نگاهی به موضع دولت نسبت به شکایت بر علیه روزنامه نگاران؟

در تابستان امسال در مجموعه ای تحت عنوان تقدیر از پیشکسوتان مطبوعات استان به همراه تعدادی از اصحاب قلم در استانداری حاضر شدیم و مورد تقدیر استاندار قرار گرفتیم. در حاشیه آن جلسه به یکی از دوستان مطبوعاتیم گفتم: اگر استاندار قادر به محافظت از ادعای معروف خود مبنی بر: ” در دوره استانداریم اجازه […]

در تابستان امسال در مجموعه ای تحت عنوان تقدیر از پیشکسوتان مطبوعات استان به همراه تعدادی از اصحاب قلم در استانداری حاضر شدیم و مورد تقدیر استاندار قرار گرفتیم. در حاشیه آن جلسه به یکی از دوستان مطبوعاتیم گفتم: اگر استاندار قادر به محافظت از ادعای معروف خود مبنی بر: ” در دوره استانداریم اجازه شکایت دولتیان بر علیه اهالی مطبوعات را نمی دهم .” باشد، همین موضع بعنوان یک نقطه ی مثبت و درخشان در کارنامه ی ایشان باقی خواهد ماند و او را از بسیاری از همقطاران سابق خود متمایز خواهد ساخت که متاسفانه چنین نشد و روند شکایت از اهالی این صنف در دوره ی ایشان نه تنها متوقف نگردید بلکه رو به ازدیاد و فزونی نهاد.

این نوع مواضع مترقی کم و بیش از سوی منسوبان به دولت تدبیر و امید ( طی سالیان اخیر ) ادامه داشت، بعنوان مثال حدود یک ماه پیش استاندار تهران گفت: ” هیچ مدیری در استان تهران حق ندارد از جراید، هفته نامه ها و مجلات شکایت کند زیرا این امر برای دولت تدبیر و امید که اعتقاد به اطلاع رسانی آزاد دارد زیبنده نیست. “استاندار تهران گفت: اگر مدیران دستگاهها از خبرنگار یا نشریه ای شکایت و یا گلایه دارند، باید ابتدا موضوع را با فرمانداران مطرح کنند تا با برگزاری جلسه ی مشترک، موضوع گلایه حل شود و نیازی به تشکیل پرونده در مراجع قضایی نباشد.در همین راستا استاندار مازندران ( حدود یک‌ و نیم ماه قبل ) طی دستورالعملی هر نوع شکایت بر علیه رسانه ها از سوی دستگاههای دولتی را ممنوع اعلام نمود. نکته جالب این است که حسین زادگان به منع فوق اکتفا نکرد و به مدیران دستگاههای دولتی دستور داد، چنانچه در حال حاضر شکایتی بر علیه رسانه ها در محاکم قضایی دارند، فوراً آن شکایات را پس بگیرند.

همانطور که می بینید استاندار خوزستان بسیار پیشتر و زودتر از استانداران تهران و مازندران و سایر دولتیان قدم در وادی دفاع از منزلت اصحاب قلم گذارده بود اما میان دستور ایشان و دستور همکاران تهرانی و شمالیش تفاوتی اساسی دیده می شود. تفاوت در این است که وی چیزی را بر زبان جاری نمودند که توان انجامش را نداشتند. شاید هم این موضع ظریف ایشان تحت تاثیر جو و هیجان اولیه ی ناشی از استاندار شدن وی صورت گرفته‌ باشد. به هر دلیل و علتی که باشد استاندار به شعار بسیار برجسته و به یادماندنی خود مبنی بر منع شکایت بر علیه اهالی مطبوعات عمل نکرد و طلایی ترین فرصت که می توانست نام او را ( حداقل نزد مطبوعاتیها ) ماندگار کند، را از دست داد.هنر استاندار تهران در این بود که دستور قاطع داده و فرمانداران را نیز درگیر چنین موضوعی کرده است. همچنین توقف پرونده های در جریان بر علیه مطبوعاتیها نشان دهنده ی عزم راسخ و اعتقاد عالی والی مازندران به موضوع یاد شده است.

بر مخاطبان این نوشتار پوشیده نیست که استان خوزستان بلحاظ کم و کیف، یکی از پیشگامان حرفه ی روزنامه نگاری است و قلم های بسیار خوبی در مجموعه ی کلی وابستگان به این صنف در این استان وجود دارد لذا تحقق وعده ی استاندار، حداقل ترین توقع و انتظار آنها می توانست باشد ولی چه می شود کرد که بسیاری از مواضع و سخنان با قدرت هرچه تمامتر بیان می شوند اما به مرور زمان از قابلیت انتفاع و استفاده خارج می شوند. استاندار خوزستان چنین موضعی را اتخاذ نمود اما قادر به سرانجام رساندن آن به نقطه ی ” انجام و عمل ” آنهم برای همه روزنامه نگاران ( صرفنظر از اعتبارات دیگر ) نبود که این اتفاق واقعا رنج آور است. از این جهت رنج آور که در دیگر استانها اصل بر عملی شدن بدون کم و کاست دستورات استانداران است اما در این استان ظاهراً دستور استاندار فرع بر اصل یا از جهت عمومیت و شمول، در برگیرنده ی همه مخاطبان این حرفه نبوده و عملاً با نوعی خاص از دوگانه بینی نسبت به اصحاب قلم همراه است.

علی عبدالخانی – روزنامه نگار

پنجشنبه ۴ بهمن ۱۳۹۷