مجلس یازدهم ؛ نگاه عدالت طلب و توسعه محور را جایگزین لابیگری و فرصت طلبی بکند

از نخبگان انتظار این است به جای پیوستن به مشاجرات بی فایده و فرصت سوز میان چالش های بزرگ و کوچک جامعه ،نکات گفتمان ساز را پرورش داده و به مطالبه تبدیل کنند .عمل به سرانه در تمام زمینه ها از سوی مجریان و نمایندگان مجلس زمینه ساز تحقق عدالت و مانعی بزرگ بر سر […]

از نخبگان انتظار این است به جای پیوستن به مشاجرات بی فایده و فرصت سوز میان چالش های بزرگ و کوچک جامعه ،نکات گفتمان ساز را پرورش داده و به مطالبه تبدیل کنند .عمل به سرانه در تمام زمینه ها از سوی مجریان و نمایندگان مجلس زمینه ساز تحقق عدالت و مانعی بزرگ بر سر راه فسادی است که به پای مردم می نویسند .همه یکصدا از نمایندگان مجلس و مدیران دولت ، توزیع عادلانه ثروت را بخواهند .این آرزو با رعایت اصل سرانه محوری تحقق پذیر است .

نمایندگان شهرهاو روستاهای آبادتر به جای لابی گری و دریافت امکان پشت پرده ،با نمایندگان شهرها و روستاهای کمتر توسعه یافته همراهی کنند تا منطبق بر سرانه ،نُرم تحقق عدالت در نقاط مختلف کشور منطبق شود .اگر هست برای همه باشد اگر نیست برای همه نباشد .عدالت خواهی با محوریت اجرای سرانه را گفتمان کنیم تا تبدیل به مطالبه شود .از نگاه بیانیۂ گام دوم عدالت و مبارزه با فساد لازم و ملزوم یکدیگرند .تلاش برای گفتمان سازی و مطالبۂ اجرای سرانه به جای لابی های پشت پرده مبارزه علیه فساد و تلاش برای تحقق عدالت است

سرانه معیار اجرای عدالت :

این روزها با بحث بر سر تایید اعتبار نامۂ یکی از نمایندگان مجلس ، معیار خوب و یا بد بودن نماینده به چالش کشیده شد است. همه ، همه چیز گفتند بجز از معیاراجرای عدالت در جامعه آنهم توسط نمایندگانی که خود قانون را برای اجرای عدالت در جامعه می نویسند و تصویب میکنند .ایام انتخابات من بر چند موضوع تأکید کردم ،از جمله مساله رعایت دقیق سرانه فرض کنید نمایندۂ شهر الف با بعضی یا همۂ وزرای دولت از حیث گرایش سیاسی هم فکر است و نمایندۂ شهر ب (همسایه او) نقطۂ مقابل. نمایندۂ شهر الف بااستفاده از این فرصت امکاناتی را به شهر خودش بسیج کرده چهره شهر را دگرگون میکند و بر عکس نماینده شهر ب از این فرصت محروم می ماند.

در نگاه مردم اولی فردی با عرضه و موفق و دومی فردی بی عرضه و کم کار معرفی میشود ،صرف نظراز جنبۂ سیاسی از حیث نوع تعامل مجلسیان با دولتی ها فرض های دیگری هم امکان تحقق دارد ،مثلاً قاعدۂ ناخوشایند بده بستان .وزیر بودجه و امکانات میدهد و نماینده حمایت بی دریغ میکند آنهم درست سر بزنگاه (سوال ،استیضاح و….)به دلیل اینکه این روابط ناسالم در تمام ادوار مجلس (حتی مجلس یا زدهم از همین ابتدا )به یک رویۂ نانوشته تبدیل شده و نهادینه شده است در نگاه مردم موفق تر کسی است که بتواندبرای پیشرفت شهر و حل مشکلات مردم بیشتر تبانی (به اصطلاح لابی )کند .این رویۂ ناسالم که با کمال تأسف در بسیاری اوقات با حمایت و تشویق افراد موجه نیز همراه است دو اتفاق ناگوار را تا کنون در کشور رقم زده است :

۱-تقویت فساد در روابط بین نمایندگان و مجریان

۲-زیر پا گذاشتن عدالت در توزیع عادلانۂ ثروت ،خدمات ،عمران و …به نسبت سرانه .

مثال :
تعداد بیکاران شهر الف یکصد نفر
تعداد بیکاران شهر ب دویست نفر
تولید فرصت های شغلی شهر الف به دلیل همان روابط ناسالم توسط دولت یکصد شغل
تولید فرصت های شغلی شهر ب در همان استان و در همسایگی شهر منتفع از لابی در حد صفر !

بنا بر این تشویق نمایندگان به لابی گری با دولتیان به جای تشویق در کارشناسی کردن توزیع عادلانه بودجه و امکانات به تناسب سرانه بین شهرها ،جفای پنهانی است که بر کشورو خودمان روا میداریم.تحقق این تدبیر یعنی جاری شدن سرانه در تمام زمینه ها و طبق برنامه با اجماع در مجمع نمایندگان هر استان امکان پذیر است.یادمان باشد نمایندۂ مجلس تنها در برابر مردم شهر خود جوابگو نیست در برابر خدای متعال و همۂ مردم کشور در اجرای عدالت پاسخگواست .

استفاده از قدرت لابی گری بنفع پیشرفت شهر خود اگر زمینۂ بی عدالتی در کشور را فراهم کند مرحلۂ چهارم جامعه پردازی در مسیر تمدن نوین اسلامی را خدشه دار میکند .از نگاه سبک زندگی اسلامی نمایندۂ انقلابی کسی است که همۂ همت خود را برای اجرای عدالت بکار گیرد حتی اگر مردم ،عمل پسندیدۂ او را طور دیگری تعبیر کنند .