آلبوشوکه عضو پارلمان شهری اهواز :خاک همچنان بر سر و روی مردم می نشیند و حلقوم کودکان مان را می فشرد

شهروند اهوازی و کلیت مردم استان ما،در چند هفته اخیر شاهد هجوم خاکی بودند که روند زیست شان را مخدوش کرده و سلامت شان را در گرو نهاده،در این میان بسیاری از صاحب نظران و مسئولین، مصاحبه ها کردند و برخی وعده های زمان مند دادند،از معجزه های کوتاه مدت تا برنامه ریزی های بلند […]

شهروند اهوازی و کلیت مردم استان ما،در چند هفته اخیر شاهد هجوم خاکی بودند که روند زیست شان را مخدوش کرده و سلامت شان را در گرو نهاده،در این میان بسیاری از صاحب نظران و مسئولین، مصاحبه ها کردند و برخی وعده های زمان مند دادند،از معجزه های کوتاه مدت تا برنامه ریزی های بلند مدت،در کیسه وعده ها همه چیز بود و البته هیچ چیز،اما خاک همچنان بر سر و روی ما می نشست و حلقوم کودکان مان را می فشرد،بیمارستان ها شاهد خاموش درد مردم ما بودند.

_1_~1

پرسش اصلی اما هنوز بی پاسخ است،به راستی چه اتفاقی افتاده!بر طبیعت خونگرم خوزستان چه گذشته که چونان دیوانه ای زخمی،گریبان چاک کرده و مردم خود را به زیر تیغ تیز خاک آشفته،تنها سپرده است؟!هرکسی چیزی گفت و مردم شنیدند و گاه باور کردند و گاه نه،کسی گفت منشاء خاک خارج از کشور است و لابد در میان داعشی های بدتر از کافر،آنچنان که می بینید داعشی های مجنون حتی خاک را دیوانه کرده اند،کسی دیگر اما انگشت اشاره را نزدیک تر گرفت و گفت این خاک؛خاکی همسایه است و هموطن،و جنونی که می بینید محصول زخمی است که نامش را چاه نفت گذارده اند،چاهی که تن هور عظیم و عزیزمان را خونی کرده است.

به هر روی خاک اما میهمان خانه های ما بوده است و آنچنان که به نظر می رسد این میهمان را سر بازگشت نیست و یا زمانی دراز را در کنار ما خواهد بود.واقعیت امر این است که ما خلیفه خوبی برای خداوند نبوده ایم،مایی که نام مان را خلیفه الله نهاده و دین مان بیش از تمام ادیان و مسالک جهان به حفظ طبیعت تاکید دارد،کافی است تنها به این کلام رسول امین«ص»توجه می کردیم که می گوید: «ان قامت علی احدکم القیامه و فی یده فسیله فلیغرسها»اگر قیامت شد و در دست شما نهالی بود،ان نهال را بکارد،طبیعت در اسلام تنها فضایی برای مصرف آدمی نیست بلکه آینه جمال و جلال خداوندی است،همانکه امر می فرماید:«قل سیروا فی الارض فانظروا کیف بدا الخلق.همشهریان عزیز و همکاران گرامی،غرض از این کلام،گزارش اندوه و غم ناله نیست،بلکه می خواهم چندموردی را که تصور می کنم می باید در نظر گرفت به سمع و نظرتان برسانم و آنکه که باید بشنود؛شنوا باشد انشاالله.

در روزهای خاکی،اهواز به ناگهان و بدون هشداری مناسب از سازمانهای ذیربط،یک روز صبح خود را مدفون در خاک های ناهنجار دید،همه مردم به ناگزیر چندین بار خانه و زندگی و جانشان را شستند تا آز آسیب خاک کاسته شود،این هجوم تنها سلامت شان شهروندان را تهدید نمی کند،بلکه هزینه های زیستن را صرف نظر از دشواری،سنگین و گران کرده،مردم ما خود به اندازه کافی و بیشتر برای معاشی آبرومند گره و مشکل دارند،این هزینه های تازه اما برای شان کمرشکن خواهد بود.

به نظر می رسد سازمانهای متولی و مسئول در این حوزه ها،از جمله اقتصاد و آب و انرژی و سایر سازمان ها،می باید در خصوص این هزینه ها اندیشه ای تازه بیاورند تا بار این هزینه ها بر دوش نحیف شهروندان اهواز و استان ما باقی نماند،نمی توان از شهروند خواست خانه خود را با آبی که بهایش را قرار بوده برای مصارف معمولی پرداخت کند؛بشوید و عاری از خاک کند،همچنین در ایام خاکی بسیاری از شهروندان عزیز ناگزیر استفاده از وسایل برقی با مصرف راندمان بالایی چون خنک کننده ها و تصفیه کننده ها بوده اند،پس می بایستی در خصوص آب بها و انرژی و سایر هزینه های مرتبط در ایام ویژه،راهکاری مناسب و متناسب با رنج مردم در نظر گرفت،چرا که صرف رنج زیستن در خاکی که منشائش را حتی نمی دانند،کافی است و نباید درد دیگری از قبیل هزینه های اضافی آب و برق و … را به دردهای شان افزود،به ویژه مردم استان که نشان داده اند برای حفظ اسلام و نظام اسلامی نه از گلوله می ترسند نه از خاک.

مسئله دیگر اینکه،در همان روزهای خاکی،همکاران محترم و همشهریان عزیزم به قطع و یقین شاهد بوده اند که برگ و بار درختان شهر در زیر این خاک مدفون شده بود،درخت ها که ریه های زمین هستند در پی هجوم خاک پوشیده از غبار یا همان ریزگرد شدند و رنگ سبزشان خاکی شد،خاک ها آمدند و رفتند،اداره ها و مدارس کجدار و مریز تعطیل شدند و کودکان و بزرگان ناگزیر از خانه نشینی در روزهایی که خاک کمتر بود و یا نبود،همانگونه که پیشتر اشاره کردم،همگی خانه و زندگی را در تلاشی مکرر خالی از خاک می کردیم،در این میانه اما درخت ها صبورانه منتظر نگاهی از سر مرحمت بودند و در این بین مسئول این درخت ها و فضای سبز شهری غایب،چندین بار و در چندین نقطه اهواز منتظر بودم تا شاید کسی از مسئولین مربوطه که وظیفه نگاهداری و حفظ این ثروت ملی،محلی و شهری را دارد،برگ ها و ساقه های خسته و خاکزده را با آبی تازه کند،با آبی که البته بهایش را از پیش از مجموعه شهرداری دریافت کرده و تانکرهای آبرسانی اش قرار است جان برگ ها را حفظ کند،اما دریغ که متولیان مربوطه انگار در خوابی عمیق به سر می برند و مدعیان برنامه ریزی و هزاری صفت دیگر،مدفون در خاک فراموشی.

هرچند خداوند رحمتش را معطل خلیفه ای خفته نمی کند و با بارانی از رحمت، این برگ های خاکزده را جانی تازه داد،اما به راستی که منظره این درختان پس از چند روز از خوابیدن خاک منظره ای تلخ بود،البته در این جا باید از تلاش دوستان و همکاران خود در شهرداری که برخی از نقاط شهر از جمله معابر و پیاده ها را شستند،تشکر کنم؛اما هنوز هم تصویر خاکی درخت ها و فضای سبز شهری در برابر چشم هایم است.امیدوارم خاک دیگر دست از سر این مردم بردارد،هرچند که گفته های مسئولین و متولیان امر چیز دیگری است،اما در صورت هجوم خاک لطفا درخت ها را فراموش نکنیم،چرا که مولا علی(ع) می گوید:«فانکم مسئولون حتی عن البقاع و البهائم» انسان در قیامت در مورد زمین و چهارپایان نیز مورد سوال واقع می شود.در پایان کلام خود را منور به روشنایی کلام رسول(ص)می کنمرسول مهربانی که حتی برای خار و خاشاک نیز دل می سوزاند:«من سقی طلعه او سدره فکانما سقی مومنا من الظماء»آنکس که درختی در بیابان و یا درختی در آبادی را آبی دهد گویی مومنی را سیراب کرده.