چرا فولاد اکسین به خوزستانی ها واگذار نمی شود؟!

از نیمه ی اول دهه ی هشتاد و در چرخه ی تکمیل زنجیره¬ی تولید و بالا بردن ارزش افزوده محصولات در شرکت فولاد خوزستان، پروژه¬ای با عنوان” پروژه ی ورق عریض” تعریف شد. امکانات اولیه و پیش نیازهایی مانند: نیروی انسانی و آب و برق و گاز و مشاوره های پژوهشی و مهندسی مرتبط با […]

از نیمه ی اول دهه ی هشتاد و در چرخه ی تکمیل زنجیره¬ی تولید و بالا بردن ارزش افزوده محصولات در شرکت فولاد خوزستان، پروژه¬ای با عنوان” پروژه ی ورق عریض” تعریف شد. امکانات اولیه و پیش نیازهایی مانند: نیروی انسانی و آب و برق و گاز و مشاوره های پژوهشی و مهندسی مرتبط با موضوع، تامین و فراهم شد و یک قرارداد ۲۶۵ میلیون یورویی با شرکت سازنده ی دانیلی از سوی مسوولان وقت شرکت فولاد خوزستان منعقد گردید.

پس از پنج سال فعالیت مستمر، مدیران وزارت صنایع وقت، به هر دلیل آشکار و پنهان، تصمیم گرفتند این بخش از کارخانه ی فولاد خوزستان را تفکیک کنند و نام مستقل ” شرکت فولاد اکسین خوزستان ” را در همین راستا به این بخش جدا شده، اطلاق وبدون دادن هرگونه سهمی به شرکت مادر آن (فولادخوزستان) این اقدام را ثبت کردند. جالب اینکه مسئولان وقت وزارت صنایع آنچنان ناپخته وناشیانه این اقدام خود را بانجام رساندند که حتی تعهدات ارزی پروژه را از روی دوش فولاد خوزستان برنداشتند(تعهداتی که هنوز هم بدون هر دلیلی وجود دارد).

در آن بازه ی زمانی، چنین تصمیمی فاقد هرگونه توجیه منطقی و اقتصادی بود و کارشناسان و اهل فن، این نکته را گوشزد کردند. چرا که در طراحی اولیه ی پروژه ی یاد شده مقرر شده بود، همه ی تولیدات اسلب فولاد خوزستان به پروژه¬ی ورق عریض که در فاصله  پانصد متری! این کارخانه قرار داشت، هدایت شده و پس از تولید ورق هایی با سایزهای ویژه، برای ایجاد ارزش افزوده¬ی بالاتر وارد بازار شوند.در حالی که زیرساخت های مربوط به تکمیل زنجیره ی تولید فولاد اکسین در شرکت فولاد خوزستان با صرف هزینه های هنگفت و در نهایت خلاقیت و دقت، طراحی شده بود؛ جداسازی این پروژه و مستقل کردن آن با عنوان تازه، شوک غیراقتصادی بزرگی به مجموعه ی فولاد خوزستان وارد کرد.

تجربه ی ناموفق ده¬سالهی این اقدام، امروزه ثابت کرده است که چنین تقسیم غیرمنطقی که در همان زمان نیز با اعتراض مواجه شده بود، نه تنها موجب استهلاک و هدررفت توانایی های کارخانه ی فولاد اکسین و زیان ده شدن وتلنباری از بدهی آن گردیده، که نشان از فقدان اندیشه ی مدیریت سرمایه¬گذاری و نبود اندیشه¬ی اقتصادی دارد که چنین فرصت عالی را تبدیل به موقعیتی غیرمفید و ناکارآمد کرده است. بگونه ای که کارخانه یادشده در اکثر اوقات تعطیل و یا زیر ظرفیت به تولیداتی بسیار معمولی و صرفا برای جلوگیری از بن بست کارگری مشغول بکار است.

واقعیت این است که اگر افکار عمومی، نماینده¬ای برای پیگیری مطالبات برحق جامعه خوزستان داشت، باید امروز از وزارت رفاه خواهان دریافت این پاسخ می بود که در برابر ناتوانی و عدم مدیریت سرمایه شرکت فولاد اکسین، چه پاسخی برای مردم خوزستان و مردم ایران دارد و اساسا چرا پس از این همه مدت و با وجود مشخص شدن ضعف¬ها و زیانبار بودن عملکرد شرکت اکسین، نسبت به واگذاری این کارخانه به کارخانه¬ی مادر، یعنی فولاد خوزستان اقدام نمی-کند؟!

در حقیقت و پس از تاکید و دستور رییس جمهور مبنی بر واگذاری بنگاه های دولتی به مردم ، وزارت رفاه می بایست، پیشقراول تبعیت از این دستور رییس جمهور می بود. و سهام شرکت فولاد اکسین را در یک فرایند منطقی و فوری به شرکت فولاد خوزستان واگذار می کرد. متاسفانه ظرف ده سال گذشته و به دلیل یک اشتباه و محاسبه ی غلط تاریخی؛ نه تنها کارخانه فولاد اکسین در تامین مواد اولیه¬اش موفق نبوده که با این اهمال و نبود نگاه استراتژیک، هم استان خوزستان از توسعه ی یکی از مهم ترین بخش¬های صنعتی خویش در حوزه ی فولاد بهره مند نشده است، که کل کشور و میهن اسلامی عزیز ما از این ناحیه متضرر شده است.

حال ضرورت دارد که وزیر رفاه و معاونان این وزارتخانه بیش از این نسبت به حقوق از دست رفته ی جوانان متخصص و درگیر این صنعت درآمدزا کوتاهی نکنند و برای ارتقای ظرفیت های اشتغالزایی که امروزه از مسائل حاد اقتصاد ماست، توجه و عنایت ویژه شود و از طرفی، دست از پافشاری غیرمنطقی بر ابقای مستقل بودن فولاد اکسین بردارند و به دستور رییس جمهور در واگذاری کارخانه ی اکسین به خوزستانی ها تمکین نمایند.