکه دبیرش هم حال و هوای انتخاباتی دارد. تا مریدان کت پوش در شرجی تابستان با طرفه العین یار به مراد دلشان برسند این داشته فرهنگی ما هم از شهر کریمان رخت بر بسته است.

آنقدر حاشیه‌ها بر متن غلبه کرده اند که کسی این تاراج فرهنگی را نمی بیند. و چه غریبانه این رویداد فرهنگی ۱۶ ساله دشت آزادگانی قربانی سیاست‌کاری مدعیان فرهنگ می شود. و البته به لطف آب‌های سطحی گریبانگیر شهر، آب از آب تکان نمی خورد. برایشان هم مهم نیست آن هنرمندی که هشت‌ش در گرو نُه‌ش است از نان خانواده‌ش می زند و خاک صحنه می خورد تا در جشنواره حرفی برای گفتن داشته باشد، چه کشیده است و چه می کشد. یا برای آن خانمی که با هزار مکافات، با بچه‌‌ش بر سر تمرین و اجرا حاضر می شود، تا یک تأتر فاخر تقدیم کند، کک‌شان هم نمی گزد. تا بوده همین بوده با این تفاوت که هر سال بی تفاوت تر! لاابالی تر !. در این بین مقام عالی دولت که یک سر دارد و هزاران سودا، در بهترین حالت، تجسم آقای جهانگیری است در مقیاس شهرستانی، که اختیار تغییر منشی دفترش را هم ندارد !.

کمیسیون فرهنگی شورای شهر کریمان هم عذر خود را دارد: در پاییز، خواب زمستانی می چسبد!. کاش حاشیه های سیاستگذار ما، یک هفته امانش دهند تا سند این اداره بی صاحب را به نام یکی از مجاهدان یا یکی از دهیاران بزند. هر چه و هرکس که باشد فقط اداره فرهنگ را از این بی صاحبی و بی توجهی درآورد . بهرحال هر چند مترسک کارکرد تحرکی ندارد، اما هیبت و نمای انسانی اش مانع از تاراج مزرعه می شود. ای کاش رگ غیرتی در کسی بجنبد و نگذارد این دستاورد فرهنگی و حاصل دست‌رنج ۱۶ ساله هنرمندان بی نام نشان تاتر این شهرستان مصادره شود !
و ای کاش …

 کاظم گمراوی