آقای استاندار! با هم نفس بودن مشکل خوزستان حل نمی شود!

نویسندگان و دلسوزان خوزستان و نمایندگان محترم خوزستان در مجلس شورای اسلامی، بارها و بارها در طول این چند سال از وضعیت اسفبار خوزستان سخن ها رانده اند. بارها و بارها گفته اند که خوزستان ما، دروازه تمدن شیعه، مشهد فرزندان ائمه ی اطهار و جوانان رشید انقلاب، سرزمین نفت این طلای سیاه، سرزمین انرژی […]

نویسندگان و دلسوزان خوزستان و نمایندگان محترم خوزستان در مجلس شورای اسلامی، بارها و بارها در طول این چند سال از وضعیت اسفبار خوزستان سخن ها رانده اند. بارها و بارها گفته اند که خوزستان ما، دروازه تمدن شیعه، مشهد فرزندان ائمه ی اطهار و جوانان رشید انقلاب، سرزمین نفت این طلای سیاه، سرزمین انرژی برق، سرزمین سدهای بزرگ و آب های خروشان، سرزمین گل و گیاه هان، باغ و میوه و گندم و نیشکر و صنایع جانبی، مشهد شهیدان هشت سال دفاع مقدس، اکنون پس از سی و اندی سال، در فقر و نکبت و بی نوایی، در بیکاری و اعتیاد، در شرایط نابسامان زیست محیطی شاهد غارت شبانه روزی مصوباتی است که جز جاده یکطرفه و صرف فعل بردن برای خوزستان ما منفعتی به همراه ندارند.

استانی که در بیکاری و اعتیاد و ناتوانی غیر متخص بودن مسئولین و یا غیر متهد بودن آنان می سوزد. استانی که با وجود منابع عظیم نفتی و گازی و آبی و کشاورزی طبق آمار ارایه شده، بیکارترین و فقیرترین استان کشور است.

بیش از همه این بلایا که شمرده شده، استخدام های مکرر غیر بومی در پست های ارزشمند و عدم استخدام های بومی یکی از معضلاتی است که در این استان شاهد آن هستیم و با همه تلاش نمایندگان محترم تا کنون نتوانسته اند به روندی مورد تایید جمهور مردم برسند.اینچنین روندی بر خوزستان در آینده باعث عدم اطمینان و مشارکت حداکثری مردم در انتخابات می شود. بدیهی است آمارهای ارائه شده از سوی مسئولین جز باز کردن تعهد از سر خود چیزی نبوده و نیست.

مردم خوزستان امروزه در گرمای بیش از ۵۲ درجه شاهد افزایش بی رویه قیمت برق از یک سوی و قطعی مکرر آن از سوی این دیگر هستند. به خاطر اندکی باران ۱۰ ساعت برق می رود و پس زا پیگری های مکرر امروزه اعلام می کنند این وضعیت تا شش ماه آینده به پایداری ایدآل نمی رسد، آیا ممکن است بدون کولر و دستگاه های خنک کننده تدذر تابستان سوزان و ۵۰ درجه به بالا در این استان زیست؟ آیا این وضیعت را امروزه مسئولین فهمیده اند یا قبل از این مکاتبات شده؟ اگر تازه فهمیده اند که مفاجات است و اگر مکاتبه کرده اند چرا باید نگاه به خوزستان اینچنین باشد؟

ارایه برق در خوزستان بجز قیمت بالا با قطعی ها و نوسانات بسیار باعث و بانی بسیاری اتش سوزی ها و خرابی دستگاه های خنک کننده اند که تقاضای رسیدگی و جوابگویی به این مسئله را باید دستگاه های مربوطه متعهد شوند. اما آیا شرکت برق منطقه خوزستان به این متعهد سوختن و اتش سوزی های پیش آمده ای نوسانات و قطعی ها است؟

وضعیت آب در این استان بدون نگاه به جریان های آب در پشت سدها اسفبارتر است. وضعیت نابهنجاری که باعث شده ۷۰ درصد از مردم از دستگاه های تسویه آب و آب های معدنی استفاده نمایند. و مابقی مردم ناتوان از چنین استفاده ای باشند و بسنده کنند به همان آب آلوده و بد بو. بدتر از همه فروش آب تسویه خودروهای سیار در بشکه های بزرگ و آلوده که آه از نهاد هر خوزستانی دلسوز بر می آورد که چرا خوزستان ما چنین شد؟

بسیاری از بلایایی آسمانی و جوی که بر ما می رسد نه از نامسلمانی و نه از حجاب بلکه از دست بردن در جریان واقعی محیط و برگرداندن آب خوزستان برای برنجکاری شهرهای و روستاهای دیگر استان ها است.استاندار محترم خوزستان ما احتیاج به خانه تکانی دارد. صندلی های مدیریتی استان باید تغییر کند، باید زیر ساخت ها بر اساس مدیریت جدید ساخته شود. قدیمی ها آنچه بودن همین است که امروزه به بحرانی دامنگیر شما شده است. ما خلعید وزیر را نمی خواهیم اما کمترین کار تغییر مدیران استان است.اما سوالی که پیش می آید به عنوان یک شهروند خوزستان اینکه چگونه آقای رییس جمهوری محترم جناب روحانی، استاندار محترم خوزستان، نامیندگان محترم: چگونه می خواهید زندگی را به خوزستان برگردانید؟ چگونه می خواهید ریزگرد را از صفحه زندگی این مردم بزدایید؟

تنها با شعار همنفس بودن کار درست نمی شود وقتی ما هر لحظه شاهد غارت رود کارون هستیم. هر روز شاهد کم شدن و پایین آمدن این مادر رنجدیده خوزستان هستیم. کار کارشناسانه صورت نمی گیرد، والا سال هاست منابع و کارشناسان و اساتید دانشگاه ها اعلام کرده اند که سد سازی باعث خشکی تالاب هاست. اعلام کرده اند که ریزگردها از ماسه های روان رسی باز مانده در تالاب های خشک شده است. دیگر بس است دروغ به مردم گفتن. نه عراق و نه عربستان در این جریان دخیل نیستند و اگر هستند بسیار کم، اکثر ریزگردها ازدرون ایران و از تالاب های خشک شده خوزستان بر می خیزند. به جرات می توان گفت اگر بخاطر تولید برق نبود هرگز این چند قطره آب هم به خوزستان نمی رسید.

تالاب هورالعظیم در غرب استان خوزستان که تنها باقیمانده تالابهای بسیار بزرگ و باستانی بین‌النهرین است و به لحاظ تنوع‌زیستی فوق العاده غنی است و عمده منابع آبی تالاب از طریق رودخانه‌های کرخه، نیسان، سابله و نهرهای انشعابی تامین می‌شود در کنار شهر هویزه میعادگاه بسیاری از شهدای دفاع مقدس که خون شهدای بسیاری از شهرهای ایران در آن هنوز نخشکیده و تا قبل از دفاع مقدس چندین روستا و آبادی از نعمات آبزیان آن زندگی می کردند اکنون در حال خشک شدن است و از آن مردم و روستاها خبری نیست..این تالاب باستانی که روزگاری دومیلون متر مکعب بزرگیش بود و زیستگاه‌های حساس و مهم پرندگان مهاجر آبزی و بومی منطقه بود و حواصیل، غاز پیشانی سفید، شغال، روباه، گربه جنگلی، سمور آبی، گراز، شیر بد و انواع ماهی کپور از جمله حیات ‌وحش منحصر به فرد این تالاب بودند. ۶۴ درصد از بخش ایرانی این تالاب از بین رفته است و اگر دیر به این مسئله توجه کنیم بزودی باید برآن گریست.

تالاب شادگان در خشکی و بی آبی آفتاب سوزان خوزستان خشکیده است. این تالاب روزگاری محیط زیست بسیاری پرندگان مهاجر بود که در زمستان به این سوی کوچ می کردند اما اکنون که بوی مرگ بر این تالاب نشسته منبع برخاستن ریزگرد هاست که امان مردمش را بریده است.این تالاب روزگاری منبعی پر خیر برکت برای بومیان این شهر بوده که هم اکنون بسیاری از این مردم بیکار شده و یا از آن شهرها کوچ کرده اند. تنها ریزگرد نیست که عامل مهاجرت مردم است تا بتوانیم سرشماری کنیم و به راحتی اعلام کنیم هیچ کسی بخاطر ریزگرد مهاجرت نکرده است.امروزه محیط بانان ما سرکار خانم ابتکار اگر کسی در منطقه شادگان به سوی پرنده ای شلیک کند او را بازداشت می کنند، اما حالا چه؟ تالاب در عطش آب می سوزد. محل ارتزاق مردم خشکیده است. مگر چه اندازه آب برای پر شدن تالاب احتیاج بود؟ چرا باید عوامل طبیعی را از بین برد؟ این قدم غیر کارشناسانه را اول بار چه کسی برداشت و کدام مسئول استانی پای این قرارداد را امضا کرد؟

نابودی محیط زیست تاثیر مستقیمی بر زندگی مردم منطقه دارد. زیستگاه فرهنگی و اجتماعی مردم مورد تهاجم قرار گرفته، بخاطر اینکه سدسازی های بی ثمر بر آبی که نداشتیم انجام داده ایم. برای کدام آب این همه سد زده ایم؟ و بعد از پشت سد آب را به سوی برنجکاری و درختکاری و سرسبزی شهر دیگر برده ایم؟ کار برای آنان تامین کرده ایم و محیط زیستی عاریتی وآنگاه مردم جنوب را تشنه رها کرده ایم تا مهاجرت کنند به شهرهای دیگر. زندگی و فرهنگ و اجتماعشان را رها کنند.پروژه ناصواب و اشتباه سدسازی بر رود کارون باعث و بانی بسیاری بدبختی ها شده است. این سرنوشت بد تنها گریبان مردم پایین دست خوزستان نشده بلکه مردم کوهستان های خوزستان نیز از قبال سدسازی ها دچار آوارگی شده اند.

بسیاری زمین های این مردم در پشت سد، بدون قیمت کارشناسی و با فشار شرکت آب نیرو گرفته شده است. مردم آواره و دربدر شده اند. در حالی که قیمت کارشناسی به روز به آنان داده نشده و هنوز هم اینچنین نشده است. مردمی که بنیادی تاریخی و فرهنگی داشتند و سراسر سرزمین شان یاد و خاطر اجدادشان بود اکنون بر شیر سنگی قبور پدرانشان می گریند که رها شده در زیر آب پشت سد و زمین هایی که روزگاری در آن مشغول کار و کشاورزی بودند. مردمی که در دفاع مقدس رودروی دشمنان ایستادند و هرگز تسلیم سرنوشت نشدند. اکنون از شرکت آبنیرو گلایه مند هستند به خاطر جفایی که بر آنان کرده است.

آیا فقط هزینه زمین برای مردمی که با فرهنگ کوهستان بزرگ شده اند و آنجا را رها نمی کردند کافی است؟ آیا مسببین پروژه های عظیم سدسازی با هزینه های هنگفت هرگز به فکر مردم منطقه بوده اند یا نه فقط به فکر سدسازی و اندوختن آب و خشک کردن خوزستان و آوارگی مردمش بودند؟ چگونه ممکن است مردمی با زبان و فرهنگی متفاوت را در کنار شهری با فرهنگ و زبانی دیگر قرار داد؟ این می شود حاشیه نشینی. که شما به مردم و شهرهای ما تحمیل کرده اید.

این مردم و فرهنگ این مردم مثل سرزمین شان از دست رفته است. کاری نمی توانند بکنند جز همان کاری که از حاشیه ها بر می آید زیرا دچار تصادم و تناقض فرهنگی می شوند.وضعیت زیرساخت ها در خوزستان باقی مانده از دوران پیش از انقلاب بوده با جمعیتی اندک و کم توقع، امروزه چند برابر آن جمعیت اضافه شده به شهر ها اما زیر ساخت ها همان است که بود. به این خاطر است که شبکه لوله کشی آب در اهواز جبران تقاضای مردم را نمی کند و چون فشار را بیشتر می کنند لوله های پوسیده می ترکد.وضعیت اسفبار برق را هم که عیان بر همه است. از هر روزنه ای که بنگریم سیم های برق با منظره نازیبا در برابر همه ما است. باعث تعجب است چگونه پس از این همه سال متوجه ویرن شدن نبودند؟

اعتراضات ما را امیدوارم به دیده دلسوزی بنگرید چرا که در زمان تصدی استانداری خوزستان به شما که دلسوز این استان هستید اتفاقاتی نازیبنده افتاده است. اما سوی دیگری هم در این قضیه است. در این یک ماهه اعتصابات متعدد کارگران کارخانه های ذوب فولاد و شهرداری اهواز مکرر دیده شده است. آنچه نمی توان بر آن چشم بست زیرا کابوسی نیست که بیدار شوید رفع شود بلکه واقعیتی تلخ و گزنده است که باید مانع از تکرار آن شد.