نوای “نقاره” یا آژیر “فیدوس” منِ خوزستانی به کدامیک تعلق خاطر دارم؟ / لفته منصوری

جلال آل احمد در «گزارشی از خوزستان» می نویسد: «و اینک این بار آخری که به جستجوی آنچه که آب و برق و سازمانش با خوزستان کرد. به آن دیار رفته ام. در مهر ماه 43. و مهمان سازمان برنامه. و می بینید که در این رفت و آمد مداوم با خوزستان دست کم میشده […]

جلال آل احمد در «گزارشی از خوزستان» می نویسد: «و اینک این بار آخری که به جستجوی آنچه که آب و برق و سازمانش با خوزستان کرد. به آن دیار رفته ام. در مهر ماه 43. و مهمان سازمان برنامه. و می بینید که در این رفت و آمد مداوم با خوزستان دست کم میشده است متوجه بادهایی بود که بر آن سرزمین وزیده است. … اگر یک وقتی آذربایجان را سر ایران نامیدند بخاطر آن قیامها در مشروطیت و داستان مردانگی ستارخان و باقرخان، اکنون سر این مملکت را در خوزستان باید دید. و سری که سخت آشفته به بوی نفت است. و سخت دهن بند نفت خورده است.»

635114292410346447

جنوب و خوزستان با اکتشاف نفت یکهویی با مدرنیسم روبرو شد. از سنت های تاریخی خود کنده و به دامان مدرنیته فرو غلطید! جلال در ادامه «گزارشی از خوزستان» با طعنه و کنایه می نویسد: «… و در دیگر خر رنگ کن های روشنفکری که همچون سر شتری اول از سوراخ آبادان وارد این ولایت [ایران] شد.» بی مهابا نیشِ خود را به این دروازه ی مدرنیته می زند!

به همین جهت فرزند منِ اهوازی در صحن انقلاب از بلندای ایوان شرقی صدای طبل و کرنا را می شنود و نمی تواند با آن ارتباط برقرار کند که این نوای برخاسته از سنت های مندرس اوست! چرا که او و دو نسل قبلش- حداقل در یکصد سال اخیر – با آژیر «فیدوس» و به گویش بختیاری «شیت کارخونه» (سوت کارخانه)، در روزگاری که ساعت دستگاه لوکس و اشرافی محسوب می شود، از خواب بیدار می شود، سرِکار صنعتی می رود و کار روزانه را به پایان می برد. این آژیرهای الکتریکی بر فراز تأسیسات نفتی نصب شده بودند تا صدای آن در منازل کارگران به خوبی شنیده شده و آنان را به کار روزانه فراخوانی نموده و به رعایت ساعات کار و نظم صنعتی، عادت دهند. عصر منِ خوزستانی، عصر صنعت است و نه عصر سنت! بیگانگی و به قول ما عربها « الإغتراب» گریبان نسل معاصرم را گرفته است. در یکصد سال اخیر نویسندگان جنوب، در قالب ادبیات ویژه خود گزارش این بیگانگی را به تفصیل داده اند.

بدین سان نقاره نوازی که از عهد باستان در پایتخت و شهرهای مهم ما، نظیر تبریز و اصفهان و شیراز و مشهد و قزوین و هرات مرسوم بوده و همه روزه پیش از طلوع و غروب آفتاب با نوبت نوازی، خورشید را بدرقه و استقبال می کند. امروزه فقط یک سنت است. همین و بس! و البته برای منِ جا مانده از سنت، غریب و بیگانه!

سنتی که خاستگاه آن را نمی دانم و گاهی که فقط برای سیاحتی یا از سر تفنن به صحن انقلاب می روم و صدای ناموزونی از طبل و کرنا را می شنوم و بادی به غبغب می اندازم که این موسیقی هارمونیک نیست!!! حتی اگر گذرتان از انقلاب به جمهوری اسلامی هم برسد در میان هیاهوی بلند سخنرانان و مداحانِ صحن ها، دیگر این موسیقی را هم نمی شنوید! چه برسد به آن فکر کنید!

غافل از اینکه، نقاره خوانی بعد از آل بویه مسلمان شد و در عهد صفویه علاوه بر مراسم شاهانه و قبل از طلوع و غروب خورشید، در مراسم جشن ها و ازدواج و تعیین حاکم جدید و پسر زایی مرسوم گردید. نقاره نوازی در دوران زندیه و قاجاریه گسترش بیشتری یافت و علاوه بر مناسبتهای رایج، موارد و مناسبتهای تازه ای همچون نقاره نوازی در مراسم اسب دوانی دربار و شترگردانی روز عید قربان و مراسم سلام در روزهای عید و اعلام قُرُق در شب بر مناسبت های قبلی افزوده شد. از آن زمان تاکنون نیز این سنّت نیک که یادآور پرستش خدای و معرفت عظمت و شکوه بارگاه رضوی است، بر جای مانده و آوای نقاره، نغمه ای آشنا و شادی بخش است که شنونده را به یاد بارگاه حرم مطهر امام رضا علیه السلام می اندازد.

c631742ba35515fda79fd4d8c048b6d4

آری نقاره نوازی از طلوعی به طلوعی و از غروبی به غروبی، دوان دوان خود را به بالاترین نقطه ی حرم رضوی در ایوان شرقی صحن انقلاب معتکف کرد تا همه روزه بجز ایام سوگواری و ماههای محرم و صفر، دو نوبت پیش از طلوع و غروب آفتاب به مدت بیست دقیقه بنوازد و در جشن اعیاد علاوه بر نوبت های معمول دو یا سه نوبت به ترتیب یک ساعت بعد از غروب و یک ساعت بعد از طلوع آفتاب بکوبد و در ماه رمضان یک نوبت در دو ساعت مانده به سحر و بعد از اتمام مناجات مؤذنان به مدت نیم ساعت نقاره سحر و یک ربع قبل از غروب آفتاب نقاره افطار نواخته شود و در جشن نوروز و زمان تحویل ساعت نیز نقاره خانه مراسم اجرا کند.و چه زیبا است که نقاره بر خلاف فیدوس ذکر دارد. و منِ بریده از سنت ها را به آغوش می کشد.

آهنگ امروز کرناها همان آهنگ قرن های قبلی است که سینه به سینه نقل شده و باقی مانده است. به نقل از سرپرست نقاره چیان ( حاج احمد شکوهی) نُتهای نقاره که در سه دست به ترتیب اجرا می شود چنین است:

سرنواز (سردسته کرنانوازان) ابتدا کرنا را به طرف گنبد مطلا با حالت سلام می گیرد و با آهنگ (سلطان دنیا و عقبی، علی بن موسی الرضا) می نوازد و پس نوازان که تعداد آنها پنج نفر می باشد با کرنا هماهنگ پاسخ می دهند: (امام رضا، 2 مرتبه). مجددا سرنواز با کرنا به طرف گنبد اشاره کرده می دمد: (امام رضا، 3 مرتبه) و پس نوازان جواب می دهند: (غریب رضا، 2 مرتبه).

در دست دوم، سرنواز می دمد: (مولی، مولی، مولی)، (علی بن موسی الرضا)، پس نوازان پاسخ می دهند: (رضاجان، 3 مرتبه) و سرنواز، سر کرنا را به طرف گنبد مطلا می گیرد و ذکر می کند: (یا امام غریب یا امام رضا). پس نوازان جواب می دهند: (رضا جان، 3مرتبه)

در دست سوم سرنواز می دمد: (دوره دوران امام رضاست). در این موقع طبال ها کوس شادیانه می نوازند و مجددا سرنواز ذکر می کند: (دوره دوران امام رضاست)، (دادرس بیچارگان). پس نوازان جواب می دهند: (ای دادرس درماندگان) و موقعی که پس نوازان می خواهند کرناهای خود را کنار بگذارند سرنواز می گوید: (فریادرس) و طبال ها با شدت بیشتر بر طبل ها می کوبند.

فیدوس را در کارخانه SECOMAK ساختند و ابزار و وسایل نقاره خانه که شامل چهار نوع طبل و کرنا و لوازم متعلق به آن است؛ در مشهد ساخته می شوند.و امروز جوان تحصیل کرده ی خوزستانی را نه نقاره ای و نه فیدوسی از خواب بیدارش می کند! چرا که خوزستانِ بازمانده از سنت های خویش، کشاورزی اش به بار ننشست! و صنعتش بر مرکب توسعه قرار نگرفت! و این دردِ از سنت کندن و به دامان نفت پرتاب شدن و به توسعه نرسیدن! جانکاه است.

اهواز – لفته منصوری

مآخذ:
اطلاعات تاریخی مربوط به فیدوس از پایگاه خبری یکصد سالگی نفت و اطلاعات تاریخی مربوط به نقاره از مقاله ی علمی و پر محتوای «نقاره نوازی و نقاره خانه در ایران و جهان» اثر جناب آقای محمد رضا قصابیان صفحه 83 تا 106 مجله ی مشکوه شماره 80 پاییز سال 1382 اخذ شده است.