خشت‌های تاریخ اهواز!

یکم: میشل فوکو، اندیشمند فرانسوی در جایی گفته بود که در تاریخ جدید، انسان از مرکز توجه تاریخ‌نگاران بیرون می‌رود… و این بناها هستند که به‌جای آدمیان سخن می‌گویند… درست هم گفته… اولویت دادن به مکان‌ها و بناها و جامعه‌شناسی تاریخی سازه‌ها در نگارش تاریخ، راه را بر تأویل گل‌وگشاد رخ‌داد محور خواهد بست… فهم […]

یکم: میشل فوکو، اندیشمند فرانسوی در جایی گفته بود که در تاریخ جدید، انسان از مرکز توجه تاریخ‌نگاران بیرون می‌رود… و این بناها هستند که به‌جای آدمیان سخن می‌گویند… درست هم گفته… اولویت دادن به مکان‌ها و بناها و جامعه‌شناسی تاریخی سازه‌ها در نگارش تاریخ، راه را بر تأویل گل‌وگشاد رخ‌داد محور خواهد بست… فهم مکان‌محورِ تاریخ می‌تواند در شناخت طبیعت تاریخ اهواز در برهه‌ی اواخر سده‌ی نوزدهم و ابتدای سده‌ی بیستم ما را یاری کند…

 دوم: در فهرست رسمی منتشر شده از بناهای ثبت ملی در اهواز هفت بنا از این دوره به ثبت رسیده‌اند که عبارت‌اند از: سرای فتحی… مسجد توحید… سرای عجم… خانه‌ی منشی‌زاده… منزل دادرس… هتل قو و بنای معین التجار… هر این هفت بنا در محدوده‌ی مرکز کنونی شهر اهواز واقع‌اند… و بنابراین می‌توان آن‌ها را بناهای بنیادین دانست… بناهایی که هم آغازگر دوره‌ی مدرن شهر اهواز هستند… و هم نشان از انتقال مرکزیت از منطقه‌ی عامری(که جایگاه جغرافیایی اهواز قدیم است) به منطقه‌ی ناصری دارند…

 سوم: از بین این بناها، سه بنا متعلق به شیخ خزعل کعبی‌اند… سرای عجم… منزل دادرس… و مجموعه بنای معین التجار… خانه‌ی منشی زاده هم در واقع خانه‌ی تاجری یهودی سرشناسی بود با نام «یاهو» که در آن منطقه سکونت داشت… و بعدها در دهه‌ی چهل میلادی که یاهو به شامات رفت از سوی کسی به نام منشی‌زاده خریداری شد… سرای فتحی نیز ملک تاجری عرب به نام حسن شماسی بود… بعدها و در اواخر دهه‌ی چهل شمسی این تاجر، بخشی از کاروانسرا و انبار تجاری و دیوانیه‌ی خود را به تاجری به نام فتحی فروخت… هتل قو هم از املاک صابئیان اهواز بود… و بعدها ابتدا به تاجری عرب به نام مسعودی و بعدتر در دهه‌ی چهل شمسی به خانواده‌ای اصفهانی فروخته شد…

 چهارم: در میان همه‌ی این آثاری که از آن دوران باقی مانده‌اند… و می‌توان آن‌ها را سنگ بنای اهواز نو انگاشت، بنایی ناهمگون با ترکیب جمعیتی آن روزگار به‌چشم نمی‌خورد… شاید اولین‌ خانه‌ای که در آن، مالکیت از سوی غیر عرب‌ها بوده، سرای ماپار باشد… که تاریخ بنای آن حوالی دهه‌ی ۱۳۱۰ شمسی یا اندکی پیش از آن باشد… بنایی کاملا متفاوت از حیث معماری و فضا… که حالا بنابه‌دلایلی در مرکز توجه قرار گرفته…

 پنجم: وقتی بناها سخن می‌گویند دیگر مجالی برای داستان‌سرایی باقی نمی‌ماند… رفیقان داستان‌پرداز وطنی وقتی دهن باز می‌کنند که چشم‌هاشان بسته باشد… وگرنه حتی یک بنا یا سازه هم نمی‌توان یافت که پیش از ۱۹۲۰ میلادی یعنی حوالی ۱۳۰۰ شمسی ساخته شده باشد… و داستان‌های آن‌ها را در حوزه‌ی مدرن شهر اهواز تایید کند… چه برسد به بافت تاریخی شهر…