فرهنگ عمومی؛ عامل پیوند و انسجام اجتماعی!

فرهنگ عمومی بخشی از نظام فرهنگی و عامل انسجام جامعه محسوب می شود. این مهم بر مسیر پیشرفت و ارتقای کشور در حوزه های گوناگون تاثیرگذار است، به همین دلیل می توان با سیاست گذاری های کارآمد سبب شکوفایی فرهنگ عمومی شد و از آن در جهت رشد و توسعه بهره برد.ثروت و قدرت اقتصادی […]

فرهنگ عمومی بخشی از نظام فرهنگی و عامل انسجام جامعه محسوب می شود. این مهم بر مسیر پیشرفت و ارتقای کشور در حوزه های گوناگون تاثیرگذار است، به همین دلیل می توان با سیاست گذاری های کارآمد سبب شکوفایی فرهنگ عمومی شد و از آن در جهت رشد و توسعه بهره برد.ثروت و قدرت اقتصادی و نظامی اگر عاملی تعیین کننده برای بشر در دوره صنعتی به شمار می رفت، اکنون فرهنگ به عنوان منشاء تحول های بنیادی شناخته می شود زیرا مهم ترین و اصیل ترین وسیله حفظ یک جامعه است که مجموعه آن یعنی ارزش ها، هنجارها و آداب و رسومی که نقطه مشترک تمام قشرها را شامل می شود، به عنوان فرهنگ عمومی به حساب می آید.

فرهنگ عمومی در ایران مبتنی بر اصول و معارف اسلامی محسوب می شود. دین اسلام علاوه بر اینکه یک سلسله مبانی فردی از نظر مسایل اخلاقی و فرهنگی تعیین کرده است، قانون ها و برنامه هایی نیز دارد که روابط اجتماعی افراد را با یکدیگر مشخص می کند. از این رو رعایت عدالت اجتماعی، توجه به معنویات در پیشرفت مادی جامعه و ترویج روحیه جمع گرایی از اولویت ‌های فرهنگ عمومی به شمار می رود.در واقع شخصیت اجتماعی مردم یک جامعه در گرو فرهنگ عمومی آن است و هدف، کیفیت و مسیر حرکت به طرف تعالی، زوال و عقب افتادگی به آن بستگی دارد، به همین دلیل شناخت و بررسی فرهنگ عمومی می تواند باعث ارتقاء و تحول جامعه شود و آن را در مسیر رشد و توسعه هدایت کند.اهمیت این موضوع سبب شد تا شورای فرهنگ عمومی ۱۴ آبان برابر با تصویب آیین ‌نامه شورای فرهنگ عمومی را به نام «روز فرهنگ عمومی» نامگذاری کند.این مهم دلیلی بر مرور دیدگاه های «علی ملک پور» استاد جامعه شناسی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی شد.

**فرهنگ عمومی؛ بستری مشترک برای خرده فرهنگ ها

فرهنگ عمومی تمام باورها، آداب و رسوم و … جامعه را در بر می گیرد که جدای از خرده فرهنگ های قومی، طبقه ای و صنف های مختلف به شمار می رود و در واقع به عنوان بستری مشترک برای همه خرده فرهنگ ها محسوب می شود و دارای ویژگی های خاصی است. یکی از این ویژگی ها همبستگی و شمول به حساب می آید. یعنی فرهنگ عمومی تمامی خرده فرهنگ ها را در بر دارد و در پی پیوند فرهنگی اجتماع است. ویژگی دیگر فرهنگ عمومی به مادی و غیرمادی تقسیم می شود که جنبه مادی همان ابزارها، لوازم، پوشاک و … و ویژگی غیرمادی باورها و سبک های زندگی است.

**فرهنگ عمومی؛ عامل پیوند و انسجام اجتماعی

امروزه فرهنگ عمومی پتانسیل های خوبی برای پیوند و انسجام اجتماعی دارد، هر چند با چالش هایی نیز روبرو است که مساله دوگانگی فرهنگ رسمی و غیررسمی یکی از آنها به شمار می رود. میان این ۲ نوع فرهنگ، نوعی رقابت و ناهماهنگی وجود دارد. دولت ها و حکومت ها متصدی فرهنگ رسمی هستند که اقلیت را تشکیل می دهند و اکثریت نیز جزو فرهنگ غیررسمی هستند و آن همان فرهنگ عمومی است و باید دانست ناهماهنگی این دوگانگی فرهنگی در همه زمینه ها دیده می شود.

**ارتقای فرهنگ عمومی با برنامه ریزی و سیاست گذاری های دولتی

دولت ها به عنوان متولی فرهنگ رسمی باید بر این امر واقف باشند که برنامه ریزی و سیاست گذاری های آنها بر پایه ارتقای فرهنگ عمومی باشد اما در بیشتر مواقع فرهنگ رسمی در پی آن است که فرهنگ غیررسمی را تحت مدیریت و اقتدار خود درآورد که این امر ۲ مشکل اساسی دارد؛ یکی اینکه کل در جزء استحاله نمی شود، یعنی فرهنگ عمومی جامعه در فرهنگ اقلیت از میان نمی رود و دیگر اینکه تغییرهای فرهنگی به این صورت امکان پذیر نخواهد شد بلکه در این نوع سیاست گذاری ها باید طبیعت و ماهیت فرهنگ عمومی را بشناسند و برنامه ریزی های خود را در جهت تحقق، توسعه و ارتقای آن انجام دهند.

**فرهنگ عمومی؛ عاملی برای همبستگی ملی

فرهنگ عمومی به عنوان یک نیروی محافظت کننده از جامعه این نیرو و پتانسیل را در خود دارد که زندگی اجتماعی و همبستگی ملی را بهبود بخشد. اینک برخلاف دوره های گذشته، فرهنگ عامل تعیین کننده ای است و هر دولتی که بتواند با سیاست گذاری های صحیح ابزار فرهنگ عمومی جامعه خود را در دست بگیرد و به مدیریت آن بپردازد، موفقیت بیشتری به دست خواهد آورد. میزان آسیب جامعه در حوزه فرهنگ بسیار کمتر از حوزه های فناوری، ابزار، اقتصاد و … محسوب می شود. هر چند این جنبه ها هم به فرهنگ ارتباط دارد. آسیب های جامعه با شناخت صحیح، استفاده از نظریه ها و تخصصی برخورد کردن با مقوله فرهنگ برطرف خواهد شد.امروزه بخش ساده مدیریت جامعه را فرهنگ تلقی می کنند، در صورتی که این برداشت صحیح نیست و این نوع برخورد با فرهنگ و توجه نکردن به آن باعث بروز آسیب های جدی و مهمی می شود که این نارسایی های فرهنگی در زندگی اجتماعی مردم، محیط زیست، اقتصاد، ترافیک و … خود را نشان می دهد.

**ارتباط دوسویه و منطقی علوم انسانی با فرهنگ عمومی

علوم انسانی با فرهنگ عمومی ارتباط دوسویه و منطقی دارد، به همین سبب باید از این علوم به عنوان دریچه ای برای نگاه به فرهنگ عمومی استفاده کرد. این علوم به عنوان بهترین رویکرد می تواند برای شناخت فرهنگ عمومی به کار گرفته شود، هر چند این دانش باید به متن فرهنگ بپردازد زیرا باید ضعف ها و کاستی های میراث و دستاوردهای نسل های گذشته را شناخت و به تقویت نقطه قوت های آن پرداخت. جامعه ای که می خواهد رشد کند و بر پایه حقوق شهروندی دموکراسی را توسعه دهد، باید بخش هایی از فرهنگ عمومی خود را که با این راهبرد متناقض هستند، با استفاده از علوم انسانی نقد و بررسی کند و در پی ارتقای آن برآید. همچنین فرهنگ عمومی بایستی از دستاوردهای علوم انسانی بیشتر بهره برد و این دانش ها به نوعی در جامعه عمومی تر شوند؛ یعنی علوم انسانی نباید تنها در محفل های دانشگاهی و در انزوا قرار بگیرد، بلکه باید در فرهنگ عمومی جامعه گسترش پیدا کند زیرا این مهم می تواند یک نوع همدلی میان مردم به وجود آورد تا با مشارکت خود به تغییرهای فرهنگی بپردازند.