وقتی که دردها حس و لمس می شوند !

می گویند وقتی درد را در خود احساس می کنید، این به معنای زنده بودن خودتان است اما وقتی درد دیگران را حس کنید، بهترین نشانه برای انسان بودنتان است.ادعای انسان بودن همواره مشخص کردن مرز میان انسان با غیر آن را سخت کرده و چه بسیارند از اشخاص فارغ از این معنا، با ترفندهای […]

می گویند وقتی درد را در خود احساس می کنید، این به معنای زنده بودن خودتان است اما وقتی درد دیگران را حس کنید، بهترین نشانه برای انسان بودنتان است.ادعای انسان بودن همواره مشخص کردن مرز میان انسان با غیر آن را سخت کرده و چه بسیارند از اشخاص فارغ از این معنا، با ترفندهای مختلف و بکارگیری حربه های مختلف خود را مصداق بارز انسان بودن و جلوه کمالات انسانی معرفی می کنند. در معیار عمومی هستند باصطلاح مسئولانی که به فضل اتباع ثناگویشان، بعنوان انسانهایی خیرخواه و انسان دوست معرفی می شوند.

می دانیم که حد اعلای انسانیت یک مدیر زمانی است که به مردم بصورت صادقانه خدمت کند، حال اگر در صدد تطبیق عملی وجود یا عدم وجود صفت خدمت به مردم از سوی مسئولان باشیم، به نظر شما از ماست این تطبیق چند مثقال کره بدست خواهد آمد؟در این حالت، کدامیک خود را بهتر نشان خواهد داد، حس خاص و شخصی مدیر که در خود و جماعتش خلاصه می شود، یا احساس خدمت و حل مشکلات مردم؟!بر اساس این مرزبندی، کدام مدیران و حتی نمایندگان در حالت و فرض متعالی یعنی << درک مشکلات مردم و عمل به وظیفه و در نهایت انسان بودن و ماندن>> قرار خواهند گرفت و کدامیک در قالب << درک خود و حلقه های پیرامون >> باقی خواهند ماند.با گذر به هر کدام از ادارات و سازمانها و بررسی نوع تعاملات و معاملات می توان بسیاری از مدیران را در یکی از دو قالب ساده و غیر پیچیده فوق تصنیف نمود.

علی عبدالخانی

هشتم بهمن ۱۳۹۶