فوتبال ناب! (به بهانه‌ی قهرمانی استقلال خوزستان) / لفته منصوری

مدت دو سال است که در جوار باشگاه استقلال خوزستان به سر می‌برم. از هم‌جواری و نه همکاری می‌گویم تا روایت گر راست‌گویی از مدیریت باشگاه استقلال خوزستان باشم. هنگامی‌که مأموریت من در اداره کل کتابخانه‌های عمومی خوزستان به اتمام رسید و به گروه ملی صنعتی فولاد ایران بازگشتم. مدیران وقت گروه ملی و باشگاه […]

مدت دو سال است که در جوار باشگاه استقلال خوزستان به سر می‌برم. از هم‌جواری و نه همکاری می‌گویم تا روایت گر راست‌گویی از مدیریت باشگاه استقلال خوزستان باشم. هنگامی‌که مأموریت من در اداره کل کتابخانه‌های عمومی خوزستان به اتمام رسید و به گروه ملی صنعتی فولاد ایران بازگشتم. مدیران وقت گروه ملی و باشگاه استقلال خوزستان پیشنهاد معاونت فرهنگی و پس‌ازآن مدیرعاملی باشگاه را به من دادند؛ اما نپذیرفتم! چراکه اندوخته‌ای در ورزش ندارم؛ اما امشب مانند همه خوزستانی‌ها از پیروزی ناب، مستقل و خودکفای تیم استقلال خوزستان خوشحال هستم.

IMG-20160514-WA0044

خوشحالم که من و افرادی مثل من که می‌توانیم در عرصه و جایی دیگر منشاء اثر باشیم، پس از بلوغ و میان‌سالی، هوای و هوس ورود به دنیای فوتبال، ما و دیگران را آواره نکند! همه به این باور برسیم که فوتبال یک ورزش حرفه‌ای است و آدم‌های حرفه‌ای باید در آن نقش‌آفرینی کنند. فوتبال را باید فوتبالی‌ها اداره کنند نه هرکس که در دوران کودکی در زمین خاکی محله‌اش با توپ پلاستیکی بازی کرده باشد! من برخلاف گزارشگر تلویزیون که از پیروزی مقتدرانه تیم استقلال خوزستان گفت. من از پیروزی خودکفا، مستقل و پاک تیم استقلال خوزستان می‌گویم.

تیمی که در فصل گذشته در مرحله پلی اف خود را به لیگ برتر آویزان کرد. در ظرف یک سال گذشته در فرآیند «خود ترمیمی سمندری»[1] خود را بازیافت و امروز جام پانزدهم را به خانه خود، مهد فوتبال ایران آورد. با اندک بودجه‌ای که قرار است شرکتی که من مدیرعاملش هستم آن را تأمین کند. با قراردادهایی که باورکردنی نیست. باصرفه جویی‌هایی که نظیر ندارد. با مدیریتی که ریال ریال آن ثبت و ضبط می‌شود. با قرض‌وقوله‌ای که تیم را تا بدین جا رسانده است! برخلاف «جورج او رول» و همه‌کسانی که فوتبال را جز نفرت، رجزخوانی، لذت‌های سادیسمی و تحقیر شعائر انسانی و اخلاقی چیز دیگر نمی‌دانند (مؤذنی: 1391، 38 -47). می‌توان فوتبال را عاملی برای برساخت هویت جمعی و استانی تلقی کرد.

چراکه فوتبال یک پدیده اجتماعی است. امروز عصر بیش از 35 هزار نفر در ورزشگاه الغدیر اهواز دیدار استقلال خوزستان و ذوب‌آهن اصفهان را تماشا کردند. هزاران خوزستانی و ایرانی بر این خاک پرگهر این مسابقه حساس را دیدند. آیا به‌راستی فوتبال می‌تواند نقشی در هویت پذیری، الگوسازی، اجتماعی شدن و هنجار پذیری نوجوانان و جوانان داشته باشد؟!

عصر جدید با هنر و فلسفه نو آغاز شد و هنر رمان‌نویسی نیز در آغاز این عصر پدید آمد و بعضی علایق فرهنگی و هنری جای علایق سست شده دینی در غرب را گرفت. اکنون‌که آن علایق هم سست شده و هنر بزرگ دیگر وجود ندارد، فوتبال می‌خواهد آن کاستی‌ها را تدارک کند. شاید بسیاری این سخن را نپذیرند، زیرا نمی‌خواهند یا نمی‌توانند بیندیشند که این جهان چه جهان عجیبی شده است (داوری اردکانی، 1388: 4-8).

شاید من بتوانم شهادتی صادق بدهم که در باشگاه استقلال، عنصری ارجمندتر از خوزستان یافت نشود. فارغ از خطوط تمایز ممتد و مُقَطّع قومی، طبقه‌ای و جناحی و غیره که متأسفانه در عرصه‌های دیگر به‌وفور یافت می‌شود. در این باشگاه شمالی و جنوبی، عرب و بختیاری، مسلمان و مسیحی، سیاه‌وسفید در یک تیم گرد هم آمدند تا هم‌تیمی، همکاری، همیاری، هم بختی و سرانجام خوش‌اقبالی درخشید و کام خوزستانیان را شیرین کرد. مدیریت باشگاه استقلال خوزستان اعم از کادر فنی واداری فلسفه خانه‌ی ابوالحسن خرقانی[2] را در باشگاه استقلال خوزستان بنا نهادند:

شیخ ابوالحسن خرقانی بر سر درِخانه اش می‌نویسد: «هر که در این سرا درآید، نانش دهید و از ایمانش نپرسید؛ چه آن‌کس که به درگاه باری‌تعالی به جان ارزد، البته برخوان بوالحسن به نان ارزد.» آیا می‌توان آرزو کرد و البته همان‌گونه که گفته‌اند: آرزو بر جوانان عیب نیست! که فلسفه خرقانی باشگاه استقلال خوزستان بر عرصه‌ی مدیریت اجرایی استان حاکم شود و بومی و غیربومی و عرب، فارس، بختیاری، شوشتری، دزفولی، لر و … همچون همکاران و هم‌تیمان و هم‌بختانی به رشد و توسعه خوزستان بیندیشند و برای سرافرازی مردم بزرگ این دیار تلاش کنند!!!

تقارن پیروزی شیرین تیم استقلال خوزستان در پانزدهمین لیگ برتر فوتبال ایران با اعیاد شعبانیه را به‌تمامی مردم خوزستان به‌ویژه خانواده شهیدان انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و مدافعان حرم اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

منابع:

– داوری اردکانی، رضا (1388). جهان ما به فوتبال چه نیازی دارد؟ اطلاعات حکمت و معرفت، شماره 41 صص 4-8.

– مؤذنی، حمید (1391). فوتبال و سینما؛ پاشنه‌ی اسفندیار و چشم آشیل مدرنیته. تهران: نشر قطره.

پانوشت: [1] ) يك گروه از مهره‌داران قادرند كه ساختارهاى بسيار پيچيده بدن خود مثل اندام‌های حركتى، دم، نخاع شوكى يا چشم‌هایشان را در طول زندگى خودترمیم كنند: دوزيستان دم‌دار. از دوزيستان دم‌دار می‌توان به سمندرهايى اشاره كرد كه در آبگيرهاى سراسر آمريكاى شمالى و اروپا يافت می‌شوند. نيوت ها (Notophthalmus viridescens) و آگزولوتل ها (Ambystoma mexicanum) انواعى از سمندرها هستند كه قادرند خود را ترمیم کنند.

[2] ) ابوالحسن علی خرقانی عارف و صوفی نامدار ایرانی بوده است. او در سال ۳۵۲ ق در روستای خرقان قومس از توابع کوهستان بسطام به دنیا آمده است. او بایزید بسطامی را مقتدای خود دانسته و مانند ابوسعید ابوالخیر از احمد بن عبدالکریم قصاب آملی خرقه گرفته. گفته‌شده که سلطان محمود غزنوی به دیدار او رفته و از او پند خواسته است. در گفته‌ها و داستان‌ها به‌جای مانده که ابوسعید ابوالخیر و پور سینا به خرقان رفته و با او گفتگو داشته و مقام معنوی او را ستوده‌اند. از مریدان و شاگردان نامدار او خواجه عبدالله انصاری بوده است. مرگ شیخ حسن در روز شنبه دهم محرم سال ۴۲۵ ق و در سن ۷۳ سالگی در روستای خرقان بوده است. (حقیقت (رفیع)، عبدالرّفیع. تاریخ قومس. چاپ سوّم. تهران: کومش، ۱۳۷۰. ص ۳۵۹-۳۶۵.)