اصلاح‌طلبان خوزستان و ضرورت بازنگری در حرکت جبهه‌ای!

رضا بهرامی :کم‌تر از یک سال مانده تا برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم و شورای شهر ششم، زمزمه‌هایی مبنی بر آغاز رایزنی‌های برخی گروه‌های اصلاح‌طلب خوزستان برای حضور قدرتمند در انتخابات سال آینده به گوش می‌رسد‌. حضوری که به صورت پیش‌فرض، در چارچوب شورای عالی سیاست‌گذاری پیش‌بینی شده است. در زیر به عواملی می‌پردازم که ضرورت […]

رضا بهرامی :کم‌تر از یک سال مانده تا برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم و شورای شهر ششم، زمزمه‌هایی مبنی بر آغاز رایزنی‌های برخی گروه‌های اصلاح‌طلب خوزستان برای حضور قدرتمند در انتخابات سال آینده به گوش می‌رسد‌. حضوری که به صورت پیش‌فرض، در چارچوب شورای عالی سیاست‌گذاری پیش‌بینی شده است. در زیر به عواملی می‌پردازم که ضرورت بازنگری جدی در سیاست‌ورزیِ جبهه‌ای را گوشزد می‌کند:

۱️⃣ احزاب دولتی: این روزها فضای سیاست در خوزستان چنان با عرصه‌ی حکم‌رانی درآمیخته است که در بسیاری مواقع، تمایز میان کنش‌گران سیاسی و مدیران اجرایی عملاً ناممکن است. اینک مدت‌هاست که دولت محلی، خود به تنهایی به یک جناح سیاسی بدل شده که به کنش‌گریِ تمام‌عیار در عرصه سیاست می‌پردازد. فراموش ‌نکنیم که در همین دوره اخیر، گلاویز شدن در جلسه شورای اصلاح‌طلبان استان، چه آورده‌ی پرسودی برای حزب نزدیک به دولت محلی به همراه داشت. آیا حرکت جبهه‌ای در سایه‌ی رانت قدرت و ثروت منطقی است؟ به راستی چرا اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس ۹۴ در اهواز به لیست واحد رسیدند اما در انتخابات شورای ۹۶ از این مهم عاجز ماندند؟

۲️⃣ تبعیض قومیتی: با توجه به ویژگیِ موزاییکی جامعه‌ی خوزستان که طیف متنوعی از اقوام را در دل خود جای داده است، تامین عدالت قومیتی به عنوان یکی از بدیهیات و ضروریات کنش‌گری در امر سیاست در استان به حساب می‌آید. این در حالیست که به عنوان نمونه، از میان بیش از ۳۰ حزب و تشکّل سیاسی فعال در استان، سهم کنش‌گران عرب‌ تنها یک یا دو حزب است که اتفاقاً بسیاری معتقدند همین کرسی‌های اندک نیز باید به قومیت‌های دیگر واگذار شود. آیا نادیده گرفتن خواسته‌های اقشاری که بخش قابل توجهی از جمعیت استان را تشکیل می‌دهند، نباید توجه جدی کنش‌گران سیاسی را به مضرّات حرکت جبهه‌ایِ کنونی جلب نماید؟

۳️⃣ عدم نمایندگی بدنه‌ی اجتماعی: اکثر احزاب اصلاح‌طلب خوزستان هم به لحاظ فلسفه‌ی وجودی و هم اولویت‌های کارکردی، بدنه‌ی هوادار جریان اصلاحات را نمایندگی نمی‌کنند. به دیگر سخن، احزاب به جای این‌که در پاسخ به نیازهای اقشار مختلف جامعه نضج یافته و کارکرد فرا انتخاباتی داشته باشند، به منظور حضور در شورای اصلاح‌طلبان و صرفاً اثرگذاری انتخاباتی بویژه در بستن لیست‌ها با لابی‌های ملی و محلی شکل می‌گیرند. آیا بدنه‌ی اجتماعی به دعوت این احزابِ گریزان از جامعه به صحنه خواهد آمد؟

۴️⃣ شعسا؛ بیماری محتضر: این‌ها البته در حالیست که چندی پیش رییس و نایب‌رییس شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان کشور استعفا کرده و اختلاف نظرهای عمیق راهبردی و گفتمانی میان احزاب تاثیرگذار اصلاح‌طلب در مجموعه‌ی شعسا به اوج خود رسیده است. آیا می‌توان بر مبنای قواعد مجموعه‌ای حرکت کرد که در فرم کنونی خود، نفس‌های آخر را می‌کشَد؟

کبی‌تردید صداقت در مواجهه با مردم، بزرگ‌ترین سرمایه‌ی هر جریان سیاسی است که این روزها، اصلاح‌طلبان خوزستان برای بازسازی وجهه خود در میان افکار عمومی سخت بدان نیاز دارند. علاوه بر این، دوری گزیدن از باندهای ثروت که در سال‌های اخیر دامان بخش‌هایی از جریان اصلاحات استان را آلوده کرده‌اند و البته همراهی با اقشار فرودست و طبقه‌ی متوسط جامعه، مهم‌ترین کارویژه‌هایی است که جریان اصلاحات در خوزستان برای یک بازگشتِ موفقیت‌آمیز باید به کار بندد.