آسیب شناسی جامعه فعالان عرب اهوازی

عمده مشکل جامعه عرب اهوازی و همچنین فعالان اکثر حوزه های جمعی و تاثیرگذار این جامعه؛ نداشتن آگاهی به موقعیت خویش در نسبت به زمانه خود، و ایضا نبود مانیفست عمل یا نسخه فرارفت از واپس خوردن مدامشان بوده است. و همیشه بصورت منفعل وارد گود شده که این امر هم در آخر آنان را […]

عمده مشکل جامعه عرب اهوازی و همچنین فعالان اکثر حوزه های جمعی و تاثیرگذار این جامعه؛ نداشتن آگاهی به موقعیت خویش در نسبت به زمانه خود، و ایضا نبود مانیفست عمل یا نسخه فرارفت از واپس خوردن مدامشان بوده است. و همیشه بصورت منفعل وارد گود شده که این امر هم در آخر آنان را دست خالی روانه خلوتگاهشان نموده است، و با منش فاعلانه در اموری همچو سیاست، فرهنگ و… اصولا ناآشنا هستند.

یکی از بنیادی ترین اصول عمل فاعلانه، موقعیت شناسی است و یا به تعبیری وجودگرایانه درک هستی شناسیک از عینیت خویش در کران زمان است، و یا همچو تعبیر خسرو گلسرخی: من کجای جهان ایستاده ام، ثقل زمین کجاست؟، برای جامعه عربی و همچنین فعالانش(به گمانشان) کاملا جهانی لم یدرک و همچو رازی در کهکشانی دیگر می ماند، که تاکنون و از پس سالیان به ظاهر کنشگری همچنان در الفبای کنشگری مدرسی گری را مشق می کنند.حال اگر این جامعه با این مختصات به ذره ای آگاهی دست پیدا می نمود، می بایست مترصد فرصت ها می شد و آن در راستای تعالی و بهروزی وضعیت اسفناک خود می نمود، قضیه ای همچو طغیان اکثر شهرها و شهروندان ایرانی در این بحبوحه و عدم تحرک جامعه عربی آیا نمی تواند بعنوان یک امتیاز و خلق یک فرصت برای فعالان عرب قلمداد شود.بنابراین بجای اینکه تمام هم و غم خود در مورد گرامیداشت ماترک گذشته این جامعه و خاصتا حوزه عمل سیاسی همچو شورای مشترک و… مصروف کرده، باید نسخه جدیدی از فعالیت با عطف به موقعیت امروزین را ایجاد نموده و عمل نمود، چرا که فرصت هیچگاه دوبار خود را تکرار نمی کند و رخ نمی نماید.

هادی حزباوی