مدیریت بحران در آنسوی گریز از مرکز!

نیروی گریز از مرکز یا مرکز گریزی شبیه به نیرویی است که به سمت بیرون بر یک جسم در حال چرخش احساس می شود که این امر بنوعی ناشی از عدم صلابت یا لختی جسم گریزان است. شرایط حاکم بر بسیاری از حوزه های مدیریتی در خوزستان شخص را وامی دارد تا برای توصیف مناسب […]

نیروی گریز از مرکز یا مرکز گریزی شبیه به نیرویی است که به سمت بیرون بر یک جسم در حال چرخش احساس می شود که این امر بنوعی ناشی از عدم صلابت یا لختی جسم گریزان است. شرایط حاکم بر بسیاری از حوزه های مدیریتی در خوزستان شخص را وامی دارد تا برای توصیف مناسب مدیران از قوانین‌ و تعاریف فیزیک استمداد بطلبد. از دیدگاه علمی و نه آنچه در استان شاهد و ناظر آن هستیم : « فرایند پیش بینی و پیشگیری از وقوع بحران، برخورد و مداخله در بحران و سالم سازی بعد از وقوع بحران را مدیریت بحران گویند. »

با این تعریف حداقلی باید در نظر داشت که مدیریت بحران از جمله مدیریتهای فوق العاده مهم که بنا به چنین اهمیتی، مدیر این حوزه علی القاعده باید از میان متخصص ترین، قوی ترین و پرسابقه ترین مدیران تحت اختیار استاندار انتخاب می شود. این مدیریت در زمره علوم کاربردی بوده و به وسیله مشاهده و تجزیه و تحلیل بحرانها همواره بدنبال پیدا کردن ابزاری است که بوسیله آنها بتوان از بروز بحرانها جلوگیری نمود و یا در صورت بروز آن در خصوص کاهش اثرات ناشی از آن آمادگی لازم جهت امداد رسانی سریع و بهبود اوضاع اقدام کرد. از نظرگاهی دیگر موضوع مدیریت بحران به حوادث یا حادثه ای اطلاق می شود که بطور طبیعی و یا توسط بشر به وجود می آید و مشقتی طاقت فرسا به جامعه انسانی تحمیل میکند به گونه ای که جهت برطرف کردن آن مشقت، اضافه بر توانمندی و خلاقیت شخص مدیر، به اقدامات اساسی و فوق العاده نیز نیاز است.

بر اساس واقعیت های موجود، عمده بحرانهای سالیان اخیر استان خوزستان از نوع طبیعی و غیر قابل پیش بینی نبوده بلکه همه آنها قابل پیش بینی و زاییده ای از تصمیمهای دولتی است. بعنوان مثال بحرانی همچون آب و به تبع آن گرد و خاک همچنین بحران ناشی از کمبود برق و آثار مخرب آن بویژه در به تعطیلی کشاندن ادارات و موسسات و… همگی بحران هایی قابل پیش بینی هستند که در سایه تصمیم ها و اقدامات قصوری یا تقصیری دولت شکل گرفته که در چنین حالتی به یک مدیر بحران بسیار قوی برای بیان قصورها و تقصیرهای دولتی در رابطه با بوجود آمدن بحرانها نیاز است. به مدیری نیاز هست که در چارچوب وظایف خود، اقدامات تخریبی وزارت نفت در نابودی هور و سیاست های وزارت نیرو در مباحث عمده انتقال آب و آثار مخرب اقدامات این دو وزارتخانه را بعنوان منشاء بسیاری از بحرانهای دامنگیر استان را در مرحله اول پذیرا باشد و به صراحت آن سیاست های بحران زا را محکوم و سپس راه حل مناسب برای خاتمه بخشی به آنها را ارائه نماید.

بعبارت دیگر یک مدیر علم محور باید در تحلیل علل و عوامل سازنده بحران ید طولایی داشته و معتقد باشد که با مدیریت همه جانبه علتها، معلولها نیز کنترل و مدیریت خواهند شد، بعنوان مثال از وزارت نیرو بعنوان علت العلل بخش عمده ای از مصائب زیست محیطی و اقتصادی بدون هیچ واهمه ای نام ببرد و به صرف دولتی بودن بر تقصیر آن سر پوش نگذارد، اما آنچه در مدیریت بحران استان می بینیم دقیقا نقطه مقابل شرح وظایف و اصول و ضوابط علمی مندرج در آن شرح است. بعنوان یک مثال دیگر، همه هنر این مدیریت در تعطیل کردن ادارات که خود معلول علل دیگری است خلاصه شده و سایر وظایف بازدارنده به حال خود رها شده اند. اگر عمل به وظایف مدیریت بحران را بعنوان یک مرکز تصمیم گیری فرض کنیم، راه حل موفقیت در مدیریت بحرانهای استان در حقیقت بقاء مدیر بحران در مرکزیت تصمیم گیری و عمل دقیق به وظایف در آن کانون است اما آنچه می بینیم دقیقا گریز بی امان از آن مرکز و چشم پوشی از قصور و تقصیرهای دولت بعنوان علت بسیاری از مصائب نازل بر این استان است.

خلاصه کلام اینکه استان خوزستان تنها استانی است که با ظالمانه ترین و در عین حال منحصر به فردترین بحرانهای قابل پیش بینی دست و پنجه نرم می کند لذا جهت اداره و مدیریت خردمندانه بحران های تحمیل شده به این استان ، به یک مدیر در حد و اندازه یک استاندار نیاز است. بحکم منطق، حتی اگر همه پستها و مناصب بر اساس روابط و سهمیه ها توزیع شوند که حسب اطلاع چنین است اما مدیریت بحران باید از قاعده شایسته سالاری ( بمعنای دقیق کلمه ) تبعیت کند و استاندار خوزستان این یک مورد را از هر گونه سهم دهی و سهم خواهی مستثنی کند. استاندار استثنائاً در رابطه با انتخاب مدیر بحران بر اساس معیارهای دقیق مدیریتی عمل کند و یک نیروی قوی، با تجربه، متخصص و دانش محور را جهت اداره این پُست مهم به کار گیرد. نکته پایانی که استاندار خوزستان خوب باید به آن توجه کند اینکه: اگر گریز از مرکز قوانین از سوی مدیریتهای مختلف را ناچاراً یا در یک فرض تسامحی بپذیریم، به دلایل بسیار زیاد، مدیر بحران استان خوزستان نباید شخصیتی گریزان از مرکز قوانین و منافع مردم و استان باشد. هر چند که احتمال شنوا بودن گوش استاندار برای شنیدن چنین منطقی بعید است و چسب سهم خواهی محکمتر از هر منطق دیگری است، اما چاره ای جز گفتن نیست.

 

علی عبدالخانی

جمعه ۲۲ تیر ۱۳۹۷