شلوارک! (حکایت پیرزن گاگله فروش و نامزد شورا)

بازم‌جای شکرش باقیه که باتوجه به گرانی میوه و تره بار در ایام ‌عید، علف شور یا همان گاگله خودمان جزء ‌اقلام مذکور قرار نگرفته است یحتمل بخاطر این بوده که جایی در هفت سین ندارد و شوری بیش از حدش به مزاق ملت سازگار نیست.خلاصه منم تو این گیر و دار یهویی هوس خوردن […]

بازم‌جای شکرش باقیه که باتوجه به گرانی میوه و تره بار در ایام ‌عید، علف شور یا همان گاگله خودمان جزء ‌اقلام مذکور قرار نگرفته است یحتمل بخاطر این بوده که جایی در هفت سین ندارد و شوری بیش از حدش به مزاق ملت سازگار نیست.خلاصه منم تو این گیر و دار یهویی هوس خوردن گاگله(کاکل) کردم. پیرزنی مقداری گاگله در سبدی حصیری چیده و ‌بساطش را روی زمین پهن‌کرده بود، بساط که چه عرض کنم کلهم اجمعین یک زنبیل حصیری بود.عبای رنگ ‌و رو رفته و دستهایی که بخاطر چیدن گاگله رنگ ‌سبز بخود گرفته بود خود حکایتی مفصل از وضعیت فقر وبیکاری در حاشیه را بازگو میکرد.

جوانی با کت و شلوار مرتب بالای سر پیرزن ایستاده تا گاگله بخرد. در حالیکه پیرزن داشت گاگله ها را در پلاستیک میگذاشت جوان درباره ساماندهی بازار و کم‌کاری شهردار حرف میزد. پیرزن پلاستیک محتوی گاگله را به جوان داد او هم یک اسکناس پنج هزارتومانی همراه با یک‌کارت ویزیت به پیرزن داد وگفت: مادر من کاندیدای شورای شهر هستم انشاالله اگر با کمک ‌شماها پیروز شدم‌ اولویتم ساماندهی بازار خوهد بود. روز رای گیری مرا فراموش نکنید.پیرزن بدون اینکه نگاهی به کارت بیاندازد باقی قبول (سه هزار تومان) را به جوان داد وگفت مادر جان انشاالله که‌موفق باشی کی بهتر از شما! حتما….

جوان نمیخواست باقی پولش را از پیرزن بگیرد ولی پیرزن اصلا قبول نکرد. جوان با لبخندی برلب دور شد و من ‌به پیرزن نزدیک شدم‌، دو هزارتومان دادم و گفتم ‌بی زحمت به من گاگله بدهید. در حالیکه داشت گاگله را در پلاستیک میگذاشت گفتم خوب مادر جان‌حالا جدی جدی به این جوان رای میدهی؟پیرزن در در حالیکه پلاستیک‌ را بمن‌میداد لبخندی زد و گفت ااای… مادرجان من میخام گاگله ی خودمو بفروشم!در حالیکه از پیرزن فاصله میگرفتم‌ با خودم‌ فکر می کردم‌ که بینش سیاسی این‌پیرزن خیلی فراتر از ان‌جوانک کت شلوار پوش بود!

سیدنشعان البوشوکه