روشـنی؛ هدیه معلمان خوزستانی به چشمانِ حــورا

الــفبا: حس مادری و پـدری با تار و پود واژه ای به نام معلم عجین گشته است تا معلمی کردن را به قوی ترین، پاک ترین، والاترین و مقدس ترین عشق و محبتی بَدَل سازد که می توان به یک انسان هدیه داد. عشق و محبتی که بر اساس «علم و دانش» بنیان نهاده شده […]

الــفبا: حس مادری و پـدری با تار و پود واژه ای به نام معلم عجین گشته است تا معلمی کردن را به قوی ترین، پاک ترین، والاترین و مقدس ترین عشق و محبتی بَدَل سازد که می توان به یک انسان هدیه داد. عشق و محبتی که بر اساس «علم و دانش» بنیان نهاده شده است و مستحکم ترین رابطه جهان هستی را در کلاس های درس و در میان نیمکت های کلاس متجلی می سازد. جایی که پرتوهای تعلیم و تربیت به حــورا تابید تا همانند دیگر هم سن و سالانش سرنوشتش را به گوهر آگاهی بیاراید، اما فرقی که حــورا با دیگر کودکان این سرزمین داشت این بود که روشنی دیدگانش نیز از دستان مهر وَرز و بخشنده معلمانش هدیه گرفت.

حورای ۹ ساله در یک خانواده ۵ نفری و در یک گاوداری مَتروکه در روستای سویسه شهرستان کارون زندگی می کند و کودکانه های سرشار از محرومیتش در تک اتاقِ این گاوداری سپری می شود. خانواده حورا چهار سال پیش متوجه کم بینایی فرزندشان شدند اما به دلیل فقر مالی و شرایط نامناسب درآمدی پدر که با کار بر روی یک خودرو استیجاری به زحمت معیشت خانواده را تامین می کند، امکان عمل چشم هورا وجود نداشت.

پدر حورا از مشکل بینایی فرزندش گفت. او از غم پدری گفت که توانایی درمان دخترش را نداشت و این درد جانکاهی است که چهارسال تمام مجبور به تحملش بود. پدر حورا گفت: حورا دانش آموز زرنگی است اما به دلیل کاهش بینایی نمی توانست به خوبی درس هایش را بخواند و تخته کلاس را ببیند. انحراف چشم و ضعف در بینایی از دردهای مادرزادی چشم حورا بود و دکترها گفتند برای بهبود بینایی باید عمل شود ولی من قادر به تامین هزینه این عمل نبودم.او همچنین از لحظه های پس از عمل نیز گفت. از لحظاتی که نگاه فرزندش پر از نــور و روشنی شد و امروز می تواند خوب ببیند، بنویسد و بخواند. پدر حورا به الفبا گفت: هیچ لذتی برای یک پدر بالاترین از درمان فرزندش نیست. وقتی چشمان حورا پس از عمل روشن شد از خدا خواستم که به تمامی پدرانی که دستشان برای درمان فرزندانشان تنگ است، کمک کند و نیکوکارانی که دریایی از خیر و برکت هستند را بر سر راه آنان قرار دهد.

حلیمه قریشوندی معلم پایه سوم دبستان سنایی یک و معلمِ هوراست. او وقتی متوجه ضعف بینایی در شاگردش شد و رنجِ حورا را در حالی که قادر به دیدن عبارات و کلمات نوشته شده بر روی تخته وایت بُرد کلاس نبود مشاهده کرد، دست به کار شد تا با کمک دیگر همکارانش زمینه عمل چشم حورا را فراهم کند.حلیمه قریشوندی که ماه های پایانی سال تحصیلی گذشته را همانند دیگر همکارانش در طوفـان مهیب کُرونا سپری کرد، به الــفبا گفت: بلافاصله پس از تعطیلی مدارس کلاس های درس را در فضای مجازی برقرار کردم اما همواره نگران حورا بودم چرا که او هم دارای ضعف بینایی بود و این امر امکان استفاده از شبکه های مجازی را برایش سخت و طاقت فرسا می کرد و هم اینکه خانواده آنها به دلیل کم برخورداری، از وسایل ارتباطی نظیر موبایل هوشمند بی بهره بودند و حتی یک تلفن همراه ساده نیز نداشتند و من مجبور بودم از طریق موبایل همسایه و بستگان با حورا ارتباط بگیرم.

او افزود: به هر طریقی که بود و با بهره گیری از روشهای جایگزینِ آموزش مجازی، سال تحصیلی را برای حورا به پایان رساندم و سپس با مشارکت همکاران فرهنگی و خانواده های آنها هزینه عمل چشم حورا را تامین کردیم.قریشوندی با بیان اینکه در طی این سالها همواره معلمان خیّر و نیک اندیش مدرسه پیگیر وضعیت معیشتی خانواده حورا و درمان او بودند، به الـفبا گفت: هزینه عمل حورا بیش از سه میلیون و پانصد هزار تومان بود که این مبلغ توسط دست یاری گر همکاران فرهنگی تامین شد و حورا پس از انجام عمل جراحی در یکی از بیمارستان های اهواز بینایی اش را به دست آورد و در حال حاضر نیز خانواده اش از طریق فعالیت های خیرخواهانه مدرسه تحت پوشش بسته های معیشتی قرار دارند و وضعیت تغذیه ای حورا را تحت نظر داریم. حورا هم اکنون دو چشمِ روشن و بینا دارد و به عنوان یکی از فرزندان این آب و خاک با عشقِ سرشاری که از مهرِ بی پایانِ معلمانش آموخته است برای تحصیل، موفقیت و سربلندی کشورش تلاش می کند.