بازار گرم فاتحه خوانی در موسم انتخابات مجلس!

محمد شریفی :میرزا جعفر چرا نشسته ای ؟ کجای کاری !! چرا قنبرک زدی ؟مگه برای انتخابات مجلس اسم ننوشته ای؟.میرزا هم چی شده ،بازهم شروع کردی به نق زدن و گیر دادن ،خوب مگه کسی که اسم نوشته برای مجلس باید فیل هوا کنه ؟ کا جعفر مثل اینکه خیلی از قافله عقبی ، […]

محمد شریفی :میرزا جعفر چرا نشسته ای ؟ کجای کاری !! چرا قنبرک زدی ؟مگه برای انتخابات مجلس اسم ننوشته ای؟.میرزا هم چی شده ،بازهم شروع کردی به نق زدن و گیر دادن ،خوب مگه کسی که اسم نوشته برای مجلس باید فیل هوا کنه ؟ کا جعفر مثل اینکه خیلی از قافله عقبی ، مگه نشنیده ای باجناق حاج تیمور در سرحد به رحمت خدا رفته .باید پاشی شال وکلاه کنی، به کوه و کمر بزنی چند نفر از اکابر و اعاظم را بندازی دنبال خودت بروی فاتحه خونی ،سرباره برنج و روغن و گوسفند ببری،حالا که افسار بریده ای و در کوه سیاست ساز ابوعطا را کوک کردی، باید قضایش را بجا بیاوری،فکر کردی نماینده مجلس شدن باد هواست،باید سرکیسه را شل کنی، مثل ریگ پول خرج کنی،مثل حاتم طائی گله گله بز و گوسفند قربانی کنی ، از این فاتحه خوانی به آن فاتحه خوانی بروی ،میگم میرزا محمد مگه کار مجلس نوشتن قانون برای مردم نیست !!!؟ خوب چه ربطی داره به فاتحه خونی و دادن سرباره؟

همینه دیگه کا جعفر که میگم هنوز شیر خام خورده ای و نپخته ،من میگم نره تو میگی بیا بدوشش، آخه مرد حسابی فاتحه رفتن حکمت داره اول اینکه وقتی که رفتی دو مشت خاک واسه بابای طرف ریختی روسرت، طرف سنسورهای عاطفی اش فعال میشن بعدش هم چهارتا آدم ریز و درشت اونجا می بیننت، چارتا رای خاکستری بهت میدن. حالا فهمیدم میرزا، که چرا قربونعلی گور به گور شده اینهمه عاشق فاتحه خونی است .