کاسه های داغتر از آش / بقلم سیدنشعان آلبوشوکه

یادم می آید ۲۷ سال پیش که در اوج غرور جوانی بودم، به اتقاق یکی از دوستان به آبادان رفتیم. هنگام برگشت وقتی سوار مینی بوس OM که آن زمان یکه تاز جاده ها بود شدیم، جوانی برروی یکی از صندلی ها نشسته بود، در این هنگام سه نفر وارد مینی بوس شده و جوان […]

یادم می آید ۲۷ سال پیش که در اوج غرور جوانی بودم، به اتقاق یکی از دوستان به آبادان رفتیم. هنگام برگشت وقتی سوار مینی بوس OM که آن زمان یکه تاز جاده ها بود شدیم، جوانی برروی یکی از صندلی ها نشسته بود، در این هنگام سه نفر وارد مینی بوس شده و جوان مذکور را مرتب تهدید میکردند؛ که اگر مردی بیا پایین! مرد نیستی اگر نیائی پایین… رفیقم نگاهی به من کرد و گفت: بنظر میاد بچه ی خوبی باشه، نگاه کن چه تیپی زده، من نیز بلافاصله حرف دوستم را تایید کرده و زود جوگیر شدم و گفتم خوب پس بریم کمکش! خلاصه بطرف جوان مذکور رفته گفتم بنظر ما تو پسر خوبی هستی این سه نفر بی خودی بشما پیله کرده اند، ما و شما میشویم سه نفر، و آنها هم که سه نفرند بیا پایین برویم حساب انها را برسیم! جوان آبادانی مودبانه نگاهی کرد و گفت نه خیلی ممنون لازم نیست… دوباره اصرار کردم گفتم اقا بنظر ما شما پسر خوبی هستی، خیالی نیست نگران نباش میتوانیم حساب آنها را برسیم ولی جوان باز هم قبول نکرد ومن دوباره اصرار کردم که تو پسر خوبی هستی… که ناگاه بلند شد و گفت آقا ولم کنید! اصلامن پسرخوبی نیستم! اصلا نمیخواهم دعوا کنم خوبه… فکر می کنم دیگر لازم نیست قیافه خودمان را در ان لحظه برای شما توصیف کنم.

IMG-20150111-WA0032

حکایتی که تعریف کردم مربوط به دورانی بود که خام و نپخته بودم وبه تنها چیزی که فکر نمیکردم اینکه میتوانستم واسطه خیر باشم نه آتش بیار معرکه.هنگامیکه مقاله ای که در حمایت قاطع از جناب استاندار محترم اقای مقتدایی را در سایت شوشان وخور نیوز خواندم به یاد خاطره فوق افتادم با این تفاوت که بعید میدانم نگارنده آن مقاله و جریان حامی وی اینچنین خام و احساسی قلم فرسایی کنند. چون آنچان مقاله را شتاب زده نوشته اند که حتی ادبیات نوشتاری در آن مراعات نشده است. مثلا من منظور نگارنده در بند۲ مقاله را که نوشته “مقتدایی ان مقتدایی نیست ودولت ان دولت نیست را نفهمیدم” و این سوال برای خواننده پیش می آید که مگر ما چند مقتدایی داریم؟ در شق دوم بند ۲ مقاله نگارنده مینویسد :دولت آن دولت نیست… این یعنی چه؟ لا اقل می نوشتند این دولت آن دولت نیست تاخواننده بیچاره متوجه شود که منظور نگارنده مقاله دولت قبلی وفعلی است.

اگر بخواهم تمام ایرادات نوشتاری مقاله را نقد کنم از اصل مطلب دور میشوم پس به همین بند اکتفا میکنم.شخصیتهای حقوقی همیشه در معرض نقد هستند و در واقع این عملکرد آنهاست که مورد نقد قرار میگیرد و طبیعیتاً شخصیت حقوقی حق پاسخ به انتقادات را دارد. لذا نیازی نیست که عده ای بی جهت سینه چاک استاندار باشند چرا که نظام مردمسالاری دینی بر انتقاد از مسئولین وپاسخگویی انها تاکید میکند واین امر را حق طبیعی امت بر حکومت میداند .نکته جالب توجه در این مقاله دفاع بسیار بد از جناب مقتدایی است که بسان این گفته معروف است: اگر میخواهید حقیقتی را خراب کنید خوب به ان حمله نکنید بد از ان دفاع کنید…

مقتدایی بازی بلد…

نویسنده نقاط ضعف مقتدایی را نقطه قوت میپندارد هنگامیکه از آزاد کردن تردد خودروهای اروندی سخن میراند نمیداند که جناب استاندار دقیقاً برخلاف مصوبه دولت و دستور وزیر صنایع عمل کرده و باتوجه به اینکه این عمل خلاف مصوبه دولتی است که بقول مقاله نویس ( دولت ان دولت نیست) آنگاه اگر فرض کنیم که مدتی بعد مصوبه دولت عملی شود، در آنصورت تکلیف شهرهای دیگر استان که خودروهای پلاک اروندی خریدند چه میشود؟ تاوان خسارت مردم را چه کسی می پردازد؟

نکته بعدی درباره دفاع جانانه از استاندار در رابطه با بحث انتقال آب کارون است که اگر نگارنده کمی اخبار گوش میدادند متوجه میشدند که در برنامه پیک صبحگاهی ویژه بعد از خبر ساعت هشت روز شنبه مورخ ۲۰ دی ماه ،خبرنگار صراحتا اعلام میکند که پروژه تونل انتقال اب کارون بی وقفه در حال انجام است وتقریبا اکثر فعالان در این زمینه نیز از این امر اگاهند، میماند اینکه چرا کار انجام نشده را به جناب استاندار نسبت میدهید؟ ایا این کار شما عوامفریبی نیست؟

اما مضحک ترین قسمت مقاله آنجاست که نگارنده مینویسد “اگرچه بررسی اقدامات مقتدایی نشان میدهد مزایای این اقدامات به عدالت ((عدالت)) بین تمام مناطق و اقوام ((اقوام)) توزیع شده… کدام اقدامات؟ توزیع عادلانه مناصب و پستهای کلیدی؟ و یا جلوگیری از استخدامهای غیر بومی؟ که حتی نماینده محترم ولی فقیه حضرت ایت الله جزایری را به ستوه اورده است؟

ودر آخر اینکه دوستان صراحتاً اعلام کنند که ایا در زمینه انتصابات و اشتغال وتقسیم عادلانه امکانات، نسبت به قوم عرب اجحاف شده یا خیر؟ و چرا در این زمینه برای یکبار هم که شده در جهت وفاق و همدلی مطلبی هرچند مختصر نگاشته نشده؟ ایا این معضل نابهنجار از نظر دوستان ارزش و اهمیت ژورنالیستی ندارد؟

بیایید برای یکبار هم که شده از روی احساسات غیر منطقی، اشخاص را تکفیر و یا تقدیس و تنزیه نکنید، لااقل بگذارید خود جناب مقتدایی اظهار نظر کند، باور کنید ایشان خودش بهتر از هر کس دیگری خود را میشناسد و میداند که پسر خوبی است یابد.