یک تحلیل دکه ای!

دکتر فاضل خمیسی : بعضی وقت ها و بیشترِ غروب ها ، به یکی از دکه های روزنامه فروشی مطرح شهر که غالب روزنامه و مجله ها را میشود روی پیشخوان آن دید سری میزنم ، امشب فرصتی ایجاد شد که بیشتر توقف و با فروشنده گپی دوستانه داشته باشم ، در یک توقف ۴۰ […]

دکتر فاضل خمیسی : بعضی وقت ها و بیشترِ غروب ها ، به یکی از دکه های روزنامه فروشی مطرح شهر که غالب روزنامه و مجله ها را میشود روی پیشخوان آن دید سری میزنم ، امشب فرصتی ایجاد شد که بیشتر توقف و با فروشنده گپی دوستانه داشته باشم ، در یک توقف ۴۰ دقیقه ای در حدود ۱۷ مشتری داشت که هیچکدامشان نه روزنامه ای خرید نه اینکه سراغ مجله ای را گرفت!

بیشتر مشتریان سراغ سیگار و آب و تنباکو و ملزومات دخانیات را می گرفتند ،روزنامه فروش که واقعاً شغل بی مسمایی برای فعالیت فروشنده بشمار میآمد ، میگفت زمانی سیگار و دخانیات را در کنار روزنامه و مجله بصورت تفننی میفروخت اما الان درآمدش بیشتر از فروش سیگار و تنباکو و آب آشامیدنی و غیره است و قرار دادن روزنامه روی پیشخوان دکه بیشتر برای مجوز فعالیت است!

وقتی پرسیدم ؛ بنظرت چرا مردم دیگر روزنامه و مجله نمیخرند پاسخش به نوعی واقع گرایانه بود: « مردم عاقل شدندو میدونند خبری نیست »!ایشان میگفت بیشتر فروش روزنامه، مربوط به «کیهان» است که مأمور خرید ادارات دولتی برای اداره مربوطه میخرند و الا همین را افراد عادی هم نمیخرند ،از « ترجمان » که یکی از فصلنامه های معتبر و بسیار حرفه ای محسوب شده و زمانی به محض انتشار، کمیاب میشد سراغی گرفتم ، گوشه ای را نشانم داد ، «ترجمانها» روی هم تلنبار بودند ، فروشنده ادامه داد :همین فصلنامه «ترجمان» که فقط ۵ نسخه درخواست میکنم فقط ۲ نسخه آنهم به زور فروش می‌رود و مجبوریم بقیه را عودت دهیم !

وقتی فهمیدم که روزنامه و مجله ها را بصورت کیلویی و بیشتر برای تنظیف و پاک کردن شیشه ها میفروشد دلم به حال نویسندگان و تحلیل کنندگانی که با چه شوقی منتظر هستند تا مردم مطالب آنها را بخوانند ، سوخت و شاید همانطور که روزنامه فروش میگفت :« مردم عاقل شده اند» اما مگر میشود جامعه ای که درخواست بیشترش دخانیات و سیگار باشد تا کتاب،«عقلانی تر» باشد ، عیب کار، جایی دیگر است که روزنامه فروش حاضر نبود بگوید ….