بگو از کجا می خوری تا بگویم چه فکر می کنی!

باخودم می گویم اگر فرماندار بودم یا معاون استاندار یا کمتر یا بیشتر آیا دست به قلم می شدم و چیزی به نقد می نوشتم؟ جواب دادن به این سوال قدری تأمل می خواهد، برای همین هم نباید خیلی به نوبخت سخنگوی دولت که نویسندگان نامه مذاکره به آمریکا را فاقد عقل می خواند خرده […]

باخودم می گویم اگر فرماندار بودم یا معاون استاندار یا کمتر یا بیشتر آیا دست به قلم می شدم و چیزی به نقد می نوشتم؟ جواب دادن به این سوال قدری تأمل می خواهد، برای همین هم نباید خیلی به نوبخت سخنگوی دولت که نویسندگان نامه مذاکره به آمریکا را فاقد عقل می خواند خرده گرفت. شاید اگر ایشان پست حکومتی نداشت مجبور نبود چنین حرف بزند. اگر استاندار فعلی پسر من را مشاور خود در شرکت نفت می کرد، اگر هم مدیر غیر مرتبط بودم و هم دستی در اجرای پروژه های منطقه آزاد خرمشهر داشتم آیا روی مواضع اصلاح طلبی خود می ایستادم؟!

اگر پروژه ای مثلا یک میلیارد تومانی را با ترک تشریفات مناقصه به چند میلیارد تومان به من بدهند آیا دهنم را گِل نمی گیرم؟! یا لام تا کام چیزی خواهم گفت یا قلم را غلاف می کنم؟! نمی دانم!!اگر بابت دست نوشته هایم قول سرخرمن به من می دادند چه بر سر ایمانم می آمد؟! اگر پستی هرچند کوچک که در شأن من نباشد اما در موقعیتی باشد که بتوانم کارچاق کن باشم و نانم را در تنور بچسبانم به من پیشنهاد کنند چه بر سر خود می آوردم؟!نمی دانم!! اگر یک ماشین بنز صفر کیلومتر به من پیشنهاد می کردند آیا دچار سرگیجه نمی شدم؟ اگر به پیشنهاد من کسی را موقعیتی می دادند که من از پس موقعیت آن لفت و لیسی کنم حاضر بودم نقد کنم و مسائل و واقعیت های اجتماعی مردم را تبیین کنم!

 اگر همزمان هم مدیر دستگاه دولتی باشم و هم عضو هیئت مدیره یک واحد تولیدی با حقوق کلان چه؟! مرحوم دکتر شریعتی می گفت اول بگو از کجا می خوری تا من به تو بگویم به چه فکر می کنی؟ اینها که می گویم اصلاح طلبان حکومتی در حال حاضر با آن دست به گریبان هستند بعضی ها خارج از قدرت حکومت حیات و زیست سیاسی ندارند، باید بند نافشان وصل به قدرت باشد وقتی از قدرت بیرون می افتند مثل ماهی می ماند که از آب بیرون بیافتد.راه نجات اصلاح طلبان و اصلاح طلبی زیست خارج از قدرت و صف بندی با این فرصت طلبان است در غیر این صورت آخرین میخ را باید به تابوت اصلاح طلبی کوبید.

حسین ملک خدایی