کالبدشکافی تاریخی جریان باستانگرایی وپان ایرانیسم / بقلم سید نشعان آلبوشکه

واژه پان ایرانیسم نخستین بار در سال 1306 توسط محمود افشار یزدی وارد فرهنگ سیاسی ایران شد و در شهریور1336 حزب پان ایرانیست در شهر تهران بنیانگذاری شد.محمود افشار اندیشه ی پان ایرانیسم را برای دفاع از تمامیت ارضی ایران در مقابله با حملات پان ترکیسم وپان عربیسم پیشنهاد کرد، البته ایشان برای این ایده […]

واژه پان ایرانیسم نخستین بار در سال 1306 توسط محمود افشار یزدی وارد فرهنگ سیاسی ایران شد و در شهریور1336 حزب پان ایرانیست در شهر تهران بنیانگذاری شد.محمود افشار اندیشه ی پان ایرانیسم را برای دفاع از تمامیت ارضی ایران در مقابله با حملات پان ترکیسم وپان عربیسم پیشنهاد کرد، البته ایشان برای این ایده خود توجیه داشت؛ در ترکیه اتاتورک که پس از فروپاشی امپراطوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول قصد داشت تا از این امپراطوری از هم گسیخته هیبتی جدید بسازد سعی در زدودن وجهه اسلامی وجایگزینی مکتب لائیسم با ابزار پان ترکیسم کرد و ما حصل این تلاش ترکیه ای جدید شد که هیچ شباهتی با یک کشور داعیه دار رهبری کشورهای اسلامی نداشت و بیشتر به یک کشور اروپایی شبیه بود تا یک کشور مسلمان.

اما در همسایگی ترکیه تحولات جدیدی در شرف وقوع بود و آن اندیشه ملیت و وطن پرستی در ایران بود. اندیشه ای که متاثر از غرب بود، متاثر از ان جهت که اندیشگران عصر قاجار از فرنگ آمده بودند شخصیتهایی همچون آخوند زاده، جلال الدین میرزای قاجار، مستشارالدوله تبریزی، طالبوف و میرزا آقاخان کرمانی از نویسندگان آن دوره بشمار میروند که مروج تفکرات ناسیونالیستی در ایران بودند. فتحعلی اخوندزاده ناسیونالیست باستانگرا ونژادگرا عمدتاً عرب ستیزی را در ان دوره ترویج میکرد. سپس آقاخان کرمانی با معرفی دین زرتشت بعنوان کاملترین دین ومترقی ترین کیش باستانی به این تفکر دامن زد و مفاهیمی مانند زبان ملی، وطن پرستی، گذشته درخشان باستانی، پادشاهان اسطوره ای (در راس انها کورش کبیر) را وارد ادبیات ایران کرد و در روزنامه هایی همچون وطن توسط میرزا حسین خان سپهسالار و روز نامه هایی مانند اختر در خارج از کشور با انتشار نوشته های جلال الدین میرزا رایج شد. در واقع ناسیونالیسم با گرایش به تاریخ واحیاء فرهنگ تاریخی وجه غالب جریان روشنفکری آن دوره بود. چنانچه میبینیم نماد فَروِهَر (Farvehar)را فروغی وارد کتابهای خود کرده وجالب اینجاست که اکثر نوشته های فروغی جزء سرفصل های درسی بود.

از طرفی رشید یاسمی اولین کسی بود که در زمان وزارت قراگوزلو در تدوین کتاب تاریخ سالهای پنجم و ششم ابتدایی، بعد از تاکید ویژه وگزینشی در باب شاهان هخامنشی وساسانی کورش را از مردان بزرگ عالم معرفی نمود و دلیری،کاردانی ودادگری با ملل مغلوب را به او نسبت میدهد. همچنین وی سیاست جنگی شاپور دوم در برابر حمله های عربهای جنوب ایران را ارج نهاده واز عربها بعنوان قومی وحشی نام میبرد. با بررسی دقیق جریان باستانگرایی و پان ایرانیسم متوجه میشویم که با روی کار آمدن رضاخان این جریان شیب تندی بخود میگیرد. بنای تخت جمشید که تا ان زمان متروکه بود مورد کاوش وترمیم قرار میگیرد واز ان بعنوان سمبل ایران باستان واقتدار ایرانیان یاد می شود. البته در کالبد این همه تلاش، رضاخان هدفی بزرگ را در سر میپروراند، تا هویت ایرانی را بصورت متمرکز در یک دولت مرکزی با ایده هایی مشخص در آورد، اما این هدف چالشی بزرگ درپی داشت چالش میان فرایند نوسازی وارزش های سنتی وعرفی ودینی را در پی داشت. شکاف حاصل از این منازعه تا پایان عمر سلسله پهلوی ادامه داشت.اصلاحات و نوسازی فرهنگی رضاشاه بر محورهایی همچون ناسیونالیسم، باستانگرایی، تجددگرایی و مذهب زدایی میچرخید .در محور ناسیونالیسم تاثیر نهادهای نوپدید و ترویج باستانگرایی با تاکید بر یکتایی نژاد اریایی و برتری فرهنگ فارسی به تاسیس فرهنگستانی با همین رویکرد انجامید.

باپیروزی انقلاب اسلامی درحرکت این جریان وقفه ایجاد شد ولی با اغاز جنگ تحمیلی کم کم بعضی از نحله های آن جریان بروز کردند منتهی بادرایت و نبوغ معمار کبیر انقلاب با اعلام اینکه جنگ ما جنگ اسلام وکفر است فرصت بروز را از این جریان گرفت. دوره فتور جریان باستانگرایی تا دوران اصلاحات-1376- ادامه داشت ودر زمان اصلاحات-1376-1384- باتوجه به فضای باز سیاسی و مطبوعاتی، باستانگراها و پان ایرانیستها جانی تازه بخود گرفتند. طبیعی بود که درجریان اصلاحات بنوعی احساس ازادی عمل میکردند اما انچه مایه تعجب بود زمانیکه نامزد اصولگرایان یعنی احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید تصور می شد که با توجه به صبغه ی مذهبی احمدی نژاد اصولگرا باز هم شاهد رکود فعالیت باستانگرایان باشیم ولی در کمال تعجب وضع برعکس شد واحمدی نژاد چفیه بسیج را برگردن مجسمه ی کورش انداخت!!! واین شاید چراغ سبزی برای فعالیت باستانگراها بود.

شاید احمدی نژاد قصد داشت تا تاریخ باستان ایران را با این چفیه به دین مبین اسلام گره بزند غافل از اینکه نمیتوان دو ایدئولوژی متفاوت را با هم پیوند داد جریانی که اسلام را همچون غل وزنجیر در پای خود میبیند وکلید این قفل را باستانگرایی و پان ایرانیسم میداند طبیعیست که در اولین فرصت فقل را باز کرده ودور میاندازد.متاسفانه این تفکر نوعی جریان ستیزه جو است و ایده خود را با تحقیر دیگر ایده ها بسط میدهد که این امر نوعی تقابل در آینده بوجود خواهد آورد و اگر کنشگران سیاسی و جامعه شناسان برای این جریان راه حلی منطقی وگفتمان سازنده نیابند بی شک میتواند در سطح امنیت ملی و وحدت اقوام تنش ایجاد کند.نگارنده هنگامیکه در فضای مجازی درباره پان ایرانیسم تحقیق میکردم خبری عجیب نظرم را جلب کرد وآن خبر برگزاری نشست پان ایرانیستها در استان خوزستان و شهر اهواز در ایام نوروز سال94 بود خبری که در صورت صحت می تواند پیامدهای خطرناکی در پی داشته باشد. اینکه این جریان آزادانه در استان خوزستان جلسات برگزار می کند و بی مهابا ایده های رادیکالی خود را ترویج می کند جای تامل بسیار دارد.

معتقدم در صورت صحت خبر مراجع امنیتی واطلاعاتی بایستی پاسخگو باشند چرا که فعالیت شوونیستها میتواند بزرگترین ضربه را بر وحدت وهمدلی وارد کند نباید فراموش کنیم بهترین الگو برای ایران چند قومیتی، نظام جمهوری اسلامی ایران است، به این دلیل که اکثریت قاطع ایرانیان مسلمانند ودین مبین اسلام میتواند بهترین حلقه وصل باشد دینی در سایه ی آن همه اقوام محترم و عزیزند. نه فارس بر ترک ارجحیت دارد و نه ترک بر کرد والخ وهمه در پرتو این خاتم ادیان برابرند. دقیقا بر خلاف تفکرات پان ایرانیستی که در آن برتری نژادی از پایه های اعتقادی این جریان است و گفتمانی برای برابری وتامین حقوق اجتماعی سایر اقوام ندارد.درنهایت معتقدم که اندیشه های باستانگرایی وجریانهای شوونیستی وپان ایرانیستی از کشورهای بیگانه حمایت میشوند کشورهایی که تمام تلاش خود را بر تضعیف نظام مقدس اسلامی وکاشت بذر فتنه در ایران متمرکز کرده اند، غافل از اینکه مادامیکه آفتاب اسلام بر این سرزمین میتابد خللی در همدلی و همزبانی این مرز و بوم وارد نخواهد شد. اما این امر به این معنی نیست که این تفرقه افکنان آزادانه دراین کشور اسلامی جولان دهند و بذر نفاق را در میان اقوام بکارند.پایان مقال را با جمله ای گهربار از امام خمینی رض مزین میکنم که فرمودند:ماهرچه داریم از برکات اسلام است .

سید نشعان آلبوشوکه