دهان بند و افیون!

جامعه شناسان و اندیشمندان سیاسی همیشه سعی و همت خود را بر آسیب شناسی جوامع خود و بخصوص عرصه سیاسی اجتماعی گذاشته اند. اگر زمانی کارل مارکس از مقوله دین افیون توده هاست سخن به میان آورده است, ناشی از یک قطعیت در عرصه و شرایط سیاسی اجتماعی در همه جوامع نبود, بلکه با عطف […]

جامعه شناسان و اندیشمندان سیاسی همیشه سعی و همت خود را بر آسیب شناسی جوامع خود و بخصوص عرصه سیاسی اجتماعی گذاشته اند. اگر زمانی کارل مارکس از مقوله دین افیون توده هاست سخن به میان آورده است, ناشی از یک قطعیت در عرصه و شرایط سیاسی اجتماعی در همه جوامع نبود, بلکه با عطف به شرایط زمانی تاریخی و جغرافیایی خاصی چنین تزی را مطرح ساختند. در ضمن این مقوله مارکسی نافی دیگر نگرش های جامعه شناختی اندیشمندان از جوامع خود نبوده و نخواهد بود, شاید عوامل دیگر افیونی و تخدیری را آقای مارکس در مراحل ثانویه و چه بسا ناچیز در شمار آورده است.اما امروزه در میانه فعالان سیاسی اجتماعی با این همه کثرت نفوس انسانی و مدعی نخبگی چرا هنوز در ابتدای توقعات سیاسی از حاکمیت و دولت قرار داریم؟سوالی است که باید مورد آسیب شناسی و واکاوی قرار گیرد.

آنچه امروزه در فضای کلی کشور و ایضاً استان و اهواز قابل رویت است, نشان از یک پریشانی و عدم قرارگیری مشخص با هدفگذاری کلی و برونساز چه در ساحت های سیاسی و چه فرهنگی و چه… هستیم, که خواسته ناخواسته کنشگران عرصه های فوق الذکر و بخصوص سیاسی را نیز سردرگم ساخته, که این امر به نوبه خود تسهیل بخش ظهور فرصت طلبی در کالبد و بدنه کارگزاریی اجرایی و فعالیتها شده است.این فرصت طلبی همچنین به دو مشخصه دهان بندی و سکوت از پیگیری مطالبات حقه سیاسی, و افیون دستیابی به منفعت های شخصی مُزین شده است.و این نمود یافتن دهان بند و افیون برای کنشگر سیاسی اجتماعی خود عامل اُفت و تقلیل گرایی مطالبات شده است.

که زمینه و عامل شیوع این دهان بستن و افیون منفعت های شخصی برای فعالین و مطالبه گری, را نیز باید در عدم داشتن اهلیت برخی کارگزاران دولتی و گماشتگان حکومتی جویا شد, چرا که اگر گماشته حکومتی و کارگزار اجرایی از محور شایستگی و نه رانت رابطه و تطمیع و کرنش های موذیانه و پرفریب خود به منصب و جایگاهی دست پیدا می کرد, هیچگاه آن فعالین دهان بسته از آزمون لیاقت و شایستگی راه به جایی نمی بردند و خود کارگزار چنین ماراتُن ناسالم و غیرمنصفانه ای را میان آن فعال دهان بند و مطالبه گر اصیل در نحوه انتصابات و… را رقم نمی زد.

اما نباید از کارگزاران اجرایی و گماشتگان حکومتی چنان انتظارات یوتوپیکی را داشته باشیم, بلکه باید هدف خود را پالایش فعالیتها و فعالین از چنین افیونِ محضِ کسب منافع شخصی صرف قرار دهیم و این به معنای نفی مصالح شخصی کنشگران نیست, اما نباید در پازل دیگر رقیبان سیاسی و برای کسب منفعت شخصی از شیوه تخریب و هجوم عصر حجری بر مطالبه گران اصیل سیاسی اجتماعی استفاده کرد, در حالی که برای پویایی مطالبات وجود دیدگاههای متفاوت لازم است اما نباید در عرصه سیاسی در حکم لعبتکان خیمه شب بازی با افیونی و لو ناچیز بر خود و دیگران پشت پرده اجازه رونمایی از دهانبندمان را بدهیم.

در پایان نیز باید یاد آور شد که اصولا هدف از فعالیتهای سیاسی اجتماعی چه می تواند باشد؟آیا ما باید به دنبال تکرار کردن تجربه‌های دیگران و یا حتی تجربه‌های قبلی خودمان باشیم و نباید از همه چیز استفاده کنیم تا به نقشه راه و اجرایی در خور سیاست های برون رفت از معضلات دست پیدا کنیم. و الزام عرصه چنین می طلبد که باید از همه چیز استفاده ‌کنیم تا به یک فضای مطالبه گرایانه سوق داده شویم و ادامه راه چه بسا و به قطع پربارتر از ماندن در ایستگاه قبلی است, چرا که نه افیون ماندگار است و نه قطار مطالبه گری ایستایی را بر می گزیند …

هادی حزباوی