یادداشت کوتاه حسن محدثی نویسنده کتاب “مشرکی در خانواده پیامبر” برای مردم خوزستان

به دیار گرم خوزستان سلام / خوزستانی‌های عزیز و خون‌گرم و مهربان سلام و عرض ادب! سال‌ها است که افتخار دوستی با برخی از فرزندان فرهیخته و شریف و مهربان خوزستان را دارم. دست همه‌ی شما را از راه دور می‌فشارم و سرافرازی و سلامتی و شادی همه‌گی مردم خوزستان را از خداوند خواستارم. خوزستان […]

به دیار گرم خوزستان سلام / خوزستانی‌های عزیز و خون‌گرم و مهربان سلام و عرض ادب! سال‌ها است که افتخار دوستی با برخی از فرزندان فرهیخته و شریف و مهربان خوزستان را دارم. دست همه‌ی شما را از راه دور می‌فشارم و سرافرازی و سلامتی و شادی همه‌گی مردم خوزستان را از خداوند خواستارم. خوزستان را در جوانی با اخبار جنگ و نخل‌های سرافراز و ایستاده‌اش و با خرمشهر و آبادان و دزفول‌اش می‌شناسم؛ و با لب کارون و ارونداَش و این اواخر با صابئین مندایی‌اش. این روزها خوزستان برای ما متأسّفانه با ریزگردها پیوند خورده است.

امیدواراَم بلا از خوزستان پهناور و سخاوت‌مند و خون‌گرم دور باشد و مردمان آزاده و شریف و رنج‌دیده‌اش به دور از رنج و درد و بلا و با خوشی و سرافرازی زیست کنند. خوزستان پاره‌ی بزرگ و عزیزی از ایران عزیز است. مشتاق دیدار از خرمشهر، آبادان،‌ اهواز، و دیگر شهرهای دوست‌داشتنی خوزستان هستم. بسیار خوش‌حال‌ام که به‌واسطه‌ی داستان شگفت‌انگیز زنده‌گی دختر بزرگ و والا مقام پیامبر عزیز و ابوالعاص این مرد بسیار نیکوخصال و نیک‌سیرت و شرافت‌مند، با شما هم‌سخن شده‌ام.

برای من افتخار بسیار بزرگی است که بار دیگر به سرزمین عزیز خوزستان بیایم و با مردم شریف خوزستان دیدار کنم و با فرهیخته‌گان آن دیدار کنم و از نزدیک هم‌سخنی و گفت‌وگو کنیم و دوستان بالقوّه‌‌ی خوزستانی‌ام را به دوستانی بالفعل بدل سازم. شاید به برکت داستان زنده‌گی دو انسان والامنش و بزرگ -زینب و ابوالعاص- این افتخار نصیب من بشود. از دوست نادیده و ارج‌منداَم آقای لفته منصوری عزیز بسیار سپاس‌گزاراَم که برای من فرصت سخن گفتن با شما را فراهم ساخت. سخاوت‌مندی ایشان را قدر می‌دانم. کوچکِ مردمان غیور و خون‌گرم خوزستانی

 حسن محدّثی گیلوایی

۱۹ مرداد ۱۳۹۶