منتقد یا منعقد!

صلاح فرد و اصلاح جامعه، در سایه «شناختن عیوب» و تلاش برای «زدودن عیوب» است. این شناخت هم در خود فرد و نسبت به اندیشه ها و عملهای خویش است و هم نسبت به دیگران. زمینه ساز این عیب زدایی نیز «تذکر» از سویی و «تنبه» و «اقدام» از سوی دیگر است.روشن است که انتقاد […]

صلاح فرد و اصلاح جامعه، در سایه «شناختن عیوب» و تلاش برای «زدودن عیوب» است. این شناخت هم در خود فرد و نسبت به اندیشه ها و عملهای خویش است و هم نسبت به دیگران. زمینه ساز این عیب زدایی نیز «تذکر» از سویی و «تنبه» و «اقدام» از سوی دیگر است.روشن است که انتقاد عامل رشد و اصلاح امور است. معنای ضمنی این سخن آن است که نبود انتقاد، مانع رشد، و بی انتقادی عامل درجا زدن است. برای اینکه به ارزش و اهمیت این داوری بهتر پی ببریم.قرآن کریم می فرماید: «وَ ذَکِّرْ فَإِنَّ الذِّکْری تَنْفَعُ الْمُوءْمِنینَ»؛ «و پند ده! زیرا که پند در موءمنان سودمند می افتد.»

سالهای اخیر بازیهای سیاسی زیادی به میدان سیاست وارد شده که آن را نمیدانم مایه خوشبختی مردم ویا مایه بدبختی مردم بدانیم.هرکسی به رنگ وبویی وبا یک رویه ای نسبت به یک جناح و یا ویک حزب و یا یک نماینده ویا یک مدیر ویا رئیس ارادت خاص دارد و عشق ومحبت خودرا به صورتهای متفاوت ارائه میدهدویا همین محبت واراده با شدت بسیار در وجه مخالفت با عنوان های مختلف که خود ملموسترین آنها عنوان (،منتقد)بخود میگیرد

(سرکه نقد به از حلوای نسیه)

در این ضرب‌المثل طبیعتا حلوا از سرکه بسیار خوشمزه‌تر و بهتر است. اما شاید در مواقعی گرفتن آنی و در لحظه سرکه ترش خیلی بهتر از منتظر ماندن برای دریافت حلوای شیرین باشد.با توجه به این ضرب المثل دربازیهای سیاسی کنونی منتقدین زیادی در عرصه خود رانمایان کردند که شاید این منتقدین از سوز دل برای مشکلات مردم زبان باز نکنند بلکه از سوز انعقاد زبان باز کنند ومنتظر انعقاد قرارداد صلح ورسیدن به کرسی با طرف عالی مقام قلم رابه دست گرفته و بدون هیچگونه صلاحیت ازاین امر بتواند به مراد برسد (البته با کمال احترام به اهل رسانه که خود پرچمداران مردم برای عرضه مشکلات مردم به مسئولین)که این امر جامعه را با بلایاهای متعددی مواجه ساخته وازروی بی صداقتی برخی مسئولین مردم به بلاتکلیفی خواهند رسیدوخروج از این گردابهاراسخت کرده .پس اگر روح انتقادگری از جامعه رخت بربندد و وجای آن را روح انعقاد قراداد بگیرد در این صورت جامعه سیر تکاملی خویش را گم می کند و درجا می زند.درپایان به کلام Y امام علی علیه السلام بسنده میکنم می فرماید: «اَلْعاقِلُ مَنْ اتَّهَمَ رَأْیَهُ وَ لَمْ یَثِقْ بِکُلِّ ما تُسَوِّلُ لَهُ نَفْسُهُ؛ خردمند کسی است که نظر خود را متهم کند و به آنچه که نفسش وسوسه می کند، اعتماد نداشته باشد.»

جاسم صاکی

ارشد عرفان اسلامی