سگ را گشاده ایم و سنگ را بسته..

عباس مدحجی :فرمانده انتظامی اهواز از برخورد قاطعانه ای با هرگونه هنجارشکنی خبر داده و گفته است بد حجابی و سگ گردانی در اولویت برخورد قرار دارد.این خبر درحالی منتشر میشود که خیلی از شهرهای استان با دچار مشکل سگهای ولگرد هستند و تاکنون هیچ برخورد قاطع با کار مفیدی در این مورد صورت نگرفته […]

عباس مدحجی :فرمانده انتظامی اهواز از برخورد قاطعانه ای با هرگونه هنجارشکنی خبر داده و گفته است بد حجابی و سگ گردانی در اولویت برخورد قرار دارد.این خبر درحالی منتشر میشود که خیلی از شهرهای استان با دچار مشکل سگهای ولگرد هستند و تاکنون هیچ برخورد قاطع با کار مفیدی در این مورد صورت نگرفته است.ذهن مریض نگارنده از این اتفاقات اینطور نتیجه میگیرد که اگر سگی خانگی با صاحبش و مجهز به قلاده در خیابان و پارک دیده شود بسرعت با برخورد جدی نیروی انتظامی مواجه شده و ضمن درک برخورد قاطعانه پلیس ، خطر دستگیری و جریمه راهم بجان خریده است. اما اگر سگی ولگرد و یحتمل مشکوک به بیماری و انگل و بدون قلاده و صاحب خاصی در کوی و برزن تردد کند، پاچه بگیرد و مردم را بترساند باتوجه به کمبود بودجه برای جمع آوری سگهای ولگرد و عدم همت کافی مسولان ذیربط با هیچگونه برخورد ناراحت کننده ای مواجه نشده و در نهایت اغماض شاید رهگذری با “چخه” گفتن راهیش کند.

با این اوصاف میتوان راهی هم برای سگ گردانی امن سگهای خانگی پیشنهاد داد: سگ خود را کثیف کرده و بدون قلاده در خیابان رها کنید. مطمئن باشید رویِ محکم قانون فقط با سگهای صاحب دار کار دارد و سگهای بی صاحب و ولگرد را فاقد شرایط دستگیری تلقی کرد و از کنارشان میگذرد.البته قانون و روی دوست داشتنی قاطعش به بدحجاب ها آنهم در پارک ها و معابر عمومی گیر میدهد اما تمهید ثابت و پایداری برای جمع آوری معتادان و ولگردان و متکدیان ریخته در سر چهارراها و گوشه های پارک ها و پیاده روها ندارد.

نیروی انتظامی که تابع و مجری قانون است و مسلما در گذاردن قانون نقشی ندارد و هر آنچه در خطوط بالا رفت متوجه مردان امنیت نیست اما از آن قانون گذار آگاه و متعهد و باهوش تقاضا میشود نسبت به تبیین اهداف روشن این برخورد قاطع در تمامی برهه های حساس سابق ، کنونی و آتی اقدام کرده تا اذهان مریض و عقول نادان بیش از این باعث تشویش اذهان عمومی و جوامع سگ گردان نشوند.پی نوشت: سعدی در باب چهارم گلستان خوش حکایتی دارد بدن مضمون: یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت، و ثنایی برو بگفت. فرمود تا جامه ازو برکنند، و از ده بدر کنند. مسکین برهنه به سرما همی‌رفت، سگان در قفای وی افتادند خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند. در زمین یخ گرفته بود عاجز شد. گفت: این چه […] مردمانند سگ را گشاده‌اند و سنگ را بسته.