اصلاح طلبان تقلبی و دلالان انتخاباتی

محمدرضا چمن نژادیان :از آنجایی که بانگ اصلاح طلبی ایرانیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی منشعب از سابقه ی اصلاح طلبانه ی تاریخ معاصرمجدداً آغازیدن گرفت،و بافراز ونشیبهایی به همراه ناکامی ها،، توفیقاتی در تغییر ذائقه ی مشارکت جویانه ، جامعه مدنی ومطالبات خواهی نسبت به قبل سال ۷۶ داشت.ناکامی در کسب آزادی‌ها و فعالیتهای […]

محمدرضا چمن نژادیان :از آنجایی که بانگ اصلاح طلبی ایرانیان پس از پیروزی انقلاب اسلامی منشعب از سابقه ی اصلاح طلبانه ی تاریخ معاصرمجدداً آغازیدن گرفت،و بافراز ونشیبهایی به همراه ناکامی ها،، توفیقاتی در تغییر ذائقه ی مشارکت جویانه ، جامعه مدنی ومطالبات خواهی نسبت به قبل سال ۷۶ داشت.ناکامی در کسب آزادی‌ها و فعالیتهای مدنی کم هزینه، عدم توسعه ی احزاب وتحقق کامل شهروندی…بودند،که بخش زیادی از ناکامی ها ناشی از هوشیاری اقتدار گرایان بامقاومت نهادهای نامدنی و ضابطه ناپذیر درون قدرت بود که منجر به پر هزینه شدن مطالبه خواهی کنشگران واقعی و سرخوردگی عامه گردید.

واما بخش فساد آور از درون اصلاحات توسط اصلاح طلبان تقلبی، بدلی و افراطیون متمرد خارج از تحمل و تعامل ناپذیر مدنی بوده است. که باعث فساد مضاعف نزد کنش گران ازباب اخلاقی، سیاسی و مدیریتی با پول و پلو برای رانت و لابی شده اند.موارد را مجموعه های اصیل فعال میدانی و ستادهای انتخاباتی زحمتکش اما بدون رانت و لابی با مظلومیت و محرومیت از دستآورد های خود به تلخی لمس کرده اند. نگارنده خود در حدود سه دهه به تنهایی و زجر آورانه حیثتی با پوست، گوشت و استخوان و دادن هزینه های زیادی شخصی برخی را لمس کرده است. و بطور کلی متقلبان سه ویژگی دارند:

۱-سیاست کاری کاسبکارانه با دغل بازی بدون کار سیاسی و تشکیلاتی.

۲- قدرت گیری بدون اعتقاد به هزینه ی معقول فعالیت و رقابت شفاف مدنی

۳- فرمان گیری امور برای ورود رانتی باندی به قدرت با ترویج فساد رفتاری و اخلاقی مانند دروغگویی، چاپلوسی، زیر آب زنی و زیر آب روی، رانتخواری و لابیگری.. که بشرح ذیل به مصادیقی اشاره می شوند:

۱- اصلاح طلبان متقلب و متمول که سیاسیون و محروم از امکانات را بدون کار سیاسی و اعتقاد به هرگونه فعالیت فکری تامین و تطمیع مالی می کردند.و اسپانسر رانتی و لابیگری برای گرفتن مناصب فامیلی و باندی بودند.

۲-اصلاح طلبان تقلبی و کاذب با لابی ویلا نشینان مرکز و نمایندگان رانتی و لابیگر مجلس برای حفظ موقعیت با تحمیل خواسته ها و نیروها بر استانها و شهرستانها با توجه به گرایشات قومی، باندی وفامیلی که نمونه ها…

۳-اصلاح طلبان تقلبی قدرتمند با لابی و رانت نهادهای سیاسی ،مذهبی و خاص بدون حضور در جریانات و احزاب که خواستگاه اصلی اصلاحات بودند.تک نمونه عینی اعتراف شخصی جناب آقای شریعتمداری معاون اجرایی و وزیر … دولت تدبیر و امید است ، که در سفر اول دکتر روحانی به خوزستان من و به همراه جناب سید رسول موسوی در حلقه ی اول و فرش قرمز استقبال فرودگاه بودیم.با شوق از ایشان سئوال کردم دکتر یک زمانی با هم عضو فلان تشکل بودیم…ایشان با اعتراف به عدم اعتقاد به کار حزبی و تشکیلات گفتند: من اشتباه کردم و یک زمانی شیطون گولم زد.و…

۴- اصلاح طالبان تقلبی و خطرناک پیمانکاران و پولداران تدارکاتچی بودند که کوچکترین نگرشی اصلاحی مگر رانتخواری و مهره چینی باسفره پهن کنی، مضیف داری، ترتیب جلسات رستورانی و ستاد چرخانی نداشتند. العاقل تکفیه الاشاره” بطور کلی به انتخابات سال ۹۲ اشاره می کنم.بعد از پیروزی بود که بجای فعالین و روسای زحمتکش و بدهکار، تحت پیگرد بگیر و ببند در ستادهای انتخاباتی دکتر روحانی، پیمانکاران و پولداران را برای دیدار به تهران دعوت کردند. جناب آقای حاج علی عماد که بعد معاون استاندار شد شاهد این مدعاست. در پاسخ به عصبانیت، اعتراض شدید و اصرار من که چرا بچه های زحمتکش را دعوت نکردید؟ ایشان با نگرانی فرمودند: اولویت با افرادی بود که ۱۰ میلیون تومان به بالا به ستاد کمک کردن و ما هم دعوت کردیم؟!!!

۵-اصلاح طلبان تقلبی دیگر فانتزی پادوهای نیروهای خاص و نومانکلاتورهای مذهبی و سیاسیون درون قدرت حاکمه و سلفی بگیر با بزرگان اصلاحات بودند.که پادو دار و.در روز شنبه پیروزی طلبکارانه و با تبختر عقل کل مآبانه سر و کله ی اصلاح طالبانش پیدا می شد و برای فرمانگیری با تمجید طومار جمع کنها حاضر می شدند.نمونه ی بارز این جماعت اکثر والیان دولت تدبیر و امید به ویژه در خوزستان است که به گواه زحمتکشان اصیل ستادی و گول خورده های به گندم رای نرسیده، کوچکترین فعالیت معتقدانه برای تفکر و پیروزی روحانی خصوصاً بخاطر اتفاقات و حوداث ۸۸ در سال ۹۲ نداشتند.

۶-نمونه ی دیگر اصلاح طلبان تقلبی و بدلی مافیای چنبره زده ی باندی و فامیلی بر احزاب سیاسی ریشه دار، و لویی جرگه های اصلاحی با اجحاف به احزاب و اعضاءدر کشور به ویژه خوزستان بودند. شاهد و نمونه آن حزبی بود که از ۸۴ خودم با تمام وجود و هزینه ها سنگین عضو شورای مرکزی بودم ولی ناچاراً جدا شدم.