در سوگ دکتر علی الطایی؛ نویسنده و متفکر بزرگ اهوازی – بخش اول

بعد از ظهر یکی از روزهای شهریور ماه گذشته بود که شماره ناشناس و غریبی در صفحه موبایلم ظاهر شد. دکتر علی الطایی رئیس دپارتمان علوم اجتماعی دانشگاه شاو ایالت کارولینای شمالی آمریکا بود.آنچنان که خودش می گفت برخی مقاله های ناچیزم گاه و بیگاه به دستش می رسیده اند و شماره ام را به […]

بعد از ظهر یکی از روزهای شهریور ماه گذشته بود که شماره ناشناس و غریبی در صفحه موبایلم ظاهر شد. دکتر علی الطایی رئیس دپارتمان علوم اجتماعی دانشگاه شاو ایالت کارولینای شمالی آمریکا بود.آنچنان که خودش می گفت برخی مقاله های ناچیزم گاه و بیگاه به دستش می رسیده اند و شماره ام را به هر شکلی از دوستان اهوازیش گرفته تا صحبتی در این وادی داشته باشیم. آدرس ایمیلش را برایم خواند و از من خواست تا هر آنچه را که تحت عنوان ” الملف الاسبوعی ” در شبکه های مجازی می نویسم برایش ارسال کنم.

از اینکه مطالب ساده و ابتدایی بنده مورد توجه و تایید پرفسور بزرگی همچون دکتر علی طایی قرار گرفته و از این که دقایقی با ایشون هم صحبت می شوم در پوست خود نمی گنجیدم.با آنکه بیش از چهل سال در آمریکا به سر می برد اما همچنان با همان ته لهجه شیرین اهوازی و تُن سالخوردگی صحبت می کند.حدود بیست دقیقه ای از نویسندگی و کتب و مقالات که صحبت کرد، بعدش گفت:” هسه إنت إتکلم قاسم، نوبتک “

گفتم: ” در محضر شما حرفی برای گفتن ندارم، فقط برای تفاخر و غرور هم که شده به همه خواهم گفت که دکتر علی طایی به من زنگ زد و… “تعارف هم نبود بلکه واقعا ذوق شده بودم و تا همیشه به دوستی چند ماهه با دکتر علی الطایی افتخار خواهم کرد.اما دکتر علی طایی کیست که جامعه عرب اهوازی اینگونه در فقدان وی به سوگ نشسته است.دکتر علی طایی در سال ۱۹۴۲ میلادی(۱۳۲۱ شمسی ) در روستای ” ابو چلاچ ” البسیتین به دنیا آمد. پدرش “حاج عصمان الزایر علی” ادیبی بود اهل شعر و شاعری و نسب شناس و کتاب خطی ” تاریخ بنی طرف ” از آثار اوست که تاکنون به شکل خطی چاپ نشده ای باقی مانده است. این کتاب اولین منبعی است که به ماجرای تبعید اجباری ۱۵۰۰ نفری عرب های اهوازی در نیمه اول قرن گذشته به تهران و شهرهای شمالی پرداخته است.

برادر بزرگ ترش حاج جبار که سال گذشته به رحمت خدا رفت نیز شاعری و حقوق دانی بود که نامش با قصیده ” اهواز ” و نیز مجموعه موسوم به ” الوفد الثلاثینی ” یا ” هیئت سی نفره ” گره خورده است.روستای ابوچلاچ در دهه بیست شمسی آبادی بزرگ و مسقط الرأس چندین شخصیت مشهور و تحصیل کرده عرب اهوازی بود.مشاهیری همچون دکتر علی طایی؛ دکتر عباس پور عباسی، حاج جبار طایی؛ حاج ساجن صدامی پور، سید رسول موسوی(نماینده اسبق اهواز ) ، دکتر چمیلی و … همگی در این روستا و کنار “شط السابله ” بزرگ شده اند. روستایی که اینچنین در وصف شاعری از تبار آن دیار آمده:

کنت طفلاً حینها فی أخریات الثامنه
قریتی کانت على النهر و کانت آمنه

ولی بعد از آنکه از این قریه، خرابه ای بیش نمی ماند، دکتر عباس الطائی اینچنین در رثای آنان می سراید:

کیف ینسى الصب ما قد ألفا
و دیارا هام فیها شغفا

أبعدتنی عنک یا دار الصبا
طائلات الظلم جورا و جفا

جئتک الیوم و قلبی طائر
خافق الجنح یغنی دنفا

یعزف الآلام فی دقاته
ینزف الأحلام لحنا مرهفا

أین ذاک العهد فی هذی الربى
کیف ذاک الروض أمسى صفصفا

صحت فی أعلى رباها هاتفا
فی قراها، ما أشد الموقفا

یا أبوچلاچ التی عشت بها
طائرا من زهرها مرتشفا

أتهادى فی رباها حاملا
حبها بین الحنایا مصحفا

یا نخیلا کان فی أفیاءها
منزل للحب یزهو مورفا

و حقول ینبت الخیر بها
و بها تمشی الصبایا هیفا

کل شبر فیها ذکرى حلوه
حفرت فی ذکریاتی أحرفا

ادامه دارد…

قاسم مزرعه فرد