آینده سیاسی ایران!
آینده سیاسی جامعه ایران اگر در امتداد آگاهی، حضور ومقاومت مردم در دستیابی به آرمان های جامعه مدنی باشد، میتوان امیدوار بود که از وضعیت تثبیت شدهای برخوردار باشد،اما از آنجایی که تحولات اجتماعی در ایران حالت حلزونیای را در طول تاریخ سپری کرده و از سوی دیگر هیچ گاه از نظر اجتماعی تکامل جوامع […]
آینده سیاسی جامعه ایران اگر در امتداد آگاهی، حضور ومقاومت مردم در دستیابی به آرمان های جامعه مدنی باشد، میتوان امیدوار بود که از وضعیت تثبیت شدهای برخوردار باشد،اما از آنجایی که تحولات اجتماعی در ایران حالت حلزونیای را در طول تاریخ سپری کرده و از سوی دیگر هیچ گاه از نظر اجتماعی تکامل جوامع به صورت پلکانی صورت نگرفته، احتمال بروز هرگونه عقبگرد و یا توقفی در پیش روی فضای دموکراسی خواهی و جامعه مدنی میتواند به عنوان زنگ خطری در جامعه توسعه یافته تلقی شود
همانگونه که در اوج خوشباوری حاکمیت عقل، روشنگری و دموکراسیخواهی شاهد ظهور فاشسیم یا توتالیتاریسم بودهایم. به رغم گذشت ۳۷سال از عمر انقلاب اسلامی هنوز نگرانیهای جدی در رابطه با تثبیت موقعیت سیاسی نظام از درون وجود دارد. به همین دلیل است که تقابلها در میان قوا و نارساییهای کارکردی در بخشی از جامعه را شاهد هستیم. به عنوان نمونه میتوان به درگذشت آیتا… هاشمی رفسنجانی و نوع بیاعتمادی ها از یک سو و نگرانیها نسبت به آینده سیاسی در ایران از سویی دیگر در میان بخش هایی از جامعه ایران و حتی فعالان سیاسی و مدنی سخن گفت. متاسفانه اعتماد، که اصلی ترین سرمایه اجتماعی نظامهای سیاسی است، به گونه ای درسالهای پس از۸۴ دچار آسیب گردیده بود و مردم به سادگی نسبت به خروجیهای نظام سیاسی اعتماد کافی از خود نشان نمیدادند و این مشکل هرچه سریعتر باید درنظام سیاسی ایران به گونهای مورد حلوفصل قرار گیرد تا مردم اعتماد از دست رفته خود را بازیابند.
آسیب دیدن سرمایه اجتماعی با درگذشت شخصیت آیتا…هاشمی رفسنجانی موجب نگرانی درباره از درهم ریختگیهای اجتماعی در آینده از سوی برخی از ناظران سیاسی گردیده است و بالطبع احزاب سیاسی نیز با تکیه بر شخصیتهای سیاسی کاریزماتیک هیچ امکان فعالیت حزبی به معنی واقعی کلمه پیدا نخواهند کرد. در یک جامعه توسعه یافته، نخست نهادهای حاکمیتی با تکیه بر قانون و دستورالعمل های قانونی از یک سو، و از سوی دیگر احزاب سیاسی با توجه به کار روحیه جمعی و خرد جمعی به عنوان بخشی از نظام اجتماعی و نظام سیاسی فعالیت متعارف خود را دنبال می کنند. هرگاه تعادل سیستمیک در نظام اجتماعی و نظام سیاسی برهم میخورد، این ناکارآمدی به سایر بخشهای سیستم سیاسی منتقل میگردد و این کارکرد نیز دچار مشکل ناکارآمدی و یا کژ کارکردی خواهند شد.
محمد کیانوش راد
روزنامه آرمان
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰