قصه خاک و قصه سربلندی مردم خوزستان / بقلم لفته منصوری

قصه بارش خاک، نظام مدیریت استان خوزستان را به چالش کشانده است. مسئولان تحت فشار افکار عمومی سردرگم شدند. مصاحبه های متضاد و متناقضی می کنند! قصورها و تقصیرها را به گردن همدیگر و گذشتگان و خارحیان می اندازند! آنها نه تنها قدرت پیش بینی خود را از دست دادند بلکه توان تحلیل منطقی و […]

قصه بارش خاک، نظام مدیریت استان خوزستان را به چالش کشانده است. مسئولان تحت فشار افکار عمومی سردرگم شدند. مصاحبه های متضاد و متناقضی می کنند! قصورها و تقصیرها را به گردن همدیگر و گذشتگان و خارحیان می اندازند! آنها نه تنها قدرت پیش بینی خود را از دست دادند بلکه توان تحلیل منطقی و صحیح گذشته این پدیده خطرناک را هم ندارند. این اولین بار نیست که مسئولان در این آزمون ها قرار می گیرند و مردود می شوند. سابق بر این در دهه ی گذشته هنگامی که شبکه ی معروف سیدها خون مردم را در شیشه کرد باز مسئولان وقت از امتحان موفق بیرون نیامدند.این مطلب بخشی از یادداشت حاج لفته منصوری نویسنده و فعال فرهنگی استان خوزستان درپی بارش خاک دیروز و در آستانه راهپیمایی 22 بهمن که در ذیل متن کامل آنرا باهم می خوانیم:

قصه سربلندی ما!

آن یکی در خانه‌ای در می‌گریخت/
زرد رو و لب کبود و رنگ ریخت/
صاحب خانه بگفتش خیر هست/
که همی لرزد ترا چون پیر دست/
واقعه چونست چون بگریختی/
رنگ رخساره چنین چون ریختی/
گفت بهر سخرهٔ شاه حرون/
خر همی‌گیرند امروز از برون/
گفت می‌گیرند کو خر جان عم/
چون نه‌ای خر رو ترا زین چیست غم/
گفت بس جدند و گرم اندر گرفت/
گر خرم گیرند هم نبود شگفت/
بهر خرگیری بر آوردند دست/
جدجد تمییز هم برخاستست/
چونکه بی‌تمییزیان‌مان سرورند/
صاحب خر را به جای خر برند/

قصه بارش خاک، نظام مدیریت استان خوزستان را به چالش کشانده است. مسئولان تحت فشار افکار عمومی سردرگم شدند. مصاحبه های متضاد و متناقضی می کنند! قصورها و تقصیرها را به گردن همدیگر و گذشتگان و خارحیان می اندازند! آنها نه تنها قدرت پیش بینی خود را از دست دادند بلکه توان تحلیل منطقی و صحیح گذشته این پدیده خطرناک را هم ندارند. این اولین بار نیست که مسئولان در این آزمون ها قرار می گیرند و مردود می شوند. سابق بر این در دهه ی گذشته هنگامی که شبکه ی معروف سیدها خون مردم را در شیشه کرد باز مسئولان وقت از امتحان موفق بیرون نیامدند.

یادم می آید در آن سالها برادرم شریف به منزل ما آمده بود و سازوکار پول گرفتن و به اصطلاح سود دادن این تبهکاران اقتصادی را برای من تشریح کرد و من تا صبح نامه ای به همه مسئولان نوشتم در نامه مثالی زدم. طبق نظام سود دهی ادعایی این شبکه ی فاسد اگر بودجه جاری شرکت برق منطقه ای خوزستان (آن وقت مدیر روابط عمومی این شرکت بودم) را چهار ماه در اختیار این مدعیان تجارت سودآور! قرار دهند به اندازه کل بودجه کشور باید برگردانند. آیا این معقول است؟ این نامه را تایپ کردم و به عنوان یک شهروند عادی برای تک تک مسئولان وقت ارسال کردم و شاید تنها و یا از اندک هشدارهایی بود که در آن زمان داده شد و در پرونده آن تبهکاری بزرگ اقتصادی از معدود تحلیل ها و پیش بینی هایی بود که بعدا تحقق یافت، جا گرفت. براستی چرا دستگاههای اجرایی و نظارتی قدرت تحلیل و پیش بینی ندارند؟! چون با فرصتها و تهدیدهای محیطی و نقاط قوت و ضعف سیستم خود آشنایی ندارند!

این یعنی فقدان مدیریت راهبردی یا استراتژیک که نبودن آن موجب روزمرگی و مدیریت عشایری می شود! البته یک تفاوت جدی بین بحران اقتصادی شبکه ی سیدها دهه 80 و بحران زیست محیطی دهه 90 وجود دارد و آن آگاهی عمومی و وجود شبکه های اجتماعی برای مقاومت یا مبارزه با سلطه دستگاههای اجرایی است! به نظر من یکی از دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی بحران اخیر تقدس زدایی از سپهر مدیریت در جامعه است. متأسفانه بسیاری از مسئولان برای توجیه ناکارآمدی های خود در پس مقدسات سنگر گرفتند. نظام ولایت فقیه را استدراجی کردند و از دهدار یک روستا تا بالاترین مقام اجرایی خود را شعبه ای از ولایت فقیه و ولایت ائمه اطهار (ع) قلمداد می کنند. نداشتن بودجه را مهمتر از تفکر و برنامه تلقی کردند!

انتصاب به این جناح و آن جناح را چنان فربه کردند که گویی آبدارخانه اداره هم باید مانیفست سیاسی داشته باشد! اما امروز شبکه های اجتماعی و تا حدودی رسانه های گروهی [غیر از صدا و سیما] به این تفکیک دست یازیدند و دریافتند که مسئولان اجرایی را باید با شاخص های کارآمدی بسنجند و نه با شاخص های مشروعیت که به آنها دخلی ندارد! به همین جهت مردم بر خلاف عصر مولانا، اگر مسئولان بی تمییزی که فرق بین خر و صاحب خر را تشخیص نمی دهند، را ببینند به جای فرار و خالی کردن صحنه آن خرگیر بی تمییز را به دام می اندازند و اوست که باید پاسخگوی آموزش های ندیده و تجربه های نیندوخته و سعه صدر نداشته و تقوای تهی و عقل خالی و بی برنامگی و بی انضباطی و بی وحدانی و بی تدبیری… خود را بدهد! برای حیای جنوب بس است که مسئولان اجرایی برای کارهای کرده و نکرده خویش به او فخر بفروشند و از او توقع تشکر و سپاس داشته باشند!

برای مردمان سرزمین نخل های بلند و کوههای ستبر و جلگه ی با برکت بس است که کرنش کنند و شاهد این همه سوء مدیریت باشند. اما دوستان، لطف و نعمت بزرگ بارش خاک این است که دیگر مسئولان در حاشیه های امن بی کفایتی نمی توانند خوش بگذرانند! دیگر نمی توانند با استدلال های پوچ با مردم مواجه شوند! دیگر با ادا و اطوار قادر نیستند با مردم حرف بزنند! افکار عمومی بیدار است و این بحران ها آزمون های سختی برای تمییز مدیران مومن و و متخصص و دلسوز و فهیم از دیگرانی که به گزاف بر مسندها تکیه زده اند شده است! شما در شبکه های اجتماعی دقت کنید دیگر هیچ هواداری جرأت ندارد از سمپاتی های جناح و گروه مورد علاقه خود بنویسد! چرا که آگاهی افکار عمومی را مشاهده می کند. واقعیت آن قدر عریان است که نمی شود آن را پوشاند! من فکر می کنم مسئولان به علت مشغله های روزانه ی خود!!! هنوز حتی نتوانستند تحلیل جامعه را بفهمند نه حتی درک کنند!

شما به شکاف گفتمانی بین مردم و مسئولان نگاه کنید متوجه خواهید شد که این گسل چقدر عمیق است! حتی در ظاهر سازی هم نمی توانند وحدت رویه داشته باشند. دیروز آقای بالدی مدیر کل بحران استانداری با ماسک فیلتر دار مصاحبه می کند و آقای لاهیجان زاده مدیر کل محیط زیست بدون ماسک. لابد اولی برای آموزش به مردم، احساس مسئولیت کرده! و دومی برای همدردی با مردمی که قادر به تهیه ماسک نیستند اینگونه ظاهر می شوند! شما از این نکته روانشناختی بگیرید تا پیش بینی های غلط و تعطیلی ها و عدم تعطیلی های بجا و بیجا همه و همه نشان از یک واقعیت تلخ دارد که مولانا در قرن هفتم هجری و در عصر سلجوقیان به آن اشاره کرده است. بی تمییزی درد جانکاهی است که در انتخاب و انتصاب مدیران، جامعه را دچار مشکلات فراوان کرده است. و این ربطی به آمد و شد دولت ها و جریان های سیاسی و حامیان آنها ندارد.که رگ گردن نشان دهند و باد به غبغب بیندازند و منتقد را خفه کنند و قصورها و تقصیرها را به گذشته و آینده شوت کنند! دوستان عزیز، نظام مدیریت مانند ساختار زمین است که از سه لایه ی پوسته، گوشته و هسته تشکیل شده است. دولتها و رویکردهای سیاسی شان به مصابه ی پوسته زمین هستند که نازکترین لایه نسبت به گوشته و هسته هستند. مشکل ما گوشتی و هسته ای است!!! لذا باید سازمان های حاکمیتی کارآمد شوند و این نیاز به عزم جدی دارد و مسئولیت مشترک حکومت و مردم با هم است. نه دولت خاص و جریان سیاسی خاص. باید از ظرفیتهای انقلاب کبیرمان برای حل مشکلات متراکم استفاده کنیم.

دیروز در اخبار گفتند که به هور العظیم آب دادند! از کجا دادند؟ چرا دیروز دادند؟ چرا قبلا ندادند؟ اگر آنگونه که می گویند منشا این گرد و خاک یا درصدی از آن داخلی است! مسئول مستقیم آن کدام سازمان مقتدر استانی است؟! آن قدر که برخی رسانه های ما ذوق زده برای آمدن این مدیر و رفتن آن مدیر یقه چاک می کنند و تیتر اول می زنند که امپراطور آمد و فلانی رفت! آیا تاکنون گزارشی از نقش سازمان آب و برق در این پدیده بخصوص را تجزیه و تحلیل کرده اند؟ نه رسانه ها که نمایندگان مجلس با آن مرکز پژوهشهای عریض و طویل خود یک گزارش کارشناسی از این اوضاع درخواست و منتشر کردند؟ آیا استانداری و محیط زیست و دستگاههای نظارتی گزارش های مستندی دارند؟ اگر دارند منتشر کنند تا ببینند دانشجویان این رشته و نه حتی استادان بلکه عوام الناس چگونه آن را نقد می کنند؟ بله کاغذ پاره هایی که به عنوان پژوهش ساخته و پرداخته شده ارزش علمی ندارد! همین قدر می دانیم و می فهمیم که تصمیمات خلق الساعه ای که در شرایط فشار افکار عمومی اتخاذ می شود، پژوهش بنیاد و کارشناس محور نیستند بلکه عوام فریبانه هستند! که آبها از آسیب بیفتد و منتقدان نپرسند و نگویند فلان سازمان چه کرد؟ یکی ماسک توزیع می کند و یکی شیر هبه می کند و یکی تعطیل می کند و یکی دریچه ای باز می کند! و اینها همه ی اقدامات مدیریت بحران است!!!

اما این ناکارآمدی ها ما را از آرمان های بلند و افتخار آمیزمان باز نخواهد داشت ما اهوازیها و خوزستانیها روز چهارشنبه آزمون دیگری داریم که بر خلاف برخی مدیران، در طول آزمونهای گذشته ی انقلاب اسلامی باید حضور یابیم و با نمره ی عالی قبول شویم. کما اینکه مردم همیشه در آزمونهای اختصاصی خود پیروز گشتند. ما بر عهد خود با امام خمینی (رض) بنیانگذار و رهبر کبیر انقلاب اسلامی و آیت الله العظمی امام خامنه ای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی وفاداریم به آرمانهای شهیدان والا مقام این مرز و بوم دلبسته ایم. به خدا قسم راهپیمایی ما خوزستانیها در 22 بهمن ماه امسال پر ارج و پر ثواب تر خواهد بود انشالله.

گر تیغ بارد در کوی آن ماه/ گردن نهادیم الحکم لله
ارادتمند حاج لفته منصوری