حمله به اصلاحات از موضع اصلاح‌طلبی!

 رضا بهرامی : این روزها و با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس یازدهم، تحرّک جناح‌ها و گروه‌های مختلف سیاسی برای حضور موثر در کارزار انتخاباتِ پیشِ رو، بیش از پیش شده است. در این میان و با انتخاب رابطین، اولین گام مهم جریان اصلاحات برای ورود هدفمند و حضور فعال در ماراتن انتخابات […]

 رضا بهرامی : این روزها و با نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات مجلس یازدهم، تحرّک جناح‌ها و گروه‌های مختلف سیاسی برای حضور موثر در کارزار انتخاباتِ پیشِ رو، بیش از پیش شده است. در این میان و با انتخاب رابطین، اولین گام مهم جریان اصلاحات برای ورود هدفمند و حضور فعال در ماراتن انتخابات برداشته شد.با این حال، انتقاداتِ درون جریانی نسبت به شیوه ورود اصلاح‌طلبان به ماجرای انتخابات سال جاری هم‌چنان ادامه داشته و به ویژه جوانانِ اصلاح‌طلب نقدهای مهم و قابل تاملی به ساختار شورای سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان کشور وارد کرده و از لزوم دمکراتیک‌تر شدن شعسا، سپردن نقش بیش‌تر به شعبات استانیِ احزاب و هم‌چنین توجه به اصول اصلاح‌طلبانه‌ای نظیر کادرسازی و گردش نخبگان سخن به میان می‌آورند. نقدهایی که صدالبته بایسته است با پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای از جانب تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران اصلاح‌طلب همراه شود.

در این میان، ناگفته پیداست که عدم توجه به نقدهای مستدل و سازنده و البته ضرورت پالایش و پیرایشِ همیشگیِ گفتمان اصلاح که از ملزوماتِ انکارناپذیر آن است، نتیجه‌ای جز روی‌گردانیِ افکار عمومی از اصلاح‌طلبان و ریزش‌های عمده و جبران‌ناپذیر در جریان مذکور در پی نخواهد داشت. امری که سال‌ها پیش، گریبان‌‌گیر اصول‌گرایان شد.این البته تمام ماجرا نیست. فارغ از نقدهایی که به طور مشخص از جانب اصلاح‌طلبانِ شناسنامه‌دار و اصیلی عنوان می‌شود که جان و جهان بر سرِ گفتمان اصلاح نهاده و بارها و بارها هزینه‌های سنگینِ انتقاد صریح از شیوه‌ی مدیریت اصول‌گرایان را پرداخته‌اند و یا اقشار مختلف مردم که بویژه تنگناهای اقتصادی زمینه‌ی نارضایتی آنان از شرایط موجود را فراهم آورده، این روزها هجمه‌های معنادار و هماهنگ‌شده‌ای از سوی عده‌ای از مدعیان اصلاح‌طلبی متوجه چهره‌های محوری گفتمان اصلاح‌طلبی می‌شود.

تمرکز این حملات در پای‌تخت به طور مشخص بر روی محمد خاتمی است. چراییِ شرکت در انتخابات آتی، ساختار شعسا، انتخاب رابطین استان‌ها و حتی رویدادهایی که سال‌ها پیش حادث شده‌اند، گوشه‌ای از موضوعاتی است که بخاطر آن‌ها، رییس دولت اصلاحات هدف آماج حملات از سوی مراکز مشخصی قرار گرفته است. در استان‌ها نیز هجمه‌ها متوجه چهره‌های محوری جریان اصلاحات و نزدیکان خاتمی است.مجریان حمله به زعمای جریان اصلاحات را می‌توان به سه گروه تقسیم نمود. گروه اول از موضع سوپراصلاح‌طلبانه پروژه تخریب را کلید زده و با حمله به چهره‌های محوری اصلاح‌طلب، ‌آنان را عامل اصلی انسداد مسیر اصلاحات ساختاری معرفی می‌کنند. نتیجه‌ی کنش‌های غیرواقع‌بینانه‌ی این گروه چیزی نیست جز کناره‌گیریِ تنزّه‌طلبانه و البته انسداد در مسیر اصلاحات ساختاری!

گروه دوم محافظه‌کارانی هستند که مجموعه کنش‌های اصلاح‌طلبان سرشناس را بلندپروازانه، رادیکال و مانع بزرگی بر سرِ راه تعامل با حاکمیت عنوان نموده و از موضع تفریط، گاه تا تکفیر اصلاح‌طلبان و تایید چشم‌بسته و بی‌چون و چرایِ رویه‌های موجود پیش می‌روند. نتیجه‌ی کنش این گروه هم از پیش مشخص است: مشارکت سیاسیِ بی‌قید و شرط و البته انسداد در مسیر اصلاحات ساختاری!

گروه سوم اپورتونیست‌هایی هستند که وابستگی چندانی به گفتمان‌های فکری نداشته و اغلب تامین مطامع شخصی را در اولویت قرار می‌دهند. این عده که بویژه از سال ۹۶ بدین سو در پای‌تخت و استان‌ها فرصت ظهور و بروز پیدا نموده و خود را مروّج گفتمان اصلاح معرفی می‌کنند، هیچ ابایی از قربانی کردن اصول اساسی گفتمان اصلاح‌طلبی به پای منافع شخصی نخواهند داشت. نتیجه کنش این گروه هم معلوم است: انحراف از اصلاح‌طلبی اصیل و البته انسداد در مسیر اصلاحات ساختاری!

این‌ها البته در حالیست که در کارنامه‌ی تیم‌های تخریب‌چی که با وجود ادعای اصلاح‌طلبی اما علاقه‌ی وافری به حمله به کنش‌گران اصلاح‌طلب از خود نشان می‌دهند، حتی نقد ملایم اصول‌گرایان به عنوان طیف داخلیِ اصلی رقیبِ جریان اصلاحات که علی‌الاصول باید به عنوان سیبل انتقادات نشانه گرفته شوند، دیده نمی‌شود.حال باید پرسید آیا کسانی که پایِ ثابت هجمه‌های دامنه‌دار به کنش‌گران اصلاح‌طلب بوده اما به اصول‌گرایان که می‌رسند، دم فرو می‌بندند را باید اصلاح‌طلب نامید؟ آیا این عده فراموش کرده‌اند که در دوران مدیریت اصول‌گرایان چه بر سر ایران آمده که چنین خصمانه توپخانه‌شان را به سوی اصلاح‌طلبان نشانه گرفته‌اند؟ آیا نباید در صداقت این مدعیان اصلاح‌طلبی تردید کرد؟ انتقاد از کنش‌گران شاخص اصلاح‌طلب البته نه تنها هزینه‌ای در پی ندارد که اتفاقاً با استقبال براندازانِ خارج‌نشین و حمایت‌های بی‌دریغ اصول‌گرایان روبرو خواهد شد.در این رابطه باید پرسید آیا این مدعیان اصلاح‌طلبی آن‌قدر شجاعت و صداقت دارند که هر از گاهی اصول‌گرایان را نیز مورد نقد قرار دهند؟

پرواضح است که سیاه‌نمایی‌های این طیف که با نادیده گرفتن اشتباهات انکارناپذیر اصول‌گرایان، تقصیر تقریباً تمامی عقب‌ماندگی‌های کشور در دهه‌های اخیر را عملاً به گردن جریان اصلاحات و محمد خاتمی می‌اندازند، تماماً در راستای خواست اصول‌گرایانِ داخلی و براندازانِ خارج‌نشین خواهد بود. گروه‌هایی که از ناامیدی احتمالی افکار عمومی از اصلاح‌طلبان، بیش‌ترین بهره را خواهند برد.