نگاه قهر آمیز به حاشیه اوج تبعیض و بی عدالتی است!

در دوران استقلال لبنان در سال ۱۹۴۳ م موج مهاجرت مردم از مناطق روستایی جنوب، بقاع و جبل به سوی بیروت برای یافتن کار و زندگی بهتر افزایش یافت. همچنین به دنبال حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ م بخش وسیعی از مناطق جنوب لبنان به اشغال در آمد و بخش اعظم اماکن آن […]

در دوران استقلال لبنان در سال ۱۹۴۳ م موج مهاجرت مردم از مناطق روستایی جنوب، بقاع و جبل به سوی بیروت برای یافتن کار و زندگی بهتر افزایش یافت. همچنین به دنبال حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ م بخش وسیعی از مناطق جنوب لبنان به اشغال در آمد و بخش اعظم اماکن آن خالی از سکنه شد لذا دهها هزار نفر به حکم جبر و ناچاری راهی حاشیه جنوبی بیروت شدند. صرفنظر از برخی تفاوتها اما ماهیت شکل گیری ضاحیه یا حاشیه جنوبی بیروت و بخش عمده ای از مناطق حاشیه جنوب غرب اهواز از حیث علل و عوامل یکی است، با این تفاوت که نگاه مسئولان دو شهر بیروت و اهواز به موضوع حاشیه نشینی تفاوت اساسی و محتوایی دارد.

هر کس وارد ضاحیه بیروت بشود، اصلا باور نمی کند که چنین منطقه ای، چند دهه پیش ، یک حاشیه فقیر نشین و کم برخوردار بوده است، فقدان یا کمبود حداقل های رفاهی، خدماتی، بهداشتی در مناطق حاشیه ای اهواز این تناقض را ایجاد می کند که با وجود نظامی که جزء جزء قانون اساسی آن بر عدالت و انصاف و تعامل انسانی با نابرخورداران تاکید می کند، واقعا محل تامل و بحث است که چگونه ممکن است چنین مناطقی کماکان در محرومیت غوطه بخورند و حتی تهدید به حذف نیز بشوند. نکته جالب در روند شکل گیری حاشیه جنوبی بیروت آن است که این منطقه در حال حاضر یک سوم جمعیت لبنان را در خود جای داده است که این امر نشاندهنده وداع ضاحیه با مفهوم محرومیت و نابرخورداری است.

چنانچه ملاحظه می شود، عمر نسبی حاشیه جنوب غربی اهواز و حاشیه جنوبی بیروت تقریبا یکی است اما نگاه مسئولان، دستگاههای خدمات رسان و برنامه ریزان آن سامان نه تنها مبتنی بر حذف یا تهدید به قطع خدمات از منطقه حاشیه جنوب بیروت یا مقایسه میزان درآمد شمال – جنوب نبود بلکه با نگاه فرا انتفاعی، انسانی و کل نگر، ضاحیه بیروت را به منطقه ای مناسب برای زندگی و برخوردار از همه نوع خدمات و امکانات شهری و رفاهی نمودند. حاشیه بیروت اینک دارای ساختمانهای اداری، فروشگاههای بزرگ، مراکز مالی، اقتصادی و سفارتخانه هایی همچون کویت، مراکش، یمن، ایران، دفتر سازمان ملل و وزارتخانه هایی همچون وزارت کار، وزارت مهاجران، مخابرات لبنان، سازمان آب رسانی، بیمارستانها و درمانگاههای مختلف، دانشگاهها و آموزشگاهها، مراکز فنی و حرفه ای، شبکه ها و مراکز متنوع خبری و رسانه ای و … که این امر دال بر وسعت نگاه و نظر متولیان به مقوله توسعه شهری و دوری آنها از هر گونه اعمال سلیقه یا تنگ نظری دارد.

جای بسی تاسف است که مسئولان شهری اهواز بجای نگاه واقع بینانه مبتنی بر اصول انسانی که از قضا مورد تاکید قانون اساسی نیز می باشد، در بدعتی کم نظیر در صدد قطع حداقل های خدماتی موجود از مناطق به اصطلاح حاشیه شهر اهواز هستند وگرنه چه لزومی به مقایسه درآمد ناشی از مناطق َمتن اهواز با مناطق بسیار محروم وجود دارد. بررسی اظهارات اخیر مسئولان ارشد شهرداری از جمله معاون خدمات شهری در ارتباط با حاشیه جنوب غربی اهواز نشان می دهد که نگاه آنان نگاهی مبتنی بر توسعه نبوده و می توان بر آن عنوان یا وصف تهاجم اطلاق نمود. این نگاه مبنی بر اینکه مناطق موسوم به حاشیه جزایری مملو از مشکل هستند و صلاحیت همجواری با اهواز را ندارند، با یک نگاه مسئولانه فواصل بسیاری دارد.

اینان بدون توجه به دلایل جبری که در شکلگیری حواشی شهر دخیل هستند، قضاوتی یکطرفه نسبت ساکنان حاشیه را در پیش گرفته اند. آیا مسئولان مزبور اطلاع دارند که بخش قابل توجهی از ساکنان آن مناطق در حقیقت مهاجران شهری هستند که در پی یک سر پناه دائمی در رقابت سخت و نابرابر قیمت مسکن ، شکست خورده و به حاشیه پر حاشیه پناه آورده اند وگرنه آن ساکنان هم مثل آن مسئولان دوست دارند که در خانه های مجلل شمال شهر اهواز زندگی کنند و فرزندانشان را راهی بهترین مدارس نمایند و از مزایای رنگارنگ مرئی و نامرئی بهره ببرند. بر اساس ارقام اعلام شده کشور ایران دارای ۱۰ میلیون حاشیه نشین است که عمدتا از ساختار نامناسب شغلی، وجود نابرابری و تبعیض، کمبود تسهیلات خدماتی، بهداشتی، آموزشی و رفاهی، مسکن نامناسب و… رنج می برند، لذا به هر کس که گمان می کند با زمینه سازیهای گفتاری و موضعگیرهای کاملا جهت دار و سلیقه ای می تواند، راه حذف این مناطق از اهواز را هموار کند

باید گفت که، اولا: حاشیه نشینی اگر بیماری باشد، نشان دهنده عدم سلامت ساختارهای اقتصادی و اجتماعی است بنابر این ساکنان بنوعی معلول شرایط هستند و نه علت و مسئولان شهری اهواز چنانچه درصدد درمان این بیماری هستند باید به سراغ علل و عوامل بروند و تحت هیچ عنوانی به حق و حقوق ساکنان از جمله ارایه خدمات مناسب شهری تعرض نکنند. ثانیا: توانمند سازی تدریجی ساکنان، بهسازی محیط و ارایه خدمات اجتماعی و فرهنگی حداقل انتظار قانونی و اخلاقی ساکنان از شهرداری اهواز است. ثالثا: یکی از علل تراکم محرومیت در مناطق مذکور، در حقیقت نگاه تمرکزگرای سیستم دولتی و شهرداری بر مناطق مرفه نشین و مرکزی شهر است، بگونه ای که طی سالیان سال بیشتر امکانات مادی به آن مناطق تعلق می گیرد که چنین امری با سلامت وجدان منافات دارد. واقعا نباید حاشیه نشینان را در اتفاقی که خودشان در ایجاد آن مقصر نبودند، پیشاپیش محاکمه، محکوم و تنبیه کرد.

در بازگشت به نحوه ارتقاء و ترقی منطقه حاشیه جنوبی یا ضاحیه بیروت اگر فرض را بر این بگذاریم که دریچه دید و وسعت نظر مسئولان شهری ( اعم از شهردار، معاونین و حتی نهاد ناظر و برنامه ریز یعنی شورا ) به اندازه مسئولان شهری ما بود، ( یعنی تلقی شهردارچیهای بیروتی از حاشیه شبیه به تلقی مسئولان شهری اهواز می بود ! ) آیا امکان تغییرات سریع و جهشی در ضاحیه امکان داشت؟ لذا اساس تفاوت نه در وجود یا عدم وجود امکانات است و نه در پایتخت بودن بیروت، بلکه اساس تفاوت در نگاه و عمق اعتقادی و دانش آن مسئولان به مقوله توسعه و حس والای نوع دوستی است که هجوم و یورش اخیر مسئولان ارشد شهرداری بیانگر نگاهی دیگر نسبت به ساکنان حاشیه است.توضیح: اعضای شورای شهر اهواز بدلیل عدم واکنش به اظهارات غیر کارشناسی چند مسئول شهری یا همراه شدن با آنان، قهراً مخاطب این نوشتار نیستند.

علی عبدالخانی

▫ یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۷