زندگی در حد نفس کشیدن در دنباله رود کارون جاریست!

مقدمه :امروز هفتم تیرماه نود و هشت برای ادای احترام و دیدار با دوستان در بخش دهدز ، منطقه ی سادات ( بالغ بر ۱۵ روستا با جمعیتی بالغ بر ۷ هزار نفر ) ، سفری یک روزه داشتیم ، هر چه امروز مشاهده کردیم همان وضعیتی بود که از سال ۸۲ به بعد همچون […]

مقدمه :امروز هفتم تیرماه نود و هشت برای ادای احترام و دیدار با دوستان در بخش دهدز ، منطقه ی سادات ( بالغ بر ۱۵ روستا با جمعیتی بالغ بر ۷ هزار نفر ) ، سفری یک روزه داشتیم ، هر چه امروز مشاهده کردیم همان وضعیتی بود که از سال ۸۲ به بعد همچون بختک شوم بر سر مردم نجیب و اصیل این دیار فرود آمده است .آوارگی ، سرخوردگی و ناامید ی ، ترس و هراس های فوبیایی …..در چهره ، رفتار و گفتار مردمان این دیار به خوبی نمایان است . آنچه بر سر خانواده های حسینی ، غریبی ، اسدی و ده ها خانواده ی دیگر آمد ، شاید گریبان هر کدام از خانواده های ساکن روستاهای منطقه را بگیرد و به روز سیاه بنشاند . ترس و هراس از نبود ارتباط جاده ای و قرار گرفتن در بن بست بخصوص در هنگام بروز شرایط اضطراری و وضعیت های اورژانسی که پای جان و زنده ماندن آن هم در زمان های حیاتی به میان است .

وضعیت تاسف بار روستاهای دنباله رود کارون دهدز

حدود ۱۵ سال پیش یکی از بزرگترین کوچ های اجباری روستایی دنیا ، در بخش دهدز ، شهرستان ایذه رقم خورد . که در پشت این کوچ اجباری اگر فاجعه های زیست محیطی ، اجتماعی ، انسانی و….را با یک حساب سرانگشتی ساده مد نظر قرار دهیم عمق فاجعه واضح و مشخص تر می شود ، وقتی مینی بوسی با سرنشینان ، که بیشتر زن و کودک هستند به عمق رودخانه سقوط می کند و انسان های بی گناه بخاطر بی کفایتی متولیان از بین می روند ، وقتی کودک ۵ ساله ی معصوم در آغوش پدر جان می سپارد( در هفته ای که گذشت بیشترین جو ابراز احساسات منطقه ، متاثر از مرگ غم انگیز این کودک بی گناه بوده است که به دلیل نبود امکانات حمل و نقل جاده ای و …. مظلومانه در آغوش پدر تسلیم مرگ شد ) ، وقتی وانت نیسان با سرنشین در اعماق دریاچه جای می گیرد و….. خون این انسان های بی گناه ، مظلوم و رنج کشیده بر گردن متولیان ، مسؤلین و حتی نخبه گان و متنفذینی است که هر چند سال یک بار منافع مردم را فدای منفعت طلبی و معامله گری خویش می نمایند.منطقه ای که کمتر مسؤل ارشد استانی و کشوری است که در جریان زندگی رقت بار آن قرار نگرفته و حتی چند بار هم دید و بازدید بدون حاصلی نداشته و شعارهای بدون تحقق سر نداده باشد .

سد کارون سه ، هر چند یک طرح ملی و سندی افتخارآمیز از صنعت بومی فرزندان شایسته ی ایران زمین بود اما دستاوردی جز نابودی منابع مادی و معنوی برای مردم منطقه ی دهدز بخصوص دنباله رود شرقی و غربی کارون نداشت . ده ها روستا ، ده و دهستان در دو سمت شرقی و غربی رودخانه ی کارون در منطقه ی دهدز کامل زیر آب رفتند ( یکی از بکر ترین و غنی ترین مناطق کشور از لحاظ پوشش درختان بلوط و گیاهان متنوع ، تنوع زیست جانوران کمیاب ، زمین های کشاورزی مخملین ، پاریاب های برنج کاری ، باغات و……) ، ده ها روستا و دهستان هم باقی ماندند ، اما بدون راه های ارتباطی حمل و نقل .مردمان قانع ، فهیم ، صبور ، با گذشت ، مهمان نواز این منطقه آنچه داشتند و با آن امرا معاش می کردند( کشاورزی یا دامداری) به دلیل بی تدبیری متولیان و مسئولین وقت از دست دادند ، تا جایی که حتی توانایی برآورده کردن نیازهای زیستی و اولیه خویش را هم از دست دادند. مردمانی که بعد از آبگیری سد کارون سه ، شاهراه حیاتی و ارتباطی حمل و نقل خویش را با جهان خارج از دست داده و وعده های تهی با چاشنی شعار های تاریخ مصرف مشخص ، دردی از آن ها دوا ننمود.

مردم غیرتمند و با اصالت این بخش از ایران زمین ، سال هاست در اسارت بی تدبیری ، بی برنامگی و عدم تحقق مطالبه گری های خویش همچنان تاوان ندانم کاری متولیان را پس می دهند و فریاد رسی صدیق ندارند .متولیان سد کارون سه ، تمهیدات خاصی برای شریان حیاتی راه های ارتباطی ده ها روستا و دهستان را تدارک ندیده و با عجله آب گیری و افتتاح سد را با غرور کاذب اما ویرانگر به سرانجام رساندند( صرفا با ایجاد دو اسکله دریایی در رکعت و گدار شهپیر ، با کمترین امکانات و آن هم برای مدت محدود و موقت تا ایجاد راه های زمینی و…..) ، بدون اینکه به سرنوشت مردم منطقه توجه داشته باشند و با گذشت بیش از ۱۵ سال همچنان شعار های بدون پشتوانه و واقعی آن ها گوش فلک را کر کرده است ( نمونه ی این شعارهای کاذب و دروغین رسانه ای کردن افتتاح پل سه بلوطک که مزین به نام شهید والامقام سردار قدرت الله علیدادی است ، توسط نماینده ی پوپولیستی شهرستان در فروردین ۹۸ ، پلی که هیچ ترددی بر روی آن انجام نمی گیرد و اگر ضربتی کار شود حداقل سه ماه دیگر آماده ی عبور و مرور محدود جاده ی دسترسی موقت بوده و برای استفاده دایم و تکمیل نهایی به یک سال زمان نیاز است ) .

واقعیت این است که امکانات ایجاد شده در دو اسکله ی رکعت و گدار شهپیر پاسخگوی نیاز مردمان ده ها روستا با جمعیتی انبوه نبوده و هر روز گستره ی مشکلات این مردم نجیب بیشتر می شود .برای کاهش آلام مردم ، کمک به ایجاد اشتغال پایدار و امرار معاش ، پاسخ به مطالبات بر حق آنان ، افزایش سطح امید برای زندگی ، جلوگیری از مهاجرت و…. نیازمند تعیین ضربآهنگ با اولویت تکمیل، احداث و….. راه های ارتباطی جاده ای ، ایجاد امکانات بهداشتی ، آموزشی ، رفاهی و……..است .

منصور کاووسی

دانشگاه فرهنگیان اهواز