دختری بهنام «نون»… در باب یک پایان خوب…!
یک: نرگس خانوم دو سه ماهی است که پاهای خودش را به تیغ جراح سپرده… و تا آنجا که من میدانم عملی موفقیت آمیز داشته… هزینهی بیمارستان شده بود اندکی بیش از ۷.۵ میلیون تومان… که خدا را شکر توانستیم آن را مهیا کنیم… البته دستمزد پزشک جراح چند میلیونی شده بود که آن را […]
یک: نرگس خانوم دو سه ماهی است که پاهای خودش را به تیغ جراح سپرده… و تا آنجا که من میدانم عملی موفقیت آمیز داشته… هزینهی بیمارستان شده بود اندکی بیش از ۷.۵ میلیون تومان… که خدا را شکر توانستیم آن را مهیا کنیم… البته دستمزد پزشک جراح چند میلیونی شده بود که آن را خانوادهی نرگس خانوم از جایی دیگر فراهم کردهاند گویا…
دو: حالا هم دارد دورهی کار درمانی را طی میکند… که از قرار جلسهای ۴۵ هزار تومان است… و به مدتزمان هنوز نامشخصی باید ادامه پیدا کند… به لطف دوستان، مبلغ چهار میلیون تومان هم برای اینکار مهیا شد… تا صرف هزینههای کار درمانی و خرید کفش مخصوص برای دخترک قشنگ ما شود…
سه: در این بین ما تلاش زیادی کردیم که از هزینهی درمان بکاهیم… برای همین هم یکی از دوستان لطف کرد و مسئولیت بیمهی تامین اجتماعی خانوادهی نرگس را به عهده گرفت… اما با وجود بیمه، نه بیمارستان(بقیه الله) بیمه را پذیرفت و نه پزشکی که کار درمانی را به عهده دارد… ببینید چه نظام بیمهی درمانی قشنگی در این کشور حکمفرماست…
چهار: حالا بههرحال… دخترک عزیز حکایت ما دارد تلاش میکند که راه برود… و هر کدام از دوستان در این راه، گامی برداشتهاند… میدانم که دارم با تاخیر مینویسم… اما به گردنم بود که به دوستان خبری بدهم…
پینوشت اول: عکس ضمیمه، فاکتور هزینههای بیمارستانی نرگس خانوم ماست…
پینوشت دوم: بماند برای بعد…
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰