چرا دکتر علی ساری؟ / دکتر غلامرضا جعفری

انتخاب من دکتر ساری است،البته یکی از سه نفر ایشان خواهد بود، اما چرا؟خواهم گفت. بار اولی که ایشان را دیدم شاهد انسانی شدم که چهره های متعددی ندارد،در جان و جسمش دعوایی نیست،روحش به سمتی هدایتش نمی کند و عقل معاشش به جایی،کسی را دیدم که میان عقل و قلبش صلح برقرار است،کسی که […]

انتخاب من دکتر ساری است،البته یکی از سه نفر ایشان خواهد بود، اما چرا؟خواهم گفت. بار اولی که ایشان را دیدم شاهد انسانی شدم که چهره های متعددی ندارد،در جان و جسمش دعوایی نیست،روحش به سمتی هدایتش نمی کند و عقل معاشش به جایی،کسی را دیدم که میان عقل و قلبش صلح برقرار است،کسی که پرده های نهانی در اطرافش نیست،برای شناختش لازم نیست متوسل به علوم پیچیده روانشناختی شد،برای دیدنش لازم نیست با همه توان مندی علمی و غیر علمی سعی در عریان کردن روحش کنی،او خود روحش را صمیمانه در برابرت می گذارد،مردی که در گفتن از سابقه خود ابایی از اشاره به فقر مفرط خانواده ندارد،مردی که نشانه پارادوکسیکال بودن برخی ماجراها است.

علی ساری ساکن همان طبقاتی بود که معروف به طبقات سپیدار بودند،همان طبقاتی که یک روز باید تاریخ تخریب شان بدون پرده پوشی روایت شود.علی ساری از ویرانه های این طبقات بیرون آمد،کسی که در ایام دانشگاهی ناگزیر از تلاش مجدانه ای برای بودن بود،همان دردی که هنوز هم فرزندان ما به یدک می کشند و شاید بدتر،اما علی ساری به جای مدفون شدن در ویرانه های سپیداری،بزرگ شد،مرد شد،دانشجوی برگزیده دانشگاه شد،دکترای برق شد، اما در همه این ادوار علی ساری همان علی رنج های سپیداری باقی ماند،علی ساری حالا از مرز فقر گذشته است،البته نه با رانت کسی،نه به دلیل آقازادگی،نه چون پدری متمول در پس پرده هوایش را داشت،

علی ساری خدایی داشت نزدیکتر از رگ گردن و ایمانی برای توانستن و اینچنین شد که از نقطه صفر مرزی، رفیع محل تولدش،به قلب صنعتی ایتالیا رسید و جان تشنه اش را برای دانستن بیشتر سیراب کرد،جالب اما این بود که هوای لطیف اروپایی نتوانست جای هور را در جان علی ساری بگیرد و بازگشت وی نشانه دیگری از همان روح ساده داشت،روحی که در برابر آدمی،از انسانی حکایت می کند که خانه اش را نه بر بنای دروغ که بر اساسی اخلاقی آباد کرده،بر پایه تلاشی که آدمی را از از خاک به افلاک می رساند و حالا مرحله ای دیگر در پیش است. در این مرحله اگر رای ما علی ساری باشد فرصتی برای خلق فرزندی از فرزندان سختکوش اهواز پدید می آید و این رای بیشتر از آنی که برای علی ساری باشد برای خود ماست،برای ما تا نشان دهیم قدر تلاش فرزندان اهواز را می دانیم و آنکه امروز راه علی ساری را طی می کند خواهد دید که مردمش به پاس شب های سختی که گذرانده به احترام می ایستند و رای شان پاسداشت این تلاش است و نباید از روزهای خستگی و شبهای گرسنگی واهمه ای داشته باشد چرا که خدایی دارد نزدیکتر از رگ گردن و مردمی که به احترام سعی اش با تمام وجود برپا خواهند ایستاد.