چوپانی شغل انبیاست!

رضاحسین زاده ترکالکی : وقتی مجری شبکه سراسری تلویزیون حرمت شکنی میکند و علیرغم موی سپید خویش لباس فاخر چوپانی را به صخره و بی ارزش جلوه میدهد.باید گفت جناب مجری کهن سال اول اینکه بهتر نیست جای خود را به نسل جوان داد تا چنان چه اشتباهی هم رخ دهد مردم آن را به حساب […]

رضاحسین زاده ترکالکی : وقتی مجری شبکه سراسری تلویزیون حرمت شکنی میکند و علیرغم موی سپید خویش لباس فاخر چوپانی را به صخره و بی ارزش جلوه میدهد.باید گفت جناب مجری کهن سال اول اینکه بهتر نیست جای خود را به نسل جوان داد تا چنان چه اشتباهی هم رخ دهد مردم آن را به حساب جوانی و کم تجربه گی شان گذارند. حالا که شما دیواری کوتاه تر از چوپانان عزیز و زحمت کش و نان حلال خورد پیدا نکرده اید و آن هم در جایگاه رسانه ملی چشم می بندی و زبان باز میکنی و به قشر زحمتکش چوپانان به چشم حقارت می نگری،بر خود لازم دانستم در ستایش چوپانانی که نخوانده ملا,مدیر و مدبراند، چندکلامی بنویسم،اکثر مسلمانان و محققانی که تاریخ اسلام را مطالعه کرده اند،این حدیث نبوی را شنیده اند، که پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌فرماید: «کُلُُّکم راعٍ وکُلُّکم مسئوولٌ عن رَّعیتهِ» همه‌ی شما چوپانید و همه شما در مقابل رعیت خویش مسئول هستید.

در این حدیث شریف پیامبر(ص) همه‌ی مسلمانان را با لفظ چوپان مخاطب قرار می‌دهد نه عده‌ی بخصوصی را؛ زیرا هر کس در مقابل گروهی به نوعی مسئولیت دارد. مدیران و مسئولین یک مملکت در برابر همه مردم کشورخودمسئولیت دارند از عالیترین مقامات کشوری ولشکری تا پایین دست ترین مدیران محلی و منطقه ای، تا پدر و مادر و حتی فرزندان و تمامی افراد جامعه هریک بنا به مسئولیتی که بر عهده دارد چه مسئولیت قانونی و چه مسئولیت عرفی و اجتماعی و چه وظایف شرعی همگی در مقابل هم مسئولیت دارند. دین مبین اسلام درتمام امورات دینی و دنیایی هم به امور فردی انسان اهتمام ورزیده و هم امور اجتماعی.لفظ چوپان شاید امروزه به مذاق بعضیها خوش نیاید. امّا نکته مهم اینجاست که چوپانی شغل شریف و لطیفی است.و بسیاری از پیامبران الهی تجربه چوبانی داشته‌اند، پیامبران (اولوالعزم) ابراهیم،موسی.محمد(ص) و ایوب، یعقوب، شعیب، زیرا کار چوپانی دارای ظرایف و لطافتهای مدیرانه، خاصی است. و آنقدر ارزشمند است که پیامبر اسلام، مسئولیت را به چوپانی تعبیر کرده است. مگر چوپانی چه شباهتی بامسئولیت و مدیریت،خرد وکلان در جامعه دارد؟

هر عملی دارای اصول و مبانی مشخصی است که آن دانش بر پایه‌ی آنها بنا شده است. چوپان برای به حدّاکثر رساندن کارآیی و اثربخشی خویش در مورد وظایف و مأموریتهای محوله، ناگزیر به رعایت اصول مدیریتی در حوزه کاری خود می باشد.؛ لذا شغل چوپانی را میتوان اینگونه با اصول مدیریتی جامعه تطبیق داد.مدیریت در زمان و زمان شناسی، آری انسان در زندگی روزانه خویش همواره به ناچار ،زمان را از دست میدهد و زمان میگذرد و گرفتار کمبودفرصت میشود و ناراحت از اینکه زمان را ازدست داده، امّا حقیقت آن است که اگر زمان رامدیریت کرد، میتوان بسیاری از شکستها را به پیروزی مبدل نمود، یک چوپان دقیقاً این نکته را میداند که اگر بیرون بردن دام و رمه در یک تایم مشخص صورت نپذیرد، نمیتوان به بسیاری از اهداف و برنامهای از پیش در نظر گرفته، خود جامعه عمل بپوشاند،چه زمان گله را از آغل بیرون کند از کدام مسیر حرکت دهد،چه امکاناتی همراه خود ببرد.درکجا اتراق کند به علف وآب دسترسی داشته باشد.خودش دانا وآگاه به مسائل بیماری و درمانی گوسفندان باشد. چیدن پشم گوسفندان و زاد و ولد حیوان وحشم را بخوبی بداند.اگر یکی از این موارد در زمان مناسب خود صورت نگیرد چه اتفاقی می‌افتد؟

اگر طبق برنامه و زمانبندی گله را حرکت ندهد چه میشود. زود حرکت کند خلل در نظم مسیر دیگر اهالی که کشاورزند یا رهگذر.دیر حرکت دهد حمله حیوانات وحشی به گله، پس چوپان باید مثل عقربه های ساعت دقیق ومنظم حرکت کند و مدیریت نماید.پس مشخص می‌گردد چوپان یکی از موفقترین افراد در مدیریت زمان است و از گذر دقیقه‌ها و ثانیه‌ها خیلی خوب استفاده می‌کند و به هیچ وجه اتلاف وقت نمی‌نماید.

یک مسئول باید با مدیریت درست، سازماندهی، هدایت و رهبری که وظیفه‌ی یک مسئول و مدیر موفق است را در حوزه کاری خود عملی کند، تا همگی در راستای وظایف خود بتوانند به درستی انجام وظیفه نمایند. یک چوپان گله‌ی خود را طوری سازماندهی می‌کند که حداقل ضایعات و مرگ و میرها و اتلاف منابع را در پی داشته باشد، او سگ گله را گاهی در عقب گله و گاهی در جلو،گله می گمارد.گاهی حیوانات کم‌سن و سال تازه زاییده شده ویا مصدوم را در بغل می‌گیرد.و همراه خود حمل میکند.

او از رفتن حیوانات به جاهای خطرناک، پرتگاهها رفتن روی صخرهها، کنارههای جلوگیری، ودر گذر از جاده ها چون یک پلیس عمل می‌کند. تمام تلاشش معطوف به آن است که همه در یک راستا حرکت کنند و در یک چتر امنیتی خاص و محدوده مشخص قرار گیرند. چوپان بواسطه امانتدار بودنش گله را به او واگذار میکنند. یکی از مهمترین ویژگیهای چوپان امانتداری اوست. او تلاش می‌کند تا امانت هایی که به او سپرده شده را در کمال صحت و سلامت مدیریت کند.چوپان باید در مواقع بحران هم مدیر خوبی باشد.اگر گرگ یا حیوان درنده به گله یا چوپان حمله کند، وظیفه و مأموریت و چاره کار او چیست؟ او باید تدبیری بیندیشد، گوسفندان را باید به کجا ببرد. با گرگ چگونه باید مقابله کند.

بلی چوپان در اینجا با مدیریت بحران سرو کار دارد، بحران پیش‌آمده، حمله‌ی حیوان درنده و گرسنه.چوپان باید با تدبیر و توان حیوان درنده، را دفع و خسارت را به حداقل برساند.گاها در این موارد چوپان بخاطر قبول مسولیت مجروح میشود. اما مدیر امانتداری ست.از خودگذشتگی در برابر امانتی که به سپرده شده.یک چوپان بایستی از آن سطح تجربه، خویشتنداری، شجاعت و قدرت تجزیه و تحلیل برخوردار باشد تا در لحظاتی کوتاه چاره‌اندیشی کرده و رفع بحران کند.

مدیر نیز در زمانی کوتاه باید مصالح فردی و جمعی و سازمانی را در نظر گرفته و با محاسباتی دقیق بهترین راه‌حل را برای خروج از بحران انتخاب کند از همین رو میگویند: وظیفه مدیر انجام کارهایی است که از دیگران بر نمی آید، در واقع بروز بحران نقطه‌ی عطف محک زدن مدیران است.در بحران میتوان قدرت، شجاعت، جسارت، هوشیاری و سنجیده عمل کردن مدیران را ارزیابی کرد.در مدیریت بحران، ما با برنامه ریزی و یا تصمیم گیری مدون و سازماندهی شده که مبتنی بر یکسری قواعد و دستورالعمل اصولی ومنطقی باشد بطور کامل سروکار نداریم. پیداست که این حالت استرس و فشار روانی بسیاری را بر مدیر وارد می کند.

چوپان در امر گله‌داری با تهدیدها و بحرانهایی نظیر رعد و برق حمله حیوانات وحشی، سیل، راهزنان، بیماری و … روبرو میشود.تعلیم، تربیت،نوع کنترل و نظارت رفتاری یک مدیر یا مسئول و عملکرد او تأثیرات کم یا زیادی را بر روی کارکنان تحت نظرخود خواهد داشت.رفتار پدر و مادر بر رفتار کودکان تأثیر بسزایی دارد. تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش حلقه مهمی از زنجیره‌ی عملکرد در مدیریت است که نباید مورد غفلت قرار گیرد.

چوپان در کار خویش ملزم به تعلیم و تربیت است، چوپان نحوه حرکت صحیح و هماهنگی را به اعضای گله می آموزد و نظاره گر و کنترل کننده هر تخلف است.او با به کارگیری الفاظ، اصوات و حرکات و استفاده از چوب دستی خود، حس مشارکت، همکاری و کار تیمی را در بین اعضای گله تعلیم و گسترش می‌دهد و آنها را مدام نزدیک به یکدیگر جمع می‌کند تا متفرق نشوند.چوپان می‌داند که تفرقه در بین گله کار مدیریتی او را سخت میکند و خروج گوسفندان تحت نظرش از قلمرو دید و توان او باعث آشفتگی،شکست و ناتوانی او را به دنبال خواهد داشت.

چوپان، حیوانات کم‌توان و ضعیف و یا احیاناً لنگ را تیمار میکند تا همراه گروه باشند گاهی آنان را در آغوش میگیرد تا از قافله عقب نمانند، مدیر باید بتواند آغوش خود را برای نیروهای کم‌توان و ضعیف باز نگه دارد و آنان را تیمار کند تا خود را در یابند و با بقیه اعضای گروه همگام شوند.مدیر باید بداند که هر چه تفرقه و جدایی در میان کارکنان بیشتر باشد صندلی او نیز سست‌تر و در مدیریت خویش ناکارآمد و شکننده خواهد شد ومقدار تولیدکاهش می یابد .

چوپان گله را رشد میدهد کوچکترها را بزرگ میکند راه و رسمها را می‌آموزاند، خطرات و تهدیدها را آموزش می‌دهد و اعضای گله را به حدی می‌رساند که وابسته به او نباشند.مسئول نیز باید کارکنان جوان و تازه کار،را تعلیم دهد. تهدید و یا عوامل شکست و عدم موفقیت را برای گروه تشریح کند و افراد را به حدی از بلوغ و تعالی، رشد و کمال برساند که آنان نیز بتوانند مدیر شوند و مدیریت کنند.به امید اینکه این حدیث شریف نبوی را آویزه‌ی گوشمان کنیم و مسئولیتهای خویش را در جامعه به مانند چوپانی به عهده بگیریم که به کارش عشق می ورزد و با مدیریت زمان، سازماندهی، هدایت و مدیریت عالی امانتداری و رضایتمندی، مدیریت بحران و تصمیم‌گیری به موقع، تعلیم و تربیت، کنترل و نظارت همواره حامی و محافظ خوبی برای همدیگر باشیم.

در پایان مدیر باید، مدیر باشد برای رفع نقص عملکردش دنبال راه حل مناسب برای جبران و بهبود عملی باشد.مدیر نباید برای توجیه خطای خود به دنبال گزینه دیگری باشد تا او را مقصر کند.مدیر باید شجاعت عذرخواهی نسبت به عملکرد ضعیف خود دربرابر دیگرانی که منقعد او هستنند را داشته باشد.بقول شهید رجایی مواظب باشیم این پست ها ،پست مان نکنند. که بخاطر رهای از شیوه ضعیف مدیریتی خود دیگران را مقصر بنامیم.