ماجرای لطف الله و عبدالله و گاگ الله

عباس مدحجی :معمولا مراسمات تودیع و معارفه ها در سطح کشور ما با حواشی زیادی همراه است. هرچه تودیع اجباری تر و معارفه با فشار تر ‌، طبیعتا حاشیه و اظهارات هم پررنگ تر. یکی از حاشیه های جالب تودیع و معارفه همین چند روز پیش در خرمشهر خبر ساز شد.روز سه شنبه بود که […]

عباس مدحجی :معمولا مراسمات تودیع و معارفه ها در سطح کشور ما با حواشی زیادی همراه است. هرچه تودیع اجباری تر و معارفه با فشار تر ‌، طبیعتا حاشیه و اظهارات هم پررنگ تر. یکی از حاشیه های جالب تودیع و معارفه همین چند روز پیش در خرمشهر خبر ساز شد.روز سه شنبه بود که لطف الله خواجه پور رئیس دانشگاه علوم و فنون دریایی خرمشهر در مراسم تودیعش برای اولین بار در طول چهارسال ریاستش حرفهای تندی علیه نمایندگان مجلس ایراد کرد و مراسم تودیع را به جلسه ی انتقاد از نمایندگان تبدیل کرد. اگر چه وی اسمی از نماینده ی خاصی نبرد اما باتوجه به اشتغال عامر کعبی یکی از نمایندگان آبادان در وزارت علوم و عضویت در هیئت علمی همین دانشگاه و قرار گرفتن دانشگاه در محدوده ی حوزه ی انتخابیه خرمشهر به نمایندگی عبدالله سامری بنظر میرسد هدف اظهرات خواجه پور بی ربط به این دو شخص نباشد.

لطف الله خواجه پور که جایش را به منصور زرا نژاد میداد در تلاش برای دفاع از عملکرد چهار ساله اش توپ را به زمین نمایندگان مجلس انداخت و علت عدم آرامش فضای دانشگاه را دخالت مجلس نشینان خرمشهری و آبادانی عنوان کرد. این اظهارات درحالی عنوان شده که خواجه پور طی دوران ریاستش اشاره ای به این موضوع نکرده بود و درنشست های خبری یا مصاحبه ها نامی از نمایندگان مجلس به میان نمی آورد.

با فضای سیاسی حاکم بر کشور و خصوصا دوشهرستان خرمشهر و آبادان که اعمال نفوذ نمایندگان تانصب آبدارچی ادارات جزء هم کاربرد دارد ، احتمال دخالت در امور دانشگاهی به آن وسعت اظهر من الشمس است و برای بیان و اثبات آن نیازی به علم و تبحر و زیادی نیست. آنچه که محل سوال است، زمان بیان این موارد است. آیا طی این چهار سال اثری از دخالتها مشاهده نشده بود که قابل درمیان گذاشتن با افکار عمومی و رسانه ها باشد؟ بی فکری ست اگر پاسخمان منفی باشد. قطعا منظور خواجه پور دخالتهای مکرر و متمادی بوده اما چرا تاکنون سخن نگفته ؟

اولین پاسخ متبادر شده به ذهن شاید مصلحت اندیشی و دوراندیشی و خوشتن داری وی باشد. اما اگر این خالتها آنقدر ادامه پیداکرده که عملکرد دانشگاه و سرنوشت دانشجوها و کارکنانش را تحت تاثیر قرار داده و در نهایت در تودیع خواجه پور مؤثر بوده چه دلیل منطقی و مقتدرانه ای میتوان برای سکوت وی تا این لحظه یافت؟ آیا جز این است تا میز و منصب بود ، دخالتها را میشد تحمل کرد و اکنون که بانگ رحیل کوک شده دیگر دلیلی برای پنهان کردن دخالتها نیست؟

البته که نمیتوان این خرده را فقط بر خواجه پور گرفت که موضع گیری خیلی از مسولین ما چنین بود و هست و احتمالا خواهد بود.علم مدیریت ثابت کرده تنها مدیرانی استقلال فکری و مدیریتی دارند که با توصیه و نفوذ و فشار کرسی مدیریت را کسب نکرده باشند. مدیرانی که تنها به واسطه توانایی ها وظرفیت هایشان حکم گرفته باشند ترسی از صرحت لهجه ندارند و هرگاه احساس کنند قلمرو مدیریتشان مورد تجاوز و دخالت قرار گرفته است یا مقابله کرده یا جهت حفظ شؤون مدیریتی خویش استعفا را بر قرار ترجیح میدهند.

هر مسولی که بعد از عزل یا برکناری یا تودیعش میخواهد به زعم خودش افشاگری کند در اولین قدم باید توضیح خوبی برای سکوت دوران مدیریتش داشته باشد. یعنی باید بگوید تمام زمان هایی که دخالت ها و اعمال نفوذهایی را میدید که حق را جایجا میکند چرا سکوت کرده و حداقل افکار عمومی را مخاطب قرار ندادهـ مگر نه همین افکار عمومی هستند که بعد از عزل مخاطب قرار داده میشوند و کیست که نداند اغلب پیام های این درهای مخاطب ‌، برای شنیدن دیوارهاست.
.

الغرض ، نه اعمال نفوذ عبدالله سامری در عزل و نصب و امورات ارگانها برکسی پوشیده است و نه افشاگری لطف الله خواجه پور در مراسم تودیعش چیز بدیع و عجیبی ست. شاید اگر یک شاخه گیاه بومی گاگله هم در این فضا به مدیریت برسد بعد از آگاهی از شرایط مانند خیلی از مدیرانی عمل کند که غرق در چارچوب روتین شده اند. شاید به همین دلیل است که تغییرات در مناصب و مسؤلیت ها دیگر نه کسی را به اصلاح امور امیدوار میکند و نه کسی را انجام کارهای روتین ناامید. شاید اگر سعدی در روزگار ما میزیست شعرش را اینطور میسرود:

هرکس دست از منصب بشوید    هرچه از دخالت میداند بگوید

توضیح اول: گاگله یک گیاه بومی وحشی و خوراکی ست که نامش برای آهنگ تیتر به گاگ الله تغییر یافته.توضیح دوم : اصل شعر سعدی در باب اول گلستان چنین است: هرکه دست ازجان بشوید/ آنچه در دل دارد بگوید