وقتی که تهدید مبنا می شود! / علی عبدالخانی

شورای قشنگ شهر من ،عنوان مطلبی بود که به شورای اسلامی شهر اهواز از جهت تعارض یکصدوهشتاد درجه ای میان شعار وعمل بعضی از شوراییان بویژه درمرحله قبل از پیروزیشان می پرداخت.بحکم اخلاق وبمنظور تمرکز دقیق وصف بر موصوف ،اطلاق یعنی شمول وصف بر همه اعضاءوفراگیری تام وتمام مصداق بحث بر همه اعضاءرا به کناری […]

شورای قشنگ شهر من ،عنوان مطلبی بود که به شورای اسلامی شهر اهواز از جهت تعارض یکصدوهشتاد درجه ای میان شعار وعمل بعضی از شوراییان بویژه درمرحله قبل از پیروزیشان می پرداخت.بحکم اخلاق وبمنظور تمرکز دقیق وصف بر موصوف ،اطلاق یعنی شمول وصف بر همه اعضاءوفراگیری تام وتمام مصداق بحث بر همه اعضاءرا به کناری نهادیم واز جمله گفتیم:”دلیل استفاده از قید تفکیکی بعضی به این دلیل است که بکارگیری اطلاق جایز نیست”که خود مبین دقت نظر نویسنده درمنع اخلاقی وقانونی تعمیم است.درآن نوشته از صراحت به بالاترین وجه ممکن استفاده ونقد خودرا از زاویه ای واقعی تر ادامه وبه افکار عمومی که حکامی دقیق وفوق العاده تیزبینند،تقدیم نمودیم.

در بحث سهم خواهی بعضی شوراییان نیز از قاعده نقل قول استفاده وپراکنده اقوال شوراییان را در مقال خود متمرکز کرده وبه آنها مساحتی درخور تامل عطا نمودیم.به این معنا که یک یاچند عضو شورا در سخنان خود صفتی بنام سهم خواهی را به همکاران خود اطلاق که درچنین حالتی میان قایل وناقل بایدقائل به تفکیک شد.از طرفی تهدید کنندگان که رجوع به مرجع قضایی رابعنوان یگانه راه مقابله باقلم راقم می پندارنداضافه بر غیر اطلاقی بودن مطلب مزبور باید به طبیعت انتقاد از موسسات انتخابی وتفاوت آن با انتقاد از موسسات دولتی یا انتصابی توجه کافی داشته باشند.آری میان انتقاد از یک موسسه منتخب که بگونه وطریقی شهروندان رانمایندگی میکند از یک طرف وانتقاد از یک موسسه دولتی غیرمنتخب از طرف دیگر نیز باید قایل به تفکیک شد،اساسا میان ایندو زمین تا اسمان فرق وجود دارد.دربحث شورا رابطه دقیقا شبیه به رابطه وکیل وموکل است.

رابطه ای که وکیل درهرحال خودرا دربرابر موکل خود مسول ومتعهد میبیندودر فرض توجه انتقاد یا ایراد وحتی گوشزد کردن ناکارامدی یا اختلال در ادای وظیفه از سوی موکل،امکانی برای بکارگیری قهری ترین ابزار بمنظور تقابل با منتقد نمیبیند مگر انکه مفهوم منتخب بودن ونمایندگی مردم محصور در پوسته وقشر بوده وعمق وذات این موضوع قرینه ای برای این معنا تلقی شود.تحت فشار قرار دادن یک قلم ناقل ونه قایل وتهدید به طرح شکایت درمرجع قانونی وایجاد مضایقات شغلی و…شیوه هایی است که پرده از روح غیر مدنی وتحمل ناپذیری چنین تیپی از اشخاص بر میدارد.چنانچه مطلب راقم حاوی انتقادات(درحقیقت نقل قول) بود،ایا پاسخگویی وروشنگری وارایه توضیحات منطقی واقناعی نمیتوانست رافع بسیاری از ابهامات باشد؟راقم اساسا درصدد منع راغبان به طرح شکایت درمرجع قضایی نبوده ونیستم وحتی چنین اقدامی را تحت عنوان حق قانونی طرف مقابل تصور میکنم والبته از دلایل کافی درجهت دفاع از آنچه به رشته تحریر در می آورم بهره میبرم .مقصود از این نوشته تفکیک میان تلقی برخی دوستان از موضوع انتقاد ونحوه برخورد وتعامل با ان است .

مایه تاسف است که برخی از تماشاگران غیرمرتبط که در فضای مبهم شخصیتی-وجدانی خود،به باوری بنام روشنفکری برای خود رسیده اند،تمام تلاش وقابلیتهای الصاقی-تقربی خود باشوراییان رابکار گرفته اند،تابلکه از طریق تفعیل حقی بنام شکایت مانع از ادامه انتقادات راقم شوند.شکی نیست که پاسخ منتقدان باتوسل به ابزار قهر وتهدید روش وسیره منطقی حداقل برای نهادهای انتخابی نمیتواند باشدکه شاید راز این قبیل روشها را درفقدان تجربه وعدم تلقی مناسب از جایگاه منتخب بودن ومفهوم دقیق این معنا تلقی کنیم یا بدانیم .درپایان متذکر میشویم که پاسخگویی شفاف به ابهامات (انتقادات)یگانه راهی است که مرز میان شعار به مدنیت وخلاف ان رابه منصه ظهور میرساندکه در صورت حاکمیت چنین فرهنگی میتوان از اعتبار مدنی شورا وشوراییان سخن بمیان آورد.چنانچه عرض شد مراد ومنظور از این نوشتار تنها شرح وتبیین مواضع راقم در رابطه با مقاله شورای قشنگ شهر من بود وتحت هیچ عنوانی نباید ان را بعنوان اقناع تهدیدکنندگان مبنی بر توقف رویه بکار برده شده از سوی انها تصنیف نمود

علی عبدالخانی