اوج گرفتن زیباست، اما نه بربال هواپیما!

بر کسی پوشیده نیست که امروز کشور ما باچالش های زیادی روبرو ودرحال پنجه کردن با انهاست .بعضی از این چالشها نتیجه سیاست های نادرست و عملکرد بدور از حکمت و مصلحت دولت مردان و بعضا ناشی از تاثیرات انقلاب اسلامی و تعدادی هم ساخته و پرداخته کشورهای متخاصم جهانی و رقبای منطقه ای هستند.با […]

بر کسی پوشیده نیست که امروز کشور ما باچالش های زیادی روبرو ودرحال پنجه کردن با انهاست .بعضی از این چالشها نتیجه سیاست های نادرست و عملکرد بدور از حکمت و مصلحت دولت مردان و بعضا ناشی از تاثیرات انقلاب اسلامی و تعدادی هم ساخته و پرداخته کشورهای متخاصم جهانی و رقبای منطقه ای هستند.با نگاهی هرچند سطحی میتوان به عمق مشکلات فراروی کشور و حکومت و حاکمیت پی برد ، من این چالش ها را تحت عنوان واقعیت های تلخ !! در بُعد خارجی و بُعد داخلی نام می برم . که در این گفتار ابتدا به چالش های خارجی و دلایل پیدایش تعدادی از انها و سپس به چالش های داخلی می پردازم .

امروزه در بعد خارجی مهمترین چالش ها را می توان به ترتیب به دشمنی روز افزون آمریکا و خروج این کشور ازبرجام -ضعف اروپادر برابر آمریکا و تبعیت این کشورها از سیاست های جهانی این کشور – بازی مار و پله ای روسیه با ایران در روابط فی مابین و بین المللی – بحران ایجاد شده با همسایگان در جنوب خصوصا عربستان سعودی ودر شرق، با کشورهای پاکستان و افغانستان ودر غرب با عراق بدلیل مسائل لاینحل که چون بمب ساعتی هرلحظه امکان منفجر شدن دارند وهمچنین شرایط ویژه وخطرناک این کشوربعد از اشغال توسط آمریکا و وجود داعش .. ودر شمال با کشورهای حوزه دریاچه خزر -مبارزه با اسرائیل – حمایت از گروه های فلسطینی -بحران سوریه ، لبنان ، یمن ، بحرین – استفاده از تکنولوژی ضعیف و بسته چینی و تکیه بر این کشور در امور اقتصادی بعنوان الترناتیو … نام برد .این موارد فوق بعنوان مهمترین وبحث برانگیز ترین چالش های ژئوپولتیکی و عقیدتی و سیاسی .. هستند که بطور مستقیم و یاغیر مستقیم منافع ملی ، اقتصاد ، وروابط با خارج و بعضا داخل کشور را تحت تاثیر قرار میدهند .همان طور که میدانیم حکومت و حاکمیت بعنوان متولی امر و تعیین کننده سیاست های داخلی وخارجی ،و مرز کشور بعنوان عامل هویت بخشی جغرافیایی ،دوعنصر مهم ژئوپولتیک شناخته میشوند که نقش مهمی در ایجاد وحل این چالش ها دارند.

امریکا و برجام :

چهل سال از انقلاب اسلامی می گذرد ، دراین مدت چندین حکومت در دو کشور برسرکار آمدند و رفتند اما تاکنون راه حلی برای حل وفصل مناقشه ها و اختلافات فی مابین ارایه نشده است بلکه دوطرف با نهادن شروط غیر معقول و بعضا غیر منطقی (گرچه بنا به اظهارت بعضی از خبرگزاریها در پشت پرده مذاکراتی خجول در حال انجام است) واگرایی وفاصله ی بین دوطرف را وسیع تر می نمایند .شوربختانه خروج امریکا از برجام و سرکارآمدن راستگرایان افراطی و اتخاذ سیاست های خصمانه علیه ما کفه ترازودر داخل کشور را به نفع شعارییون سنگین تر و صدای شعورییون را کم نواتر نموده است.بعنوان یک شهروند از حاکمیت و حکومت در کشور خودم این سوال را میپرسم : بعد از چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی و خصومت دو طرفه چرا باید اقتصاد وسیاست و روابط خارجی کشور با سرکارآمدن هررییس جمهور با یک بینش خاص تحت تاثیر قرار گرفته و بعضا دچار بحران می شود؟

از تاثیرات سرکار امدن ریگان و بوش وپدر وپسر و کلینتون واوباما بدلیل پرهیز از اطاله کلام چشم پوشی می نمایم اما برای نمونه در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ان کشور فردی بنام ترامپ خودرا نامزد می نماید ،اوبطور علنی خروج از برجام و مهار و محدود کردن ایران با استفاده از همه ابزارها خصوصا تحریمهای ناجوانمردانه و بسیار دقیق وسخت را سرلوحه شعارهای اتنخاباتی خود قرار داد.ناخواسته وجود این شرایط کشور را بر سر یک سه راهی قرار میداد که دوتای انها بدتر ار دیگری است تسلیم یا جنگ واما -راه سوم اینکه دولتمردان ما دو (۲) سال وقت داشتند که با اتخاذ راهکارهای مناسب و تدارک امر برای مقابله و یا حداقل با بکارگیری تدابیری خاص نسبت به کاهش تاثیرات این وعده های انتخاباتی اقدامات لازم را انجام میدادند .

ولی متاسفانه شواهد امر گویای چیز دیگری است و عملا ودر خوشبینانه ترین حالت احتمالا سردمداران و تصمیم گیرندگان ،بخیال خود چنین پنداشته اند که سخنان ترامپ وعده های خام انتخاباتی بیش نیستند و توانایی عمل به آنها را ندارد (کافر همه رابه کیش خود داند ) و جالبتر از ان عده ای در داخل کشور مشتاقانه انتظار ورود ترامپ به کاخ سفید را می کشیدند و سرمست ،همگام با او خروج از برجام را یک افتخار انمود میکردند. وعده ای هم در پی مصالح خودروسیه و چین وهند را آلترناتیوی مناسب میدانستند غافل از اینکه همه این کشورها و حتی اتحادیه اروپا در نظام نوین جهانی و روابط بین المللی بدون آمریکا و دلارهای این کشور ،هنرپیشه ای بدون کارگردان هستند که قدرت وتوانایی تبدیل سنیناریو را به فیلم ندارند و هیچ وقت منافع ملی خودرا فدای منافع ما نخواهند کرد .وبرای اثبات این مدعا کافیست به خروج شرکتهای اتحادیه اروپا با وجود حمایت ظاهری و علنی این کشورها از برجام اشاره نمود.آیا این امر جز ترس از تحریم ، یآس ،سرسپردگی ووابستگی این شرکتها به کارتل ها و لابی های اقتصادی -سیاسی امریکایی چیز دیگری است ؟ هنوز تصمیم گیرندگان در اوج توهم درحال پروازند اما بر بال هواپیما ….

ادامه دارد

سید شریف موسوی – اهواز