کسب و کار دانشگاهی با برگه رای شهروندان! / ماکان نامیزاد

در یک سال گذشته دانشگاهی در اهواز افتتاح شد که از عجایب روزگار است،دانشگاهی از تیره علمی کاربردی و مربوط به مدیریت شهری،مدیریتی که با سرمایه مردم به قاعده باید خدمتگذار مردم باشد و دانشگاهی که قرار است دانشجویان را به سرمنزل مقصود برساند و آنان را به دانش روز مسلح کند تا در جامعه […]

در یک سال گذشته دانشگاهی در اهواز افتتاح شد که از عجایب روزگار است،دانشگاهی از تیره علمی کاربردی و مربوط به مدیریت شهری،مدیریتی که با سرمایه مردم به قاعده باید خدمتگذار مردم باشد و دانشگاهی که قرار است دانشجویان را به سرمنزل مقصود برساند و آنان را به دانش روز مسلح کند تا در جامعه فردی مفید و فرهمند باشند. بگذارید از منظر دیگری به این موضوع نگاه کنیم؛واقعیت امر این است که در اهواز و استان خوزستان چندین دانشگاه و دانشکده و مرکز علمی در حال تولید دانشجو و فارغ التحصیل در رشته های مختلف هستند،اما آنچه باعث شده این سازمان شهری به صرافت تولید یک عدد دانشگاه بیفتد چه بوده؟!

(رکسانا-roxana)فال%20کسب%20و%20کار

آیا در این دانشگاهها علم روز تدریس نمی شود؟آیا این دانشگاهها دور از استانداردهای علمی هستند ؟ و مجموعه خردمند و فرهمند سازمان مذکور این دانشگاهها را در حد و اندازه سازمان خود نمی بینند؟! آنگونه که آمارهای منتشر شده نشان می دهند بیش از دو هزار نفر از کارکنان سازمان،از فارغ التحصیلان همین دانشگاهها در اهواز و سایر جاها هستند؛آیا این سازمان خدماتی،از توان این عدد هنگفت به اندازه کافی و درست استفاده کرده که حالا در پی گسترش مدارک تحصیلی است ؟! به نظر میرسد باید به این پرسش پاسخی منفی داد؛فی المثل یکی از اعضای شورای اسلامی اهواز بیان کرده که عموم تحصیلگردگان این مجموعه از نوعی تبعیض و عدم وجود شایسته سالاری رنج می برند و آنچنان که عضو برجسته این شورا سید مهدی آلبوشوکه گفته ساختار سازمانی این مجموعه جایی برای دانش محوری و بروز نخبگی نیست،پس چگونه می توان در چنین فضای متصلبی که با دانش رابطه ای متضاد دارد به دنبال تاسیس و افتتاح یک عدد دانشگاه بود؟!

این داستان را حتما شنیده اید که بزرگی به فردی چاه کن گفت برایم چاهی بکن،آن چاه کن پس از اندکی کندن به آن بزرگ گفت :آقا تصور نمی کنم که از این چاه به آبی برسید،پاسخ آن بزرگ اما در تاریخ ثبت شد؛وی به چاه کن گفت تو چاهت را بکن اگر برای من آبی ندارد برای تو نان که دارد،حالا داستان این دانشگاه است؛اگر در این دانشگاه آبی برای شهر پیدا نمی شود اما نانی و حکمی آن هم برای خانواده ای در پی داشته است. حالا اما چه کسی پاسخگوی آن تعداد چهارصد نفری خواهد بود که آمده اند و در این دانشگاه شاید به تصور دانش شهری روز و امید پنهانی اشتغال پس از فارغ التحصیلی،ثبت نام کرده اند و شهریه می پردازند و در نهایت آنچه به دست می آورند مدرکی است که حتی نشانی از دانشگاهی حرفه ای و صاحب نام بر رویش نیست و پس از فارغ التحصیلی چنانچه بخواهند هر گونه فرم استخدام و … را پر کنند برای معرفی دانشگاهشان باید حتی کروکی محل را همراه کنند،البته در میان این چهارصد نفر،عده ای هستند که فقط برای گرفتن مدرکی آسان آمده اند

اینان از جمله همان دسته ای هستند که در پی نبود آبی از فوران شلال دانش دانشگاه برای شهر؛ به نانی و مدرکی خواهند رسید اما سایر جوانان را چه کسی نان خواهد داد،آن هم در چنین آب راکدی؟!خاصه در دانشگاهی که به شکلی غریب،محلی برای مدیریت و سیاست ورزی در فضایی خانوادگی شده است؛خانواده هایی که با چشیدن طعم شیرین نمایندگی در شورای شهر اهواز،اینک سودای صندلی های سبز بهارستانی آن هم از شهری دگر، جان شان را غلغلک می دهد، فقط شهروندان عزیز آن شهرها مطمئن باشند با رایی چنین می توانند در ثواب ساختن یک زندگانی زیبا و پر جلوه برای زن و شوهران شیفته خدمت مشارکت کنند.پس لطفا رای تان را نذر هیچ نیازمند دیگری نکنید، اینگونه می توانید مطمئن باشید که این رای در ساختن یک دانشگاه کاربردی موثر خواهد بود، گیریم که کاربرد این دانشگاه فقط خانوادگی باشد