▪سرطان سازمانی (شرحی بر مقاله مشاوران فهیم موسساتی) حاج لفته منصوری

عنوان طنز آمیز مقاله ی فردای آقای عبدالخانی در روزنامه عصر کارون است! آقای عبدالخانی که من از این منظر افتخار آشنایی با قلمش پیدا کردم همیشه مقاله های فردایش را در شبکه های اجتماعی می گذارد و من از دو جهت خوشحال می شوم یکی اینکه مقاله ای در شبکه اجتماعی می خوانم و […]

عنوان طنز آمیز مقاله ی فردای آقای عبدالخانی در روزنامه عصر کارون است! آقای عبدالخانی که من از این منظر افتخار آشنایی با قلمش پیدا کردم همیشه مقاله های فردایش را در شبکه های اجتماعی می گذارد و من از دو جهت خوشحال می شوم یکی اینکه مقاله ای در شبکه اجتماعی می خوانم و دیگر آنکه این مقاله متعلق به فردا است. امید است که همه ما به فردا بیندیشیم!!! سازمان ها در ایران به دلیل اقتدار دولت از اهمیت بسزایی برخوردارند،مثلا در اروپا سازمان ها آن قدر که در ایران مهم هستند و به تعبیر صحیحتر اصالت سازمانی دارند در آنجا بر عکس اصالت شهروند وجود دارد و اصالت السازمان دیده نمی شود. در دیار ما سازمان ها حقوقی به مراتب مهمتر و بزرگتر و بیشتر از جامعه دارند! جامعه محاط در سازمان های عریض و طویل! کوچک و بزرگ است! لذا جای تقدیر دارد که هم عصر کارون و هم خامه ی عبدالخانی در این موضوع به تأمل نشسته است. موضوع بسیار مهمی است جامعه شناسی سازمان ها .مشاوران هم موضوع پیچیده ای است. بویژه از هنگامه ای که دکتر مقتدایی استاندار محترم تعداد زیادی را به عنوان مشاور منصوب کرد و نظرات موافق و مخالف فراوانی را به دنبال داشت.

اما استاندار مقتدایی مخالفان را به گذشت زمان پند داد که نتایج این ایده را خواهند دید! به نظر من سرطان بزرگی که به جسم و جان سازمان های اداری و صنعتی و خدماتی کشور درافتاده، فقدان استراتژی است! سازمان ها دچار روزمره گی و به اصطلاح آنتروپی هستند! برنامه به معنای واقعی مفهومی ندارد! اصلا ممکن است معاونتی یا اداره ای یا حداقل کارشناسی به این عنوان مشغول باشد، اما در عالم واقع آن کار دگر می کند! وقتی سازمانی بر اساس یک خطی حرکت نمی کند (یعنی برنامه ندارد) شما قرار است چه چیزی را به چیز اندازه بگیرید؟ مقیاس چیست؟ و مورد مقایسه کدام است؟ آقای عبدالخانی به نظارت اشاره می کند و اثربخشی و کارایی مشاوران را به ستانده در برابر داده به محاجه می کشاند و این حرف درست و اصولی است. اما مگر در سازمان ها این پدیده زایده نیاز است؟ که شما برای آن منطقی جستجو می کنید؟ خیر سازمان ها به اندازه ای قوانین حمایت کننده دور و بر خود دارند که جامعه یارای مطالبه حقوق خود نیست! در حقیقت جامعه در یک استبداد سازمانی به سر می برد. ما می دویم تا به سعادتی که سازمان ها برای ما ترسیم کردند دست یازیم!!! من یک مثالی برای شما بزنم فرض کنید پول خوبی دارید و قصد دارید یک درمانگاه در منطقه ی محرومی در استان بسازید و هزینه ساخت و تجهیز و بهره برداری آن را از صفر تا صد خودتان بپردازید!

ببینید اینکار چقدر زیبا است شهردار و مدیر عامل آبفا و توزیع برق و گاز و میراث فرهنگی و منابع طبیعی و … همه حاضرند به شما لوح تقدیر برای این کار انسانی و اسلامی و اخلاقی بدهند! اما آیا می دانید از فردا سازمان های همین آقایان مدیر چه بلایی سر شما می آورند؟ واقعا انسان را از کرده خود پشیمان می کنند! من مثال درمانگاه را زدم چون دوستی دارم که مبادرت به این کار خیر در کوتعبدلله کرد و در جریان مشکلاتی که این سازمان ها برایش آفریدند هستم! سروران گرامی مشاوران هم بخشی از این سرطان هستند و نظارت خود غیر اثر بخش و کارآمد است! بنابراین ما نیاز به برنامه اعم از راهبردی و اجرایی داریم سازمان ها باید با برنامه به لگام کشیده بشوند تا بشود بر آنها نظارت کرد! در غیر این صورت سرکش و تخریب گر هستند. به نظر من سازمانی که برنامه مدون، معقول و منطقی و قابل دفاعی ندارد فلسفه وجودی هم ندارد! یک مزاحم است. وبالی بر گردن مردم است. استانداری به عنوان نماینده عالی دولت باید به این امر بپردازد که سازمان ها را برنامه محور کند و این شدنی است.