مردم ملاثانی با قلبی مالآمال از عشق به امام خمینی …….

نعیم حمیدی : شنبه شب (۶۸/۳/۱۳) از طریق خبر ساعت ۱۹ سیما اعلام شد ،حال حضرت امام (ره) بشدت وخیم شده و پزشکان معالج ایشان خواهان دعای خیر و توسل مردم خداجوی ایران هستند.همه بچه های حزب الهی و بسیجی ملاثانی همگام با سایر اقشار امت ایران اسلامی بسوی مساجد شتافته تا امام را دعا […]

نعیم حمیدی : شنبه شب (۶۸/۳/۱۳) از طریق خبر ساعت ۱۹ سیما اعلام شد ،حال حضرت امام (ره) بشدت وخیم شده و پزشکان معالج ایشان خواهان دعای خیر و توسل مردم خداجوی ایران هستند.همه بچه های حزب الهی و بسیجی ملاثانی همگام با سایر اقشار امت ایران اسلامی بسوی مساجد شتافته تا امام را دعا کنند

بنده و حاج سیدعلی جعاوله (حسینی امین)به مسجد صاحب الزمان (عج) رفتیم ، جمعی از دوستان از جمله حاج عبدالامام فرمانده پایگاه شهیدرجایی ،یوسف حمیدی،ملا عبدالحسین ،ملا جلیل حسینی پور، حمزه مرداسی ،و….. بسیاری از اهل محل برای طلب شفای امام آمده بودند.

حاج هاشم حمیدی اصل شروع به قرائت دعای توسل کرد، اما هنگام زمزمه دعا دلمون شور می زد و بین خوف و رجا هروله می کرد.حاج عبدالامام پیراهن مشکی با خطوط طولی قرمز رنگ برتن داشت ، سیدعلی نگاهی به لباس حاجی انداخت و گفت : نعیم من در این لباس علامتی می بینم ،نکنه امام فوت شده!گفتم : سید تلویزیون اعلام کرده ،امام زنده است .فقط باید دعا کنیم.دعا را خواندیم و پس از آن ، همگی رهسپار خانه ها شدیم ، آن روزها خبری از ماهواره و اینترنت و شبکه های اجتماعی و موبایل نبود نهایتا مردم تا ساعت ۱۰ شب به خواب می رفتند . ولی همچنان دلها پر از شور و هراس بود.

صبح زود طبق برنامه برای اقامه نماز صبح بیدار شدم ،نماز را خواندم و در تعقیب آن کلی انواع و اقسام دعاها را برای سلامتی امام قرائت کردم.یک رادیوی نارنجی داشتم که در هفته بسیج سال ۶۷ بخاطر فعالیت در تبلیغات ناحیه از سوی حاج عبدالله حمیدیان و حاج لفته منصوری در مراسمی که با حضور سید اسماعیل موسوی فرمانده وقت سپاه اهواز به من اهدا گردید. همیشه پس از نماز صبح آن را روشن تا پس از گوش فرادادن به تلاوت قرآن و برنامه تقویم تاریخ ،از اخبار روزانه مطلع بشوم ، چون از نوجوانی علاقه شدیدی به شنیدن اخبار روزانه سیاسی کشور داشتم . آن روز اما رادیو همه اش قرآن پخش می کرد ،هی دلم شور می زد ،زبونم لال !! نکنه حضرت امام فوت شده. عقربه ساعت روی ۷ ایستاد (قبلا” ساعت ها را عقب جلو نمی کردند). پس از آهنگ خاص اخبار ، آقای حیاتی با صدای لرزان گفت : انا لله و انا الیه راجعون، خمینی روخ خدا به ملکوت اعلی پیوست…دیگه حتی نتوانستم ادامه بیانیه حاج سید احمد آقا رو گوش کنم،با صدای بلند شروع کردم به گریه و زاری .

 اومدم بیرون خونه اول صبح بود ،شهر خلوته،نشستم دم در یه دفعه سیدعلی جعاوله سراسیمه اومد جلوی خونه ،در حالی که چشماش ورم کرده و صورتش قرمز بود، گفت:امام فوت شده،چه خاکی برسرمان کنیم؟.حرکت کردیم سمت بسیج ،دیدیم خبری نیست ،فقط سربازهای وظیفه اونجا بودند یکی کفشش رو واکس می زد،دیگری صبحونه می خورد (فکر کنم عبدالرحمن خسرجی بود)، سعید راهی اومد جلو و گفت:امام فوت شد ،احتمالا” الان در کشور انقلاب بشه!

سید علی بدجور ناراحت شد ،گفت : بریم مسجد صاحب الزمان (عج)، رسیدیم اونجا فاتحه خانمی از اهالی (فکر کنم خواهر حاج شریف مروانی و همسر مرحوم کاظم العبدویس) برپا شده و خبری از بچه های بسیج و انجمن نبود.با عجله رفیم مسجد جامع ، حبیب شوشتری ،آقای مهدی عطار و دیگران …در حال آماده کردن مسجد برای مراسم امام بودند. حاج آقای معلم هم برای خوندن روضه آمده بود. گفتیم خب ، لااقل بشینیم همین اینجا و کمی گریه کنیم.

کم کم همه خبردار شده بودند، ساعت ۱۰ جمعیت زیادی در بسیج ملاثانی جمع شد. حاج عبدالله حمیدیان (فرمانده بسیج) و حاج لفته منصوری(معاون بسیج) در صحبت های جداگانه برای بچه ها سعی کردند تا همه را تسکین دهند و برنامه های بزرگداشت ارتحال امام را تدوین کنند

مقرر شد بعد از ظهر جلسه ای در سالن بسیج با حضور همه جوانان حزب الهی و بسیجی جهت برنامه ریزی مراسم امام برگزار شود..ساعت ۴ عصرهمه با لباس مشکی و چشمان گریان گردهم اومدند.برنامه وسیعی تدارک دیده شد ،البته با حضور گسترده مردم دیگه همه کارها دست آنها افتاد و هرکس در حد توان و سلیقه خود برنامه ای را اجرا می کرد.حاج عبدالامام ،یوسف حمیدی ،حمزه مرداسی و …اقدام به نصب سیستم صوتی گسترده در سطح شهر و در دو بلوار معلم و امام نمودند.مجالس روضه خوانی بمدت ۴۰ شب در مساجد صاحب الزمان و جامع برنامه ریزی شد.اما مهمترین برنامه روز ۱۶ خرداد همزمان با تشییع جنازه امام برگزار شد.

در آن روز جنازه نمادین امام توسط بچه های مسجد جامع تهیه و سیل جمعیت مردم از سمت مسجد بسوی زمین ورزشی سابق (مخابرات فعلی) به راه افتاد،باور کنید ،تصور آن جمعیت بسیار گسترده اونهم در آن مقطع باتوجه به جمعیت کم شهر دور از انتظار بود،اما مردم اومدند و یک آیین بیادماندنی را در تاریخ ملاثانی و برای تجلیل از امام امت (ره) ماندگار ساختند.

حاج شیخ یاسر عماره، شیخ جابر ساعدی منش و مرحوم هادی عطار سوار بر یک بنز خاور ( متعلق به پدر حاج عیسی الباجی) برای سوگواران نوحه و مرثیه می خواندند.در همان روز اهالی ملاثانی با هزینه های شخصی برنامه نهار جهت پذیرایی از عزاداران در مسجد صاحب الزمان تدارک دیدند،محل پخت و پز هم ساختمان انجمن اسلامی بود.بیاد دارم مردم ملاثانی داوطلبانه حدود ۴۰ راس گوسفند ، ۲ راس گوساله ۵۰۰ هزار تومان وجه نقد و یک کامیونت هندوانه بعنوان نذر برای امام و جهت پذیرایی از عزاداران اهدا کرده بودند که در کشور و استان خوزستان بی سابقه و منحصر بفرد بود.

در آن موقع آقای کبابی فرمانده بسیج اهواز که به مراسم آمده بود ،از این اقدام جالب مردم ملاثانی شگفت زده شد.روز بعد ۱۷ خرداد ،آیهالله موسوی جزایری که به تازگی از تهران پس اجلاس خبرگان و از انتخاب رهبری به اهواز آمده بود ،برنامه دیدار با ایشان و اعلام بیعت با رهبری در مصلی مهدیه اهواز تدارک شده بود.شاید باور نکنید ! در آن روز حدود ۲۵ دستگاه مینی بوس علاوه بر دهها خودروی سبک و حتی تریلی ،حامل صدها تن از مردم ملاثانی جهت آیین بیعت با رهبری عازم اهواز شدند .واقعا” در آن ایام قلب مردم ملاثانی همچون امروز مالآمال از عشق به حضرت روح الله (ره) بود.

✔️پ . ن :فراموش نمی کنم در ۱۶ خرداد و راه اندازی موکب بزرگ عزاداری امام ، آقایان حاج لفته منصوری و حاج محمد عساکره در اثر شدت گریه و سینه زنی از حال رفته و غش کردند که پس از انجام تزریق سرم و مراقبت های درمانی به هوش آمدند

 

***برگی از دفتر خاطرات و رخدادهای ملاثانی در دهه ۷۰